Book
23 stories
Don't let me down  by Saik_v
Saik_v
  • WpView
    Reads 79,394
  • WpVote
    Votes 20,128
  • WpPart
    Parts 64
رازها، گاهی اوقات ویرانگر تر از چیزی هستند که به نظر میان. #امگاورس #چانبک #سهبک #فلاف #انگست #هپی_اند
Dark Luna by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 197,156
  • WpVote
    Votes 47,059
  • WpPart
    Parts 62
👑عنوان: لونای تاریکی 👑کاپل: چانبک 👑ژانر: سوپرنچرال فانتزی رمنس اسمات امپرگ انگست 👑نویسنده: golabaton 👑وضعیت: کامل شده 💌✂️خلاصه بکهیون انسانی که ناخواسته به عنوان لونای جدید انتخاب میشه. از بین پنج آلفا، پارک چانیول به عنوان جفتش انتخاب میشه. آلفای خشنی که از بکهیون نفرت داره. هرچند این یک حس متقابله چون بکهیون هم از اون آلفای لعنتی متنفره... دو گونه ای که ازهم متنفرن میتونن عاشق هم بشن و کنارهم به خوشی زندگی کنن؟! یا قرارِ قلب یکیشون بشکنه...
the nepenthe by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 64,352
  • WpVote
    Votes 19,351
  • WpPart
    Parts 47
Complete در فضای خفقان‌آور و پرالتهاب قرن 20 میلادی، ورود یک فرمانده‌ی جدید به پایگاه مرکزی، همه‌ چیز رو ترسناک‌تر و حتی تاریک‌تر می‌کرد. بیون بکهیون، فرمانده‌ی دست‌نشانده ژاپنی‌ها که شایعات عجیب‌ و غریب راجع‌بهش، حتی زودتر از خودش به پایگاه رسیده بود. آیا سرجوخه پارک با وجود روحیه‌ی وطن‌ پرستیش، می‌تونه به فرمانده بیون مرموز اعتماد کنه؟... writer: lilyblue chanbaek/beakyeol romance/angst/Historical story/smut
Suicide Notes by kindakaa
kindakaa
  • WpView
    Reads 264,808
  • WpVote
    Votes 37,202
  • WpPart
    Parts 37
مجموعه اى از يادداشت هاى خودكشى.
"Metanoia" [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 16,620
  • WpVote
    Votes 3,496
  • WpPart
    Parts 47
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
I'm not  virgin ⛓️⚖️  by setareh100
setareh100
  • WpView
    Reads 57,204
  • WpVote
    Votes 11,925
  • WpPart
    Parts 58
I'm not virgin ⛓️⚖️من باکره نیستم کاپل: کایهون، چانبک، شیچول، کریسهو ژانر: امگاورس، انگست، درام، اسمات خلاصه: از وقتی به سنی رسید که تونست تفاوت آلفا و امگا رو بفهمه، تو سرش کوبیدن که یه امگا حق نداره با کس دیگه ای به جز الفاش باشه. از ماهیت جنسیش متنفر بود... از جامعه ای که توش به دنیا اومده و بزرگ شده بود متنفر بود! چرا یه امگا باید به خودش سختی میداد و دوران هیت رو تو تنهایی کامل میگذروند؟! فقط به خاطر اینکه باکره بمونه و آلفاش اولینش باشه؟! دنیا براش، وقتی که تو اولین هیتش در اتاقو به روش قفل کردن و نذاشتن بیرون بره تموم شد. بیرون نرفتن به چه جرمی؟! به خاطر اینکه ممکن بود با الفای دیگه ای بخوابه و بعدا با جفت گیری الفای خودش ابروش بره؟! به درک... سهون هیچ وقت همچین چیزی رو نمیخواست! هیچ وقت درک این فلسفه مسخره رو که باید هیتش تو سختی و عذاب بگذرونه نفهمید... بدنش برای خودش بود، جسمش برای خودش بود... پس قانون رو زیر پا گذاشت... با اولین الفایی که دلش خواست رابطه برقرار کرد و خودشو از صفت باکره بودن نجات داد. مهم نبود که خانواده اش یا جفت اینده اش چه فکری میکنن! حتی براش مهم نبود که جفت اینده اش قبولش کنه یا نه... اون الفاهای از خودراضی با هرکی که میخواستن میخوابیدن اما موقع جفت گیری یه امگا دست نخورده و باکره میخوا
From revenge to love [kaihun / chanbaek] by rira_drk
rira_drk
  • WpView
    Reads 30,610
  • WpVote
    Votes 6,469
  • WpPart
    Parts 42
از انتقام تا عشق (کامل شده) کاپل : کایهون • چانبک ژانر : رمنس • اکشن • اسمات خلاصه •° چی میشه اگه از یه جایی به بعد زندگیت بر پایه آتش بنا باشه؟ آتیشی که میسوزونه... هم زندگی خودتونو... و هم زندگیِ اطرافیانتون... به ظاهر اروم و گرمه... اما اگ رنگ انتقام بگیره، همه چیزو از بین میبره... و کی گفته احساسات قوی ترن؟
●NewMoon🌙 by _YourMy24_
_YourMy24_
  • WpView
    Reads 143,214
  • WpVote
    Votes 25,578
  • WpPart
    Parts 36
یک روز صبح، روزی که قرار بود خیلی معمولی و عادی باشه، بکهیون بعد از بیدار شدن از خواب شبانه در کنار همسرش، متوجه میشه که چانیول اون رو فراموش کرده و خاطراتش به سالها قبل زمانی که ازش متنفر بود برگشته . ------------ در علم ‌نجوم NewMoon زمانیست که نور خورشید سمت دیگری از ماه را روشن میکند و ساکنین زمین قادر به دیدن ماه نیستند . ماه تا چند روز آینده که دوباره درخشان شود در فاز تاریکی قرار دارد . نیومون داستان چانیول و بکهیونی را روایت میکند که در فاز تاریک زندگی قرار گرفتند . فیک NewMoon دارای سه فصل یا بخشه که در هر فصل یک زمان از زندگی شخصیت ها روایت میشه .‌ ------------------ 'جزیره' Island فصلی که دوران نوجوانی کاراکترهای اصلی رو روایت میکنه . 'عاشقم باش' LoveMe در این فصل با دوران جوانی کاراکترها همراه میشیم و رابطه ها شکل میگیرن . ' از یاد رفته ' Forgotten این فصل اصلی ترین فصله و در واقع پوینت داستانه . و چند سال بعد از عاشق شدنشون رخ میده .
𝕾𝖎𝖑𝖎𝖈𝕬 by sil_chana
sil_chana
  • WpView
    Reads 18,824
  • WpVote
    Votes 2,709
  • WpPart
    Parts 85
※𝘑𝘢𝘱𝘢𝘯𝘦𝘴𝘦: シリカ ※𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴: 𝘛𝘰𝘥𝘰𝘣𝘢𝘬𝘶, 𝘚𝘩𝘪𝘨𝘢𝘥𝘢𝘣𝘪, 𝘚𝘩𝘪𝘯𝘬𝘢𝘮𝘪, 𝘮𝘰𝘮𝘰𝘫𝘪𝘳𝘰𝘶 ※𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦𝘴: 𝘋𝘢𝘳𝘬, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘔𝘺𝘴𝘵𝘦𝘳𝘺, 𝘠𝘢𝘰𝘪, 𝘚𝘮𝘶𝘵 ◐𝘚𝘵𝘢𝘵𝘶𝘴: 𝘖𝘯𝘨𝘰𝘪𝘯𝘨 ▶𝘞𝘳𝘪𝘵𝘵𝘦𝘯 𝘣𝘺: 𝔖𝒾𝓁_𝒸𝒽𝒶𝓃 سیلیکا، مجموعه ای از کارای اشتباه، حسرت، نفرت، کینه، تاوان پس گرفتن و پس دادن و در عین حال، عشق، محبت، دوستی و روابط مختلفیه که کارکترا رو با عقاید متفاوت خودشون به هم متصل کرده. تو این فیکشن شما شاهد زنجیره ای از اتفاقات خواهید بود که دست به دست هم میدن و کاراکترا رو بزرگ میکنن و در‌ ازاش، زخمی فراموش نشدنی روشون میذارن. زنجیره ای از اتفاقاتی که از گذشته همراه کاراکترا هستن و اگه از بین نرن، تا ابد این چرخه ادامه پیدا میکنه.