ShadiM2's Reading List
4 historias
Love Me | Kookv ( MPREG ) por officiallostmerorr
Love Me | Kookv ( MPREG )
officiallostmerorr
  • LECTURAS 31,222
  • Votos 4,087
  • Partes 7
کیم تهیونگ یه پسر ریزه میزه و کیوتِ که تموم زندگیشو تو انگلیس زندگی کرده. اشتیاقش از زمانی که به یاد میاورد، رقصیدن بود. با اینکه معلمش فکر می کرد که اون خیلی ظریفِ و نمیتونه مثلِ پسرا برقصه ، اون تصمیم گرفت موهاش رو بلند کنه و با همه دخترا کلاسش رو پائینس برقصِ. و ناگهان توی هیفدهمین سالگرد تولدش پدر و مادرش بهش میگن که اون‌ها به یه شهر کوچیک تو کره نقل مکان می کنن! اون مجبورِ دوستاشو ترک کند و باید با زندگی توی کره سازگار بشه. جئون جانگکوک یه آلفائه اصیلِ! اون با قدی نزدیک به دومتر و تو تیم فوتبال مدرسش فوتبال آمریکایی بازی میکنه. همه دخترا اونو دوست دارن اما اون هیچوقت خودش رو جذب اون‌ها نمیکنه. یه مشکلی وجود داره ، جانگکوک جفت خودشو پیدا نکرده و باید زودتر از ماهِ کاملِ هجدهمین سالگرد تولدش سریع باشه. چه اتفاقی میوفته که رقصنده باله کوچولو و ستاره بزرگ فوتبال همو ببینن؟ ---- Translation ! Couple: Taekook, Unknown? Ganre: Sport, Smut, Omegavers, Mpreg!
☕Café Drama☕ por Narcissus92
☕Café Drama☕
Narcissus92
  • LECTURAS 5,279
  • Votos 339
  • Partes 20
درحالی که دارید از نوشیدن یه لیوان قهوه‌ یا هات چاکلت لذت می‌برید، وجود یه سریال خوب برای دیدن، همه چیو بهتر نمی‌کنه؟📺☕ اگه حوصله‌تون سر رفته، اگه روح‌تون احتیاج به یه استراحت داره و یا اگه دنبال یه سریال برای تماشا کردن هستید، به کافه دراما خوش اومدید. اینجا ما سریال‌های کره‌ای، آمریکایی، چینی، تایلندی و تایوانی و ... . رو معرفی، نقد و بررسی می‌کنیم. ☕با کافه دراما همراه باشید☕
Oxytocin Hormone  por babiebambi
Oxytocin Hormone
babiebambi
  • LECTURAS 9,531
  • Votos 2,076
  • Partes 18
Oxytocin hormone ▸ ᴄᴘʟ: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ ₊ ᴋᴀɪsᴏᴏ ₊ ʜᴜɴʜᴀɴ ژانـر ⃪ رمنس ، فلاف ، زندگی روزمره ، 🔞 قسمتی از فیک: _عاشقم نیستی؟ رولبهاش زمزمه کرد و بک حس کرد لبهاش زیر نفس گرمش الانه که ذوب شه . سرشو به دیوار پشت سرش فشار داد و نگاهش بین چشماش حرکت کرد . آب دهنشو قورت داد _نه! دست چان دوباره روی قلبش قرار گرفت. _صدای قلبت چی میگه پس؟ با همون پوزخند روی لبهاش گفت. نگاه بک یک لحظه سمت پایین رفت و باز به چشماش خیره شد. طبق عادتش باز زبونشو رو لبش کشید که کاش نمیکشید. چون فاک! فاصله لبهاشون اونقدر زیاد نبود که وقتی زبونشو میاره بیرون نوک زبونش به لب چان برخورد نکنه. یکی انگار تو سرش شروع کرد به طبل زدن و حرکت موج یه گرمای شدید رو سمت قلبش حس کرد . سعی کرد خودشو از تک و تا نیندازه و جوابشو محکم بده. _میگه عشق وجود نداره، ولی "هورمون اکسی توسین" همیشه ترشح میشه! ▸ #OxytocinHormone💉 - ᴡʀɪᴛᴇʀ ɪᴅ : @TWeeTY_jm ⸽ᚑ🐣༢⸽
Earth Holidays por ViolinistFICTION
Earth Holidays
ViolinistFICTION
  • LECTURAS 16,430
  • Votos 5,247
  • Partes 45
(completed) فرشته ها هم مثل آدم ها نیاز به استراحت دارن،یه روز ممکنه چندتا آدم از همه چیز خسته شن و گروهشونو ترک کنن و روز بعد ممکنه سه فرشته با قیافه هایی که ابدا خیال نمیکردن مال اون آدم های مشهور، پاشونو تو شهری بذارن که خیلی ها منتظرشونن.‌..شایدم همه چیز تقصیر رافائل بود اما اگه همه چیز همونطور بود که خدا براش طراحی کرده باشه چی؟اونوقت میشد یه پایان خوش واسه همچین اتفاقی چید؟ ↳🧚‍♂Genres ↲رمنس ~ کمدی سیاه~معمایی~ماوراء الطبیعه ↳🧚‍♂Couples ↲کایسـو ~ هونهان~چانبک ↳🧚‍♂Summary໑ ⟝ Writer : 🌨 Tara