باهاشون زندگی کن
9 stories
My weakness {Z.M}  di zahra_284
zahra_284
  • WpView
    LETTURE 53,869
  • WpVote
    Voti 6,368
  • WpPart
    Parti 46
-کاش میشد ازت بگذرم! +نمیتونی...نمیتونم! -چرا؟ +چون ما نقطه ضعف همیم! . . . ....ولی تو نقطه قوت منم هستی! Ziam💛❤
THIRST di dina_sw_
dina_sw_
  • WpView
    LETTURE 6,795
  • WpVote
    Voti 1,401
  • WpPart
    Parti 4
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
○DeMiurGe◎ di Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    LETTURE 75,142
  • WpVote
    Voti 15,559
  • WpPart
    Parti 58
+Larry & Ziam Futuristic Novel× من خلقت کردم, بهت جون دادم, تا واسه من باشی و به خواست من زندگی کنی... طوری که وقتی اراده کنم بمیری و وقتی بخوام زنده بشی! من خداتم هروبات, با من روی آتش دریا برقص, خون بریز و روش پایکوبی کن... واسه من زندگی کن! :فنفیک دارای محتواییست که شاید برای همه مناسب نباشد! +×+×+×+×+×+×+×+×+×+×++×+×+×+× #1_future #1_larrystylinson #1_harrybottom #1_ziammayne #1_science #3_gaylove
'}{'WiNgeRsun'}{°{~ di Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    LETTURE 101,384
  • WpVote
    Voti 24,485
  • WpPart
    Parti 51
{Ziam & Larry Paranormal Novel} و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد... بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح... گناهشان چه می تواند باشد؟ بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟ زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند, فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت, انسان ها آنها را, به خاطر چهره و ویژگی هایشان, وینگرسان می خواندند! کسی چه می داند؟ افسانه ها می گویند وینگر ها,در بالای ابرها زندگی می کنند,جایی که از دید انسان ها پنهان باشند,شب ها بیدار می شوند و به دنبال طعمه میگردند! مواظب باش تا طعمه ی بعدی, تو نباشی...! :این ففیک دارای,صحنه های خشن,دنیای ماورا,اسمات,قتل و مرگ,و شاید برای برخی ترسناک,می باشد!! ----{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}{}<°{~ #1_fanfiction #1_killer #1_gaylove #1_horror #1_Ziam #1_Liampayne #2_Zaynmalik
Little love {Z.M}  di zahra_284
zahra_284
  • WpView
    LETTURE 1,386
  • WpVote
    Voti 228
  • WpPart
    Parti 4
انسان همون کسیه تمام هستی در اختیارش قرار گرفت! همون کسی که خدا با ظرافت آفریدش و ذره ذره محبتش رو به قلبش سرازیر کرد خواست تا بهترین مخلوقش رو به رخ تمام موجودات بکشه. اما انسان چیکار‌کرد؟ اون کشت! تخریب کرد! نابود شد! نفرت ورزید! عشق رو به خاک سپرد! انسان خودش رو کشت و فقط یک مخلوق درنده رو باقی گذاشت! حالا چطور میشه تو این جنگ و نیستی انسان باقی موند؟
Yellow&red {Z.M}{completed}  di zahra_284
zahra_284
  • WpView
    LETTURE 133,857
  • WpVote
    Voti 14,265
  • WpPart
    Parti 73
Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!
THE OCEAN MYSTERY  /ziam/ di Alice_cn
Alice_cn
  • WpView
    LETTURE 59,355
  • WpVote
    Voti 12,474
  • WpPart
    Parti 52
[Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی
My Son (LARRY & ZIAM) Complited di ParniyaDarabi9
ParniyaDarabi9
  • WpView
    LETTURE 61,507
  • WpVote
    Voti 10,370
  • WpPart
    Parti 52
به پسر کوچولوش که سرش رو پایین انداخته و چشمای آبیش رو نمی‌تونست ببینه،سرش رو بالا آورد و بوسه‌ای روی پیشونیش گذاشت هری:باید پسرم بمونه اینجا لویی با اخم به سمت اونا میره و بعد از اینکه هری رو هول میده اخمی میکنه لویی:بعد از ۲۰ سال برگشتی با پسر احمقت که مثل عقب‌مونده‌ها می‌مونه و حتی نمی‌تونه حرف بزنه و می‌خوای بندازیش گردن من..
^^LeMOn CAndy^^ di Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    LETTURE 22,901
  • WpVote
    Voti 5,419
  • WpPart
    Parti 16
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam