Liked them
8 stories
پرسه در نیمه شب by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 103,530
  • WpVote
    Votes 11,062
  • WpPart
    Parts 33
بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش می‌پیچید، صحنه‌ای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمی‌خواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش می‌گرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفته‌ای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته به خودت آسیب بزنی و به هیچی اهمیت ندی... پس حضورم توی زندگی چه معنی‌ای می‌ده...؟» ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ⋆⋅☆⋅⋆ ── ژانر: عاشقانه، بی‌ال، انگست، اسمات کاپل: کانگ یوهان و کیم گائون (فیک از سریال قاضی شیطان / the devil judge) نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ویراستار: ♧Fatemeh داستان فیکشن ربطی به سریال نداره و اگه سریال رو ندیدید، میتونید با خیال راحت بخونید.
Cancer by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 38,270
  • WpVote
    Votes 9,189
  • WpPart
    Parts 20
"بکهیون... محض رضای خدا. من می‌دونم که از زندگی چه‌چیزی میخوام. اینکه تو رو داشته باشم، خب؟ اما تو... تو نمی‌دونی. نمی‌دونی چه‌چیزی میخوای. از زندگی، من، حتی خودت! بهم میگی ازدواج کنم و بعد بابتش بازخواستم می‌کنی. من رو می‌بوسی و روز بعد میگی که عشقم احمقانه‌ست. ازم میخوای تمومش کنم و بعد شاکی میشی که چرا ازت دوری کردم... داری من رو به جنون می‌رسونی. داری کاری می‌کنی که از دستت خودم رو خلاص کنم، بکهیون!" [CHANBAEK × KAIHUN] [Angst × Slice of life]
User Ani96 (وانشات) by crocodile_fiction
crocodile_fiction
  • WpView
    Reads 1,169
  • WpVote
    Votes 258
  • WpPart
    Parts 1
✞ وانشات : کاربر Ani96 ✞ ژانر : ترسناک ، رازآلود ، خشن ✞ خلاصه : - بکهیون یک پسر منزویه که ترجیح میده با آیدی Ani96 با کاربر های مختلف چت روم صحبت کنه. این بار توی چت روم دوست جدیدی به اسم چانیول پیدا میکنه و اسکایپ برقرار میکنن. اما صبر کن... چرا چانیول به جای صفحه لپ تاپ بک ، توی حیاط خونه اشه؟! ✞ پایان : 2020.5.19
Cappuccino (کاپوچینو) by crocodile_fiction
crocodile_fiction
  • WpView
    Reads 12,622
  • WpVote
    Votes 3,682
  • WpPart
    Parts 10
✿ وضعیت : پایان یافته✔ ✿ ژانر : رومنس ، فانتزی ، انگست ✿ کاپل اصلی : چانبک ✿ خلاصه : - چان برای ادامه تحصیل به روسیه میره و درست در شب کریسمس ، هدیه ای عجیب میگیره.. یه کاپوچینو با آرم عجیبی که بهش وصله.. کاپوچینویی که به محض خوردنش ، پسری با موهای بلوند مقابلش ظاهر میشه.. آیا همه این ها واقعا یه توهم بودند؟ ✿ پایان : 2020.5.30
Maybe tomorrow 💬 (Chanbaek) by Easter_lily
Easter_lily
  • WpView
    Reads 2,821
  • WpVote
    Votes 441
  • WpPart
    Parts 2
《oneshot 》 بیون بکهیون کارمند ساده ی یک اداره ی چاپ کوچک ، بخاطر تشخیص رئیس بد اخلاقش مبنی بر بی حوصلگی و نا امیدی کارمنداش، پای سخنرانی های انگیزشی مردی جوون می نشینه. بکهیونی که باور داره معجزه وجود نداره و برای رسیدن به هدف هات باید کار کنی. کار و کار و...فقط کار ! ⊱⋅ ──────────── ⋅⊰ شصت و هشت ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه ! می گویند که تمرکز به مدت شصت و هشت ثانیه هیچ کاری ندارد؟ خوب آیا شما هم همین فکرو میکنید؟ بسیار عالی امتحان کنید. خواهید دید که هنوز هجده ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود. ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجواگر درونی تان به سخن در می آید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسائل مهمتر زندگی بپرداز و ... کائنات گوش به فرمان ماست تا هر چه را میخواهیم به او ابلاغ کنیم؛ اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم، شصت و هشت ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم. آن وقت می بینید که می گوید فرمان بردارم سرورم...! ⊱⋅ ──────────── ⋅⊰ 📑عنوان: Maybe tomorro ( شاید فردا ) 📑وضعیت: وانشات/تمام شده 📑کاپل: چانبک 📑ژانر‌: زندگی روزمره/ روانشناسی 📑نویسنده: Easter lily
This Is Love by __Seri
__Seri
  • WpView
    Reads 664
  • WpVote
    Votes 90
  • WpPart
    Parts 1
اون پرنده ای بود که قدرت ، توانایی پرواز کردن و ازش گرفته بود . پس وقتی خسته شد تصمیم گرفت همه چیز رو رها کنه برای همین بود که بار همه چیز رو به شونه های نحیف پرنده ی کوچیک سپرد . بیچاره . . . پرنده ی کوچکی که هنوز طعم پرواز و به درستی نچشیده بود . . . پرنده ی بزرگ بعد از مدت ها شروع به پرواز کرد . خوشحال در آشیان سبزی که ساخته بود چه کسی به اشک های پرنده ی کوچیکی که بال هاشو از دست داده بود توجه میکرد ؟
IRON HEART  by He__Ra
He__Ra
  • WpView
    Reads 14,182
  • WpVote
    Votes 3,450
  • WpPart
    Parts 10
⚙️Fanfiction: IRON HEART ⚙️Couple: Chanbaek ⚙️Genre: Fantasy Romance Smut ⚙️Author: Hera ⚙️Condition: Completed ⚙️Story is about: "پارك چانيول" نابغه اى كه از آهن پاره هاى اسقاطىِ قبرستون، ربات هاى فوق العاده ميسازه... چي ميشه اگه به رباتى بربخوره كه احساس داره؟ "بيون بكهيون" نمونه ىِ آزمايشىِ هوش مصنوعى... چي اونو به قبرستون ربات ها رسونده؟ هويت عاريه اى كه با تحليل حافظه به مرگ كشيده ميشه... آيا پارك چانيول موفق به نجاتش ميشه؟