Lisa6600's Reading List
11 stories
Get lost! by drk_angel_
drk_angel_
  • WpView
    Reads 21,719
  • WpVote
    Votes 2,324
  • WpPart
    Parts 32
با تموم جونی که تو پاهای ضعیفش بود می دویید.... حتی دلش هم نمیخواست پشت سرش رو نگاه کنه به گذشته ای که ازش در حال فرار بود... ژانر: رمنس، دراما، اکشن، انگست شخصیت های اصلی: جین، جیسو، جونگ کوک، نائون وضعیت= کامل شده🍃
Error - Brotherhood by Destinsisues
Destinsisues
  • WpView
    Reads 23,445
  • WpVote
    Votes 3,818
  • WpPart
    Parts 48
هفت پسر ولگرد در شهر لس انجلس یک تیم تشکیل میدن تا به دنبال رویاهاشون برن . اما پا به دنیای خطرناکی میذارن که بهش تعلق ندارن.
See Me Save Me by night-girl111
night-girl111
  • WpView
    Reads 3,682
  • WpVote
    Votes 462
  • WpPart
    Parts 6
داستان یه دختر که با btsملاقات میکنه، اما نه به یه شیوه معمولی....
blue silence by the_nari
the_nari
  • WpView
    Reads 1,521
  • WpVote
    Votes 148
  • WpPart
    Parts 1
اون یه هنرمنده با یه روح حساس. اون خستس از مردم اون خستست از شلوغی ها از صداها... -و فکر کنم همونجا بود؛ وقتی که خیلی آروم احترام گذاشت، اون لبخند مظلوم و زد و چشمای عسلیش و به چشمام دوخت من حس کردم برای اون حجم از تفاوت و جاذبه آماده نیستم... - ** عاشقانه ی آروم با کیم تهیونگ** [Boy&girl👫🏻]
Kamikaze by the_nari
the_nari
  • WpView
    Reads 1,826
  • WpVote
    Votes 151
  • WpPart
    Parts 1
جیمین یه عشق رپه... یه عاشق امینم که بلاخره تونسته از راه دور البوم جدیدش رو بخره. بلاخره روز تحویل البوم میرسه ولی یه مشکلی پیش میاد... -درای اسانسور درست جلوی چشمای جیمین بسته شدن و صورت خندون و پیروز یونهی آخرین چیزی بود که جیمین دید. چند بار دکمه رو زد اما دیگه رفته بود"اه بخشکی شانس...حالت و میگیرم بچه پررو" لگدی به در آسانسور کوبید و بعد از نگاه کردن به اطراف و مطمئن شدن از اینکه کسی حرکتش و ندیده سمت پله ها دوید...- #oneshot [ Boy&girl👫🏻]
ENEMYS: BOOK 1;(The Enemy Of My Enemy Is My Friend) by ff_bts_ff
ff_bts_ff
  • WpView
    Reads 22,949
  • WpVote
    Votes 2,067
  • WpPart
    Parts 17
سیاهی، تاریکی، شب،خون... داستان از جایی شروع شد که مادربزرگم فهمید من چیم، ولی اون نمیخواست قبول کنه، اون از این وضع ناراضی بود؛ پس منو کشت. اما من... موجودی بودم که نمیمردم فقط احساساتم رو کشتم چشم های واقعی ، فهمیدن، دروغ های واقعی خون، مرگ، خون، مرگ، خون، مرگ این چرخه تا اخر عمر همراهم بود داستانم را در روز بخوان و در شب منتطرم بمان؛ خون تو بوی خوبی میده. شخصیت اصلی دختر: رزا شخصیت اصلی پسر: تهیونگ
Avi○r by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 70,589
  • WpVote
    Votes 7,916
  • WpPart
    Parts 48
