[h. s]
62 stories
the life game by zetayesh
zetayesh
  • WpView
    Reads 613
  • WpVote
    Votes 105
  • WpPart
    Parts 7
قلبش روحش جسمش فقط مال منه مغرور بودنش چشماش و موهاش Cover by @rosavmp
She'd lost her wings~(H.S) by itscalledfaa
itscalledfaa
  • WpView
    Reads 71,122
  • WpVote
    Votes 7,335
  • WpPart
    Parts 60
هری:"نمیتونم ازش دل بکنم." _:"پس اینکارو نکن."
Fetish(harry styles)🖤 by bitchharryisminee
bitchharryisminee
  • WpView
    Reads 4,038
  • WpVote
    Votes 230
  • WpPart
    Parts 31
"-من یه دختر روانی دیوونم هیچ کی از من خوشش نمیاد" "اینقدر این حرفو نزن،کاری نکن حرفای دلم از دهنم بزنه بیرون،کاری نکن بگم که دوست دارم" +ZIAM
Loveland (COMPLETED) by rahame
rahame
  • WpView
    Reads 186,257
  • WpVote
    Votes 17,334
  • WpPart
    Parts 82
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
Barbie Girl [H.S] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 111,763
  • WpVote
    Votes 9,153
  • WpPart
    Parts 41
[Completed] داستان درمورد یه دختر ۱۷ ساله به اسم کلویی هست که بعد از روبرو شدن با یکی از پسرای مدرسه و وابسته شدن بهش زندگیش به خطر میوفته و...
Violet | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 68,281
  • WpVote
    Votes 8,401
  • WpPart
    Parts 49
"چرا همیشه بهم زل میزنی؟!" "چو_چون تو خو_خوشگلی." ویولت یه دختر خجالتی بود که هری عاشق کشیدنش بود. هری پسری با لکنت زبانه که ویولت عاشقش شده.. Copyright All Rights Reserved @londonstars [ Persian Translation ] (Harry Styles AU) Translated by: @fanfictionnwriter
Fake by fatemed21
fatemed21
  • WpView
    Reads 134,863
  • WpVote
    Votes 12,684
  • WpPart
    Parts 48
همه چیز قرار نیست طبق برنامه پیش بره در حال ویرایش (بعضی پارت‌ها تغییرات خیلی جزئی و غیرضروری دارن)
The Fighter "H.S" by mahiijoonz
mahiijoonz
  • WpView
    Reads 12,559
  • WpVote
    Votes 1,281
  • WpPart
    Parts 18
[Sexual Content] تيتر خبر ها:" هري استايلز بوكسر معروف ٢٤ ساله بعد از تصادف وحشتناكي در حومه شهر لندن راهيه بيمارستان شد ..."
Office (Sequel to Boss) |‌ Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 52,643
  • WpVote
    Votes 4,002
  • WpPart
    Parts 22
[ C O M P L E T E D ] "من نمیخوام دوباره ببینمش." اینا کلماتی بودن که مالوری وقتی توی هواپیما به مقصد آمریکا نشسته بود، می گفت. البته که هیچ چیز اون طور که من می خواستم، اتفاق نیفتاد. دو سال بعد، توی کلابی که خودم توش بودم پیداش کردم، در حالیکه توی دستشویی دخترا با یه دختر مو قرمز داشتن همدیگه رو به طرز وحشتناکی میبوسیدن. عالیه. [Persian Translation] (Harry Styles AU) All Rights Reserved @slypydog Translated By: @aryanashp2002 Amazing cover by : @IWontBeTheOne
Never Let Me Go by zayniction
zayniction
  • WpView
    Reads 591
  • WpVote
    Votes 36
  • WpPart
    Parts 3
اون مثل اقیانوس بود،همیشه ی قسمتشو مخفی می کرد. میگن دورانی که ما توش زندگی می کنیم نفرین شدس!فقر مثل طاعون همه جا پخش شده،تجار مدام به دهکده ها حمله می کنن و هر کسی توانایی مقاومت کردن نداشته باشه می دزدن و به عنوان برده توی شهرهای اصلی میفروشن.و شاه دزدای دریایی! اونا همه ی اقیانوسو ناامن کردن و شاه همه ی مردامونو برای دفاع میبره! برای زنده موندن باید تلاش کنی،بجنگی،نترسی! و این داستان منه! آنجلا مالیک! که هرگز از تلاش کردن دست بر نمی داره! H.S fanfiction