📚💕
40 stories
Blue Ice. by XBlueShineX
XBlueShineX
  • WpView
    Reads 50,216
  • WpVote
    Votes 6,632
  • WpPart
    Parts 25
هری خیره توی چشم‌هاش غرید: -‌ هرگز به من دست نزن. نمی‌خوام ببینمت! لویی با صدای خفه‌ای گفت: -‌ من..من نمی‌فهمم... به دیوار تکیه زد تا سقوط نکنه و خودش رو در آغوش گرفت. تنش یخ بسته بود. -‌ چی رو نمی‌فهمی؟ نمی‌خوامت! . . . *Persian Translation *Original Story By: @purpledandeli0n
Baby Boy [Ziam] by Heyfaezh
Heyfaezh
  • WpView
    Reads 200,435
  • WpVote
    Votes 28,016
  • WpPart
    Parts 54
" تو خیلی زیبایی، بیبی بوی. " | Ziam Mayne Fan-Fiction 2020 | Zayn Top | Completed
•Fading• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 220,841
  • WpVote
    Votes 31,821
  • WpPart
    Parts 48
[Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال‌ گونه‌هاش رو به نمایش میزاره قبول میکنه که مدل لویی بشه، لویی میفهمه که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه لویی فقط به کسی نیاز داره که بهش ثابت کنه چقدر زیباست. °Persian Translation°
Controlled Love Book 2 [Larry Stylinson ](boyxboy) by Larrymeharder
Larrymeharder
  • WpView
    Reads 123,096
  • WpVote
    Votes 3,996
  • WpPart
    Parts 31
*YOU NEED TO READ THE FIRST BOOK TO UNDERSTAND THIS ONE ITS ON MY PROFILE * The past might have hurt you Yes you can run away from your past. But what if the past decides to come back? Do you keep running away from it? Or do you stay and face the demons that broke you. Do you try to mend what's broken? Or do you leave it unfixed? All rights reserved @Larrymeharder. Co-written with @LouisMyCarrot1991 Do not copy my works.
Controlled Love   [Larry Stylinson] (BoyxBoy) by Larrymeharder
Larrymeharder
  • WpView
    Reads 639,987
  • WpVote
    Votes 20,050
  • WpPart
    Parts 50
Louis wants love. Harry wants control. This is a look into their controlled love. CURRENTLY BEING EDITED FOR GRAMATICAL MISTAKES. NO translations unless permitted All rights reserved @Larrymeharder. Do not copy or steal my story. Thank you
Wanted Housemates [L.S](Persian Translation) by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 121,291
  • WpVote
    Votes 21,617
  • WpPart
    Parts 28
[Completed] لویی به تازگی به همراه دوست پسرش یه خونه ی پنج خوابه خریده. ولی دوست پسرش بهش خیانت می کنه پس لویی اون رو از خونه پرت می کنه بیرون... با این حال خونه رو خیلی دوست داره و یه آگهی در اینترنت می ذاره تا بتونه این خونه رو با چند نفر شریک بشه... که این همخونه ای ها شامل نایل، یک برنامه نویس الکلی، زین، یه معلم جذاب پیش دبستانی، لیام، یه استریپر مهربون و هری،یه روانشناس جنسی عجیب میشه! و لویی درباره ی همه ی این ها اصلا مطمئن نبود... Written by: @Crypticfangirl Translated by: @Vampire_sh17
Human » Larry (Persian Translation) by mxbina_lol
mxbina_lol
  • WpView
    Reads 23,270
  • WpVote
    Votes 3,964
  • WpPart
    Parts 12
"من از بوسیدن هری خوشم میاد."
Depend On Him by ewshiva
ewshiva
  • WpView
    Reads 45,381
  • WpVote
    Votes 7,006
  • WpPart
    Parts 132
{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry
He Was Blue by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 279,592
  • WpVote
    Votes 25,321
  • WpPart
    Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..
save me (ziam) (Completed) by dayana12456
dayana12456
  • WpView
    Reads 171,923
  • WpVote
    Votes 19,122
  • WpPart
    Parts 65
ز, ليام من ميترسم اونا مي خوان منو اعدا.... ل, هييشش هيچکس تا وقتي من اينجام جرعت نميکنه نزديکت شه تخس کوچولوم .کافيه دستشون بهت بخوره تا کاري کنم از ب دنيا اومدنشون پشيمون بشن