Parmisv14's Reading List
48 stories
Gucci or Adidas? L.S by louizit91
louizit91
  • WpView
    Reads 106,115
  • WpVote
    Votes 13,794
  • WpPart
    Parts 31
به اتمام رسیده است!:) •لویی تاملینسون، کلید طلایی شرکت برجسته آدیداس. هری استایلز، مهره مار برند لوکس گوچی. سایمون کاول، برنده جایزه بهترین نویسنده قرار داد های روابط فیک در هالیوود. خودکار بیک، خوش دست و با دوام مخصوص امضا کردن قرار داد رابطه فیک لری استایلینسون.•
•Sweet Creature• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 42,373
  • WpVote
    Votes 7,521
  • WpPart
    Parts 21
[Complete] هری انتظار نداشت که دبیرستان آسون باشه. خواهرش براش یه‌عالمه داستان تعریف کرده بود و هری میدونست که قراره توی یه جهنمِ چهارساله باشه. ولی جدا از همه‌چیز، اون دقیقا انتظار نداشت که فرشته‌ها هم توی جهنم بیان. Supernatural!AU °Persian Translation°
Wings (l.s Mpreg) [persian translation] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 79,344
  • WpVote
    Votes 11,456
  • WpPart
    Parts 22
[Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....
HADES by itsmeminia
itsmeminia
  • WpView
    Reads 1,785
  • WpVote
    Votes 138
  • WpPart
    Parts 2
فیکشن دارای فضایی تاریک ، افسرده و شامل صحنه های دلخراش ( شکنجه ، روابط بی دی اس ام ، کودک ازاری ، تجاوز، قطع اجزای بدن ، خودکشی ، اختلالات روانی و.. ) الفاظ رکیک و توصیفات بی پرده است. اگر با هرکدام از موارد ذکر شده مشکلی دارید ، بیماری روحی یا سابقه افسردگی و خودکشی دارید از خواندن این فیکشن خودداری کنید . کاپل : لری ( بقیه کاپل ها طی روند فیک مشخص میشوند ) مقدمه : پسری از ایل و تبار غم، زاییده شده توسط درد، رشد کرده در دامان وحشت و تنهایی دیگری پسره شیطان ، پدر درد ، عامل وحشت ، ارباب دنیای مردگان و زندگان هردو در دنیایی متفاوت یکی درد میکشید و یکی درد میساخت یکی هر لحظه میمرد و دیگری هر لحظه میکشت غرق شده در منجلاب زندگی و بیخبر از طناب سرنوشت که هر لحظه تنگ تر میشد و زندگی ان دورا بهم گره میزد ...
my starry night(L.S) by regularkiana
regularkiana
  • WpView
    Reads 22,584
  • WpVote
    Votes 5,010
  • WpPart
    Parts 28
[ OnGoing... ] هری استایلز نقاش معروف پسره زیبایی رو توی خواب هاش ملاقات می کنه اما هیچ ایده ای نداره که اون کیه... برای همین هر دفعه که از خواب بیدار میشه صورت اون پسرو نقاشی میکنه صورت بی نقص اون آپ: دوشنبه ها
TWO WORLDS (Persian Translation)|Larry Stylinson|Mpreg by EmbracingLouis
EmbracingLouis
  • WpView
    Reads 7,906
  • WpVote
    Votes 1,020
  • WpPart
    Parts 10
دو دنيا متفاوت كه هري و لويي يكيش ميكنن...
Playboy L.S (Persian Translation) by Iam_writing_here
Iam_writing_here
  • WpView
    Reads 325,901
  • WpVote
    Votes 35,705
  • WpPart
    Parts 47
من اسیرش شده م ؛ اون زیادی تو حرفه ش خوبه.. هری استایلز ⬅ پلی بوی فن فیکشن لری استایلینسون به همراه کمی زیام✌ داستان در پیج اینستاگرام larry_ff_translate هم آپ میشه Best rank : #2 in fanfiction
Who Like Me [L.S] *completed* by sepi1919
sepi1919
  • WpView
    Reads 76,041
  • WpVote
    Votes 10,084
  • WpPart
    Parts 46
(completed) هری نادیده گرفت چشماش رو بست فقط برای اینکه لوییش رو نگه داره لویی دروغ گفت پنهان کاری کرد فقط برای اینکه هریش رو خوشبخت کنه . . . . ولی همیشه اونطوری نمیشه که ما پیش بینی میکنیم Larry Ziam
Change My Mind~L.S [Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 125,593
  • WpVote
    Votes 17,678
  • WpPart
    Parts 63
"یکم صبر داشته باش، همه‌چیز تغییر میکنه..." "همه‌چیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شده‌ی change my mind. نوشته شده در اول فوریه‌ی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.
He Was Blue by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 279,926
  • WpVote
    Votes 25,322
  • WpPart
    Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..