battle with devils(lord Edvard Stylse)larry
نبرد با شیاطین 1
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
همه چيز از يه تصادف شروع شد ! هري پسريه ك توي منجلاب بدبختي دست و پا ميزنه ك روزي از روز ها شانس در خونشو به صدا در مياره...! اصلا شانس چيه؟ يه جفت چشم ابي؟ هشدار: بي دي اس ام