He Faked [Z.M] [L.S]
+تو پرستیدنی هستی -نیستم... +چی؟ -فقط زیبایی ها رو میشه پرستید +پس تو تنها چیزی هستی که من تا ابد خواهم پرستید -من...زیبا نیستم +هستی...فقط کافیه یه نگاه به آیینه بندازی و میبینیش! -من فقط یه متظاهرو میبینم....
+تو پرستیدنی هستی -نیستم... +چی؟ -فقط زیبایی ها رو میشه پرستید +پس تو تنها چیزی هستی که من تا ابد خواهم پرستید -من...زیبا نیستم +هستی...فقط کافیه یه نگاه به آیینه بندازی و میبینیش! -من فقط یه متظاهرو میبینم....
هر چه بالاتر روی و هر چه عاشق تر شوی , از نظر آنان که پروازِ عشق نمی دانند کوچکتر به نظر خواهی رسید...!
"هیچ شنیدی که میگن چشم ها نمیتونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعدهای که اینجا صدق میکنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم میتونن بگن!"
" اما من نمیتونم لیام ... من نمیتونم رهات کنم " " باید رها کنی زینم ... باید رهام کنی " " ولی من نمیتونم لیام " دستشو روی سینه پسر گذاشت " من همیشه باهاتم زین " قطره اشکی از چشمش جاری شد و اون پسر به عقب هل داد و زین شاهد سوختن بدن لیامش وسط اتش بود اتشی که حتی از اتش عشقشون بیشتر زبانه میکشید و زندگیشو داخل...
Wish I was Zayn just only to have you... کاش فقط زین بودم تا میتونستم تو رو داشته باشم.... [completed]
زیباترینم، تو برایم سیاه چالهی ناشناخته هستی، خالی اما پر از جاذبه و این برایم تلخ ترین تعریف از شیرین ترین مخلوق خداوند است، زیرا دارمت اما دست نیافتنی تر از هر دست نیافتنی ای هستی و این بود احساساتم در پشت پرده های بی اعتمادی هایم، واقعی تر از هر واقعیتی که بر زندگیمان تابیده شده است.
_ما مردم رو کنترل میکنیم ما اون ربات های مرده رو کنترل میکنیم.... #ziam #larry #niall #larry_stylinson #ziam_mayn
anonymous43 ترجمه ی وان شات های زیام امیدوارم خوشتون بیاد و لذت ببرین و حمایت کنین
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...
《تو پسر سپیدهدم هستی.نیمه آدمیزاد و نیمه اژدها.کسی که خدایان کهن و بر حق رو از زندانشون آزاد میکنه و نژاد آدمیزاد رو به خفتی که لایقشه میرسونه.》 زین به عنوان پیشکار ملکه وارد دربار میشه.جایی که لرد لیام پین،عموی پادشاه، از خیره شدن بهش ابایی نداره و اتفاقات شومی در شرف وقوعه.زین رازی داره که نباید فاش بشه؛رازی که اون...
چی میشه اگه توی دنیایی که پاپی ها و پیشی ها روی دو تا سیاره جدا زندگی میکنن و رابطه خیلی خوبی با هم دارن، شاهزاده سیاره پاپیارس لیام پین تو اولین دیدار به پیشی کوچولوی سیاهی که شاهزاده میولیتنه دل ببنده و اون رو بدزده؟ وضعیت:[درحال آپ]
ز: یعنی میخوای بگی تاحالا هیچ گناهی نکردی؟ تا حالا خودتو لمس نکردی؟ تا حالا دروغ نگفتی؟ میخوای بهم بگی عاشق من بودن اولین گناهته که اینطوری بابتش عذاب وجدان داری؟ One or two parts a week ❌
[ کامل شده] هشدار : این بوک ممکنه شامل صحنه های دلخراش باشه . اما هپی اندینگه. مواظب روحیتون باشید. __________________________________________ _ من چی؟ _ تو؟ تو تماماً سایه ای ... میخوام ببینم پشت این سایه ها چی پنهون کردی ... __________________________________________ [زیام] تاپ: لیام ژانر: معمایی _ هیجان انگیز _ ان...
دوئلی که با مرگ شروع میشه اما به زندگی ختم میشه. . کی برندهی این جنگه؟
+من تا حالا این رزها رو به کسی نشون ندادم -اما الان من دارم میبینمشون +خب چون شاید تو هر کسی نیستی ............... +از وقتی دیدمت بیشتر به رز هام علاقه مند شدم. -چرا؟ +چون فهمیدم ذات لطیف گل ها توی یه آدم هم میتونه جلوه کنه. -اما تو بیشتر به تک تک اون رز ها شباهت داری. -تو یه رز پنهان شده ای! ...............
تو سرتا پا رفتن بودی من در تردید آمدن تو تمام رفتی و من هیچ نیامدم بگذار خالی بماند وسعت میان ما بهم نمیرسد دنیایی که تو در آن میروی و من هیچ نمی آیم
[ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندار...
{completed} -من از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمیترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]
هرکسی دنیا رو جوری میبینه که خودش دلش میخواد؛ دنیای ینفر سیاه، دنیای یکی بنفش و هر آدمی، زندگی رو یچیز میبینه؛ اما اون پسر زندگی رو توی کوچکترین چیزها پیدا میکرد. چیزهای کوچیکی مثله سطل رنگ ابیش و بوسه های اون مرد Ziam short story
درحال آپ "🌿☁️ "نشسته روی تک صندلی انتهای دنیا مغموم و پریشان ، رها شده بودم از بین تمام آدم های دنیا از بین تمام رهگذر های بی خبر از سکوت های آغشته به فریادم ، تو صدایم را شنیدی ... تو دستم را گرفتی مرا از تمام کوه ها بالا کشیدی هنگامی که تمام طناب ها پوسیده بودند بار ها به این فکر کردم زندگی ارزش این همه درد را...
پرونده ای که کاراگاه لیام پین دو ساله درگیرشه...قاتلی که کل لندن رو بهم ریخته....و اخرش بعد از این همه تلاش میرسه به کسی که بیشتر از همه عاشقشه...
We do this... together.. We lie... We play our part... We fight We kill... To protect eachother cause eachother all we have... ما این کارو باهم انجام دادیم... ما دروغ گفتیم... نقشمون رو بازی کردیم.. جنگیدم... ما آدم کشتیم... تا از همدیگه محافظت کنیم... چون تمام چیزی که داریم همدیگه است...
"بوک کامل شده" خبببب گایززز این بوک به درد حال و روز امروزی ما میخورههه من اتوشکی ام و این سومین فف هستش که دارم مینویسم و امیدوارم خوشتون بیاد شومبوساااا🥺✨❤️ • • • • • • این فف دارای صحنه های:فان و 🔞 و ناراحت کننده میباشد اگه خوشتون نمیاد نخونین🤝
|^Ziam & Larry Mermaid Short Story^| وقتی شاهزاده ی زمین هستی, قوانین زمینی دست بر دهانت می گذارند و از محافظت مردم,آبروی سلطنت, وظیفه شاهزادگی تو در گوشت زمزمه می کنند! وقتی شاهزاده ی دریا هستی, قوانین دریا دست بر دهانت می گذارند و از محافظت مردم,نجات جون هم نوعانت,وظیفه شاهزادگی تو در گوشت زمزمه می کنند! اما در کنا...