my favs
48 stories
Unbreakable Bond | Sope by UNHOLYME
UNHOLYME
  • WpView
    Reads 19,957
  • WpVote
    Votes 4,134
  • WpPart
    Parts 36
فصل دوم بوک "Just say the word" چه اتفاقی میوفته اگه بفهمی چیزی که فکر میکردی مال توعه، مال تو نباشه؟ یا اینکه کسی که دوستش داری بهت دروغ گفته باشه؟ از تو محافظت می‌کرده یا از خودش؟ "تصمیمش با تو نبود!" "ببین می‌دونم ولی چاره ای نداشتم، ترسیده بودم." "من دوست دارم! واسم مهم نیست چه اتفاقی بیوفته یا چی سر راه‌مون قرار بگیره! حق نداشتی همچین کاری بکنی!" هوسوک:⬆️ یونگی:⬇️ نویسنده: lPurplekoya@ مترجم: UNHOLYME@
وانشات { میخوام امگات باشم } by Mhd_wangxin
Mhd_wangxin
  • WpView
    Reads 996
  • WpVote
    Votes 200
  • WpPart
    Parts 1
وی ووشیان اولین باره که برای بدست اوردن یه الفا تلاش میکنه ، حتا به خاطرش ببر سفید مورد علاقه ش رو میکشه تا الفاش آسیبی نبینه ! برسی از داستان : با نیشخندی سمت الفا قدم هاش رو برداشت و گفت : هی لان ژان ! باید قانونی رو به راس قوانین تون اضافه کنم ! دید زدن امگا ها توسط الفای های جفت شده ممنوع لان وانگجی با فهمیدن کنایه ی امگا که در اصل دید زدن ش بود ، اخمی کرد و خواست چیزی بگه که ووشیان نذاشت و گفت : البته که هر چقدر بخوای میتونی دید‌_م بزنی ، ووشیان کمی ادای فکر کردن درآورد و با لبخندی گفت : اما اصن نیازی به این قانون نیس میدونی چرا ؟ سرش رو کنار گوش های سرخ شده ش برد و اروم و پر حرارت زمزمه کرد : چون قول میدم به جز دید زدنم ، کارایی باهات کنم که وقت هیچ چیزی رو نداشته باشی ....... به این فکر کرد که وقتی باردار شه بازم میتونه چندین بار از سر شب تا طلوع آفتاب ، نات وانگجی رو تحمل کنه؟ سوال مهمی بود که باید با همسرش دربارش حرف میزدن البته بعید میدونست که فقط حرف بزنن چون وانگجی همیشه عمل میکنه پس احتمالا هم این دفعه هم با باردار ووشیان بخواد امتحان کنه که همسرش میتونه نات شدن رو چندین بار تحمل کنه یا نه؟ Wangxian omegavers mpreg
The world which it was mine by Destinsisues
Destinsisues
  • WpView
    Reads 7,871
  • WpVote
    Votes 1,096
  • WpPart
    Parts 13
یونگی یک روز صبح توی تخت خودش با لباس بیمارستان بیدار میشه و هیچ گذشته ای از خود به خاطر نداره. متوجه میشه که یک هم خونه به اسم جانگ کوک داره که علاقه ای به کمک کردن در به خاطر اوردن گذشته او نداره زیرا...
TigerBun🐯🐰 by sara860606
sara860606
  • WpView
    Reads 314,331
  • WpVote
    Votes 49,569
  • WpPart
    Parts 57
"کوک... رونای تو واقعا بزرگن!" ببر هایبرید بدون هیچ خجالتی اینو گفت و به خرگوش کوچولویی که داشت هویجش رو میخورد خیره شد. پسرک با چشمای درشت شده اش پرسید"هیونگی میدونی چی بزرگتره؟" پسر بزرگتر تلاش کرد تا افکار منفیش رو کنار بزنه. اون میدونست که بانیش معصوم تر از این حرفاست... "چی بزرگ تره جونگکوکی؟" پسرکوچکتر هیجان زده جواب داد"معلومه، عشق من نسبت به هیونگی!" ژانر: هایبرید/امگاورس/فلاف/اسمات/امپرگ کاپل: ویکوک
My Favorite Love by Artines
Artines
  • WpView
    Reads 50,094
  • WpVote
    Votes 10,534
  • WpPart
    Parts 38
همه چیز از اونجایی شروع شد که قرار شد یکی از دوستام، نقش زن منو بازی کنه!
lovely life  by Mhd_wangxin
Mhd_wangxin
  • WpView
    Reads 12,942
  • WpVote
    Votes 1,993
  • WpPart
    Parts 14
وقتی که رهبر قبیله یونمنگ جیانگ از استاد بزرگ قوم گوسو لان ، لان چیرن ، میخواد که دوباره به پسراش آموزش بده ، وی ووشیان چجوری میتونه امگا بودنش رو پنهان کنه ؟ موفق میشه که بتونه امگا بودنش رو در قبیله ی گوسولان ، قبیله ای که معتقد به آزاد گذاشتن فورمون های طبیعی هر دسته هستن ، مخفی نگه داره؟ برشی از داستان : _ فردا بعده اموزشون آماده باشید که تنبیه تون رو انجام بدین _ رابطه داشتن دو تا الفا توی مقر ابر ممنوعه مهم ترین قانون در گوسولان + دقیقا به چه دلیل مزخرفی فکر کردی من و برادرم با هم تو رابطه ایم؟ _ از اونجایی که دوتا برادررر هم رو نمیبوسن Wangxian Xicheng omegavers
in your arms  (Completed)  by zahrasuju
zahrasuju
  • WpView
    Reads 33,476
  • WpVote
    Votes 8,923
  • WpPart
    Parts 43
بادبزنی باز می شود خونی می ریزد رقاصی می رقصد عشق به یک امگا کشوری را به آتش می کشد خیانت عشق حسرت انتقام زوج ها : ییژان، جیشوان شخصیت ها: شیائو ژان، وانگ ییبو، وانگ هاشوان، سونگ جیانگ، یوبین
Just say the word | sope by UNHOLYME
UNHOLYME
  • WpView
    Reads 65,006
  • WpVote
    Votes 11,660
  • WpPart
    Parts 42
رابطه یونگی و جیمین داره از هم می‌پاشه. یه شب یونگی تو حالت مستی شیطانی رو احضار می‌کنه که حاضره هرکاری بخواد براش انجام بده. چپتر های اول یونمین و انگسته. هوسوک:⬆️ یونگی: ⬇️ نویسنده: lPurplekoya@ ترجمه: UNHOLYME@
 🐺ᴘᴀᴄᴋ ᴏғ 𝗔𝗟𝗣𝗛𝗔𝗦🐺 by SILVANA00sage
SILVANA00sage
  • WpView
    Reads 138,409
  • WpVote
    Votes 27,640
  • WpPart
    Parts 39
سهون ساده لوحانه قبول میکنه امگای یه پک آلفای پنج نفره باشه... امگایی با پنج آلفا که در تلاشه آلفاهاش رو راضی نگه داره. 🅒ᴏᴜᴘʟᴇ 🐺ᴇxᴏK verse 🅖ᴇɴʀᴇ 🐺 ᴄᴏᴍᴇᴅʏ, ғʟᴜғғ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ 🅐ᴜᴛʜᴏʀ 🐺2ᴘᴍ2ᴘᴍ2ᴘᴍ 🅣ʀᴀɴsʟᴀᴛᴏr ‌ 🐺 𝗦𝗶𝗹𝘃𝗮𝗻𝗮 𝗦𝗮𝗴𝗲 روزهای آپ:چهارشنبه ها
My Alpha, My Lord by lili_y20
lili_y20
  • WpView
    Reads 120,213
  • WpVote
    Votes 21,407
  • WpPart
    Parts 47
یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]