Select All
  • To Blue Bird [L.S]
    673 187 7

    SEQUEL TO BLUE COLD ROOM COMPLETED || BOOK 2 SAD || - پرسیدي چگونه دوستت دارم؛ گفتم پرنده‌اي عاشقم كه از برخورد گلوله‌اي به سینه‌ام تا مرگ،بیشتر از چند ثانیه طول نمیکشد و همان چند ثانیه را به تو فکر خواهم کرد:) --- 1 #Blue

    Completed  
  • Blue Cold Room [L.S]
    1.1K 224 6

    COMPLETED || BOOK 1 SAD || - خواب ميبينم اولاي زمستونه، سر و ته توي حياط آويزونم كردن و پاهام رو محكم با يه طناب بستن و دستام رو بريدن و حالا اون مورچه هايي كه توي سرم بودن اومدن بيرون و روي صورتم راه ميرن و من دست ندارم كه پسشون بزنم.. --- 1 #Iran 1 #Blue 2 #استايلينسون 3 #لري

    Completed  
  • 𝐑𝐞𝐯𝐞𝐧𝐠𝐞 𝐢𝐬 𝐧𝐞𝐜𝐭𝐚𝐫
    49 6 1

    "" جریانِ یک زندگی.. شاید هم دو زندگی! دو قلب! دو عاشق! که از تپه های بلند به کهکشان ها رسیده بود، در یک شب معمولی با یک اتفاق، ناگهان به زیر زمین سقوط میکند. از همان ثانیه به بعد، این دو همسفر گمراهانه درحال کد گذاری و حلِ معادلاتِ آن شب شوم ولی معمولی هستند؛ برای عدالت! اما شکست میخورند! و هر بار با هر شکست، محک...

  • 𝙒𝙍𝙀𝘾𝙆𝙀𝘿 | 𝙇.𝙎
    92.8K 15.1K 71

    _ولی من لایق خداحافظی بهتری بودم. +هیچکس خداحافظی نمیکنه مگر اینکه دوباره بخواد ببینتت ، بدون خداحافظی رفتم چون دیگه هیچوقت نمیخواستم تا آخر عمرم ببینمت. 🎀[درحال ادیت]🎀 زمان اپ : هروقت به شرط برسه. حاوی اسمات🔞 هپی اند🔥 نویسنده:سامینا🫀

  • Young & Beautiful [L.S]
    7.3K 1.1K 34

    [Complete] لویی با وجود استرس و ترسی که داشت،وارد دانشگاهی مخصوصِ نخبگان میشه؛جایی که اسمِ زین مالیک می درخشه و قدرتمنده، نایل هوران بی وقفه صحبت میکنه، همه جا پر از پیانوئه و هری استایلز، تنها فرزندِ ستاره‌ی سابقِ راکِ معتاد به مواد مخدر و روان پریش که از نظر پزشکی ثابت شده بود، کسیه که لبخندی بی نقص و چشم هایی خالی...

  • A Darker Shade Of Love [L.S]
    49K 3.9K 55

    [Complete] لویی تاملینسون یک مولتی میلیاردرِ،اون فقط 30 سالشه ولی یک بیزینس من پولدار و موفق با گذشته ای تاریکه،که فکر میکنه عشق برای افراد ضعیفه. همچنین لویی یه سادیستِ،اون دوست داره در حین داشتن رابطه درد رو تحمیل کنه و از هیچ کلمه امنی استفاده نمیکنه هری استایلز یک دانشجو 19 سالست که سخت تلاش میکنه از دانشگاه فارغ...

    Completed   Mature
  • All I owned (L.S)
    41K 8.1K 34

    توی نوشته هام ، من تو رو شبا می بردم خونه و صبح با صدای کتاب خوندنت بیدار می شدم.

    Completed  
  • •Fading• [L.S]
    216K 31.7K 48

    [Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای...

    Completed  
  • Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
    135K 29.8K 52

    [Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دو...

    Completed   Mature
  • My Son (LARRY & ZIAM) Complited
    59.9K 10.2K 52

    به پسر کوچولوش که سرش رو پایین انداخته و چشمای آبیش رو نمی‌تونست ببینه،سرش رو بالا آورد و بوسه‌ای روی پیشونیش گذاشت هری:باید پسرم بمونه اینجا لویی با اخم به سمت اونا میره و بعد از اینکه هری رو هول میده اخمی میکنه لویی:بعد از ۲۰ سال برگشتی با پسر احمقت که مثل عقب‌مونده‌ها می‌مونه و حتی نمی‌تونه حرف بزنه و می‌خوای بندا...

  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • Birds in Gilded Cages(larry)(persian)
    125K 9.4K 25

    در لندن هتلی وجود داره که زنها و مردهای زیبا مثل پرنده های تو قفس،ازشون نگه داری میشه و زندانی ها ی اون مکان ملزمن عمیق ترین و تاریک ترین خواسته های شما رو براورده کنن.......

    Mature
  • 𝐑 𝐎 𝐓 𝐓 𝐄 𝐍.
    3.1K 759 16

    [ˈrätn] adjective - rotten : suffering from decay "میخوای... منو ببوسی." همونطور که انتظار داشت، زین عقب نکشید. شوکه نشد. دستپاچه نشد. فقط خندید و لویی رو به سمت دیوار پشت سرش هل داد و... یک ثانیه بعد، لویی، دومین مردی که انقدر بهش نزدیک شده بود رو، داشت می بوسید.

  • End Game (L.S)
    619K 88.3K 77

    [ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

    Completed   Mature
  • Autism
    215K 36.4K 54

    اون فقط اوتیسم داره.....

    Completed   Mature
  • Anxiolytic [L.S]
    169K 33.2K 78

    [Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"

    Completed   Mature
  • (SomnAmbUliStic)+%5÷7=42
    78.4K 15.6K 38

    (Larry & Ziam Science Fanfiction) کد 1221: خواب گرد کد 8924: ما توی دنیایی زندگی می کنیم ک اون طور ک می خواییم شکلش می دیم مادر و پدر داریم زندگی می کنیم بزرگ می شیم و به این باور داریم ک همش یه آزمایش الهیه! هیچوقت فکر کردی ک تمام چیزایی ک دورو ورته,توهم خودت باشه؟ مثلا تو یه جا خواب باشی و... توی دنیایی ک توی سرت سا...

    Completed  
  • Let Me Show You How To Love Yourself [L.S|Z.M]
    24.8K 5.8K 41

    •| Completed |• [Persian Translation] هری استایلز به همراه زین و لیام توی آپارتمانی در لندن زندگی می کنه. لویی پسر جذاب و شجاعیه که شغلش مجله نویسی هست و از همون اول که به واحد توی راهروی مقابل خونه هری نقل مکان می کنه، از هری خوشش میاد. البته که هری هم از لویی خوشش میاد اما اون مشکلاتی داره و باید اون ها رو حل کنه قب...

    Completed   Mature
  • Shsh!
    54.4K 7.3K 47

    هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ د...

  • Cancer [L.S] (Completed)
    49.7K 7.8K 17

    میدونم که قول دادم اجازه ندم چیزی بینمون فاصله بندازه ولی میدونی که... رقیب من سرسخت تر از این حرفا بود... . ( Larry Stylinson AU ) Written by: Fatemeh [Fatemeh, stylinson_ff, 2016]

    Completed  
  • Here you are [z.m_l.s]
    126K 16.6K 53

    محتواي +١٨ داره و لطفا اگه دوست نداريد نخونيد.. هیچوقت نمیتونست چشماشو، اون لحظه که بهش سرزنش تلخی میزد از یاد ببره.. چشمای افسونگری که تهدید کننده و وعده دهنده اونو به بازی گرفته بود... دوگوی سبز جذاب و پر حرارتی، که همه هستی لويى رو تا اونجایی که از فکر بشر عاجزه به سمتش میکشید..

  • illegal|l.S
    121K 24.6K 63

    عشق؛یک اتحاد دونفره‌ای است،علیه جهان. در سال [۱۹۴۰] و در پی شروع جنگ جهانی دوم، خانواده لوییِ نوزدَه ساله جلوی چشمانش به دست سربازان نازی به قتل می‌رسند. تلاش‌های لویی برای انتقام بی‌فایده‌ست! سرانجام، دستگیر شدنش سرنوشت او را با سرنوشت ژنرال هری استایلز گره می‌زند. Genre// War, Romance

    Completed