وی، اون یک خدای طرد شده بود که برای رهایی از بند اسارتش با من پیمان بست و خدمتگزارم شد. اون استاد سحر و اهریمن دانشگاه اسمرالدو و یک ققنوس با بال های آتشین بود که قلبی نداشت و به گفته اطرافیانم "هزاران سال بود که بدون هیچ احساسی به راحتی زندگی میکرد"؛ وی، اون موجود شیطانی در جسم یک پسر جذاب با چشمانی گیرا، کسی بود که من، ارباب ٢٠ ساله اش، عاشقش شدم... 📔آویور
Love accident  by melika_army
melika_army
  • WpView
    Reads 103,796
  • WpVote
    Votes 9,999
  • WpPart
    Parts 20
جنیس ، دختری که هیچ آشنایی ای با کی پاپ و بی تی اس نداره با جیمین یه تصادف بد و پر خسارت می کنه ولی به لطف دروغی که به جیمین میگه موفق میشه از دستش فرار کنه. در واقع اون فکر میکنه برای همیشه از دست جیمین خلاص شده ولی... ▪▪▪▪▪▪ ▪ - اگه نزدیکی بیش از حد دوستت به اون دختری که میگی باعث ناراحتی و عصبانیتت شده ، اگه ته قلبت نمی تونی اجازه بدی دوستت بیشتر از این بهش نزدیک بشه و نمی تونی اون رو کنار دوستت یا هر کس دیگه ای تصور کنی ، اینو بدون که قطعا نسبت بهش بی تفاوت نیستی یا حتی... احتمالا دوستش داری. شاید حتی بیشتر از یه دوست معمولی. جیمین دم گوشم زمزمه کرد : با توجه به حرفات... خیلی وقته که دوستت دارم جنیس. فن فیکشن بی تی اس نام : تصادف عشق ژانر : عاشقانه ، کمدی کاپل : جیمین x دختر وضعیت : کامل شده امیدوارم لذت ببرید 3>
you made me again  by NedaAhmadi
NedaAhmadi
  • WpView
    Reads 31,177
  • WpVote
    Votes 2,594
  • WpPart
    Parts 69
‍ ‍ ‌‍ ‍ فیک 💙 #تو_منو_دوباره_ساختی💙 💛نویسنده: ندا 💛 @nedakyu ❤️ژانر : عاشقانه و غمگین و کمی طنز...❤️ 🔷کاراکترهای اصلی: 🔸جین (بی تی اس) 🔹جیمین (بی تی اس ) 🔸جیهوپ (بی تی اس ) 🔹ته هیونگ (بی تی اس ) 🔸کیم سه رون (بازیگر ) 🔹جیسو (بلک پینک) 🔸یورا ( گلرز دی ) 🔹سوهی (آی او آی ) ........ خلاصه: همه چیز درست از لحظه ای شروع میشه که جین میفهمه یه خواهر داره و اونو همراه خودش به خونه میاره و درگیری های زیادی بین خواهر و برادرش و دوستش به وجود میاد . درگیری هایی که زندگیشون و تغییر میده و باعث خلل بین رابطه ها میشه .. اما عایا می تونن این خلل و از بین ببرن ؟ میتونن رابطه هاشون و مثل اول بکنن ؟ میتونن بیخیال اتفاقاتی که افتاده بشن ؟ .... -هیونگ این عروسک زشت کیه با خودت آوردی خونه ؟ جین نگاهشو به چشمای کنجکاو جیمین دوخت . -خواهرمه . اخمی کرد و با جدیت گفت : -و تو باهاش درست صحبت کن . .... باتعجب و چشمای گرد شده نگاهشو به اون دو تا که موهای همدیگه رو با تمام توان میکشیدن دوخت و صداشو تا حد ممکن بالا برد . -اینجا چه خبره ؟ هر دو شون با صدای داد از جا پریدن و با وحشت به جین که بالای سرشون با اخم ایستاده بود خیره شدند. .... #you_made_me_again .....
RED WOLF 4 (Second is not the First) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 86,427
  • WpVote
    Votes 10,026
  • WpPart
    Parts 54
بخشش میتونه قشنگ باشه اما لذت بخش تر از دیدن زجر کشیدن کسی که زندگیتو تبدیل به جهنم کرده نیست! من تمام زندگیم سعی کردم آدم خوبی باشم! و حالا، تبدیل به آدم بده‌ی این داستان شدم... -فصل ٤ ردوولف📔 "دومی، اولی نیست"