𝐒𝐮𝐬𝐩𝐞𝐧𝐬𝐢𝐨𝐧 𝐛𝐫𝐢𝐝𝐠𝐞
delaram218
- Reads 2,721
- Votes 719
- Parts 21
_نمیخوای از خودمون چیزی بپرسی؟ همش بقیه؟
سرم را بالا گرفتم و دیدم با همان نگاه جدیش دارد از سر شانه اش به من نگاه میکند.
+ترسیدم... ترسیدم دوباره دل هر دومونو بشکنی جهیون! من از داعشی ها انقدر نترسیدم که از تو و سردی نگاهت ترسیدم!
راست هم میگفتم، جهیون به همان اندازه که دل رحم و فداکار بود،ترسناک و بی رحم هم بود!
دیدم که رنگ نگاهش با چه سرعتی عوض شد و مایه
عصبانیت به خود گرفت.
_کاش تو هم میفهمیدی تو دل من چی میگذره و خدا رو شکر که نمیدونی!
منظورش را هیچ نفهمیدم، خواستم لب باز کنم و چیزی بپرسم که به سرعت از جا بلند شد.
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝐬: 𝐉𝐚𝐞𝐲𝐨𝐧𝐠 𝐣𝐣𝐩
𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐰𝐚𝐫 𝐬𝐭𝐲𝐥𝐞, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞
توجه:این داستان در ادامه 《savior in the middle east》 نوشته شده و فصل دوم آن محسوب میشود، در صورت تمایل به مطالعه، لطفا ابتدا فصل اول را بخوانید!
𝐝𝐞𝐥𝐚𝐫𝐚𝐚𝐦