az_black_cat's Reading List
21 stories
daddys suger baby by VotreTueur
VotreTueur
  • WpView
    Reads 39,730
  • WpVote
    Votes 6,309
  • WpPart
    Parts 11
دوستای جونگین متوجه میشن که تنها چیزی که تو زندگیش کمه یه شوگر بیبی عه برای همین تصمیم میگیرن کادوی تولدش یه نفر رو وارد زندگیش کنن....... کاپل ها : کایهون (اصلی) ، چانبک و چنمین (فرعی) ژانر : رومنس ،اسمات
من عاشق پسر شوگر ددیمم!  by a4w4_fiction
a4w4_fiction
  • WpView
    Reads 176,117
  • WpVote
    Votes 37,035
  • WpPart
    Parts 50
خلاصه : زندگی لوهان نسبتا خوب پیش میرفت، اون شوگر ددی ای داشت که به لطفش میتونست خرج تحصیلش رو بده و امکانات لازم برای خانواده.ی پر جمعیتش رو فراهم کنه؛ اما با وارد شدن پسر جذاب آقای اوه به زندگیش همه چیز یهو عوض شد! بیبی بوی بودن برای پدر اوه سهون دیگه اون قدرها هم کار آسونی به نظر نمیرسید! 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 «پایان یافته» ✅ اسم فیک : I love my sugar daddy ('s son!) کاپل ها: هونهان / چانبک ژانر : اسمات / رمنس / زندگی روزمره / ددی کینک نویسنده : a4w4 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸 سخن نویسنده : خب قبل از هر چیزی یاید بگم که رده‌ی سنی این فیک +18 هستش. لطفا بهش توجه کنین. امیدوارم از این فیک خوشتون بیاد توجه کنین که موضوعش کمی خاصه و ممکنه همه پسند نباشه. اگر فکر میکنین نمیتونین با مدل داستان کنار بیاین لطفا دیگه ادامش ندین. و اینکه ممنونم از وقتی که میذارین، لطفا اگر دوست داشتین حتما ووت بدین و کامنت بذارین و به بقیه معرفیش کنین که به شدت به حمایتت هاتون نیازمندم ❤
OXYGEN | KAIHUN by leatherangel
leatherangel
  • WpView
    Reads 476
  • WpVote
    Votes 120
  • WpPart
    Parts 1
تک شات اکسیژن 🖤 کاپل : کایهون 🍃 ژانر : درام، زندگی نامه بخشی از دستان: نمیدونم تا کی میتونم ازش مخفی کنم. اما اون نباید بفهمه. فقط باید خوب بشه. من دارو هاش رو توی غذاش میریزم. اون نباید بفهمه. فقط باید خوب بشه. نباید از دستش بدم. من به اکسیژنم نیاز دارم. من تو چنل تلگرام یا جای دیگه ای شناخته شده نیستم پس خوشحال میشم اگه از داستان خوشتون اومد به دوستاتون هم معرفیش کنید.
Castaway|مطرود by HellborEl
HellborEl
  • WpView
    Reads 102,178
  • WpVote
    Votes 20,490
  • WpPart
    Parts 57
COMPLETED ✾ژانر: BDSM.Angst.Dram.Smut ✾کاپل: کایهون ✯ چانبک ✾خلاصه: سهونی که از روی تفریح کیف کیم جونگین معاون مدیر عامل رو می دزده حتی یک درصد هم احتمال نمیده که به اون مرد گره بخوره... بکهیون از جانب خانواده ش طرد میشه و به دشمن خانواده ش پناه میبره...چی میشه اگه زندگی ی داستان هیجان انگیزتر براشون در نظر بگیره؟ "این عشقیه که درد داره..." ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ "من هیچ وقت آدم خوبی نبودم...هیچ وقتم نمیخوام خوب باشم...چون خوب بودن باعث میشه آدم اون بخش تاریک وجودشو نادیده بگیره... در همه ی آدما از دو قسمت خوب و بد شخصیتشون ساخته شدن...ولی درمورد تو...اشتباهم این بود ک نیمه تاریک وجودتو ندیدم...در واقع نخواستم که ببینم...تو منو بالا بردی...و خودت از همون بالا منو پرت کردی پائین..." ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
my vampire roommate by Fereshteh99
Fereshteh99
  • WpView
    Reads 12,945
  • WpVote
    Votes 2,233
  • WpPart
    Parts 10
فن فیکشن ترجمه ای (هم اتاقی خون اشام من) کاپل:سکای ژانر:رمنس،کمدی،فلاف
The Blue Pearl by Shadow_sj
Shadow_sj
  • WpView
    Reads 30,353
  • WpVote
    Votes 8,074
  • WpPart
    Parts 27
↬Genre : Romance , Fantasy , Fluff , Comedy , Smut , Angst ↬Author : Shadow , Janan ↬Couple : Sekai(main) , Chanbaek ,Krisho ↬Type : Mini fic ↬Parts : 26 ❅Start : 2020 May 3 ❅Finish : 2020 July 3 ❊موقعی که سهون ۲۱ ساله همراه خانواده اش به شهر ساحلی مهاجرت میکرد،اصلا توقع نداشت که یه مروارید کوچولوی آبی رنگ،که به شدت هم به سهون علاقمنده رو پیدا کنه. حالا اون باید با عشق مروارید کوچولوی عجیب غریبش چیکار کنه؟
H LIFE by rekaiseh
rekaiseh
  • WpView
    Reads 4,485
  • WpVote
    Votes 474
  • WpPart
    Parts 8
H LIFE COUPLES: SEKAI-CHANBAEK-KRISHAN GENRE:HRROR-SCARY-DRAMA-SADEND
 🔥Hot Chocolate 🍫 by TootooFoxy
TootooFoxy
  • WpView
    Reads 9,306
  • WpVote
    Votes 1,361
  • WpPart
    Parts 18
📝written : @Tootoo🐾 👬Couple : #sekai #taoris #chankai 🌐Genre : #daddykink #angst #romance پیروی کردن از هوای نفس و نادیده گرفتن حقیقت زندگی!!! اوه سهونی که برای جبران گذشته سیاهش، پسر بچه ای و قربانی میکنه و به دیو سَر کِش درونش، اجازه رشد کردن و میده...
Endless seduction {Translated} by lalajenlal
lalajenlal
  • WpView
    Reads 75,474
  • WpVote
    Votes 8,895
  • WpPart
    Parts 51
{-Completed-} "عزیزم؟" صداش زدم، اما جوابی نگرفتم. چشم بند رو برداشتم و دقیقا همون لحظه پرده‌ها باز شد. تنها یک چراغ روشن و روشن، مستقیم در جایی که من نشسته بودم منفجر شد. حدود ده ثانیه لعنتی نتونستم چیزی ببینم، وقتی چشمام تنظیم شد، دیدم که دسته ای از مردم دارن به من نگاه میکنن. من در استیج روی صندلی مقابلشون نشسته بودم، خدا میدونه چه تعداد از این افراد، نمایی از سینم که در معرض دید بود رو از زیر پیراهنم میدیدن.... #Jenlisa
catboy for sale by parnian_tkp
parnian_tkp
  • WpView
    Reads 24,847
  • WpVote
    Votes 5,014
  • WpPart
    Parts 45
مهم نبود کی از خونه بیاد بیرون یا کی اونا رو با هم ببینه...چون همه پشت سرش حرف میزدند...اون دیگه چجور ادم منحرفی بود که دوتا کت بوی داشت؟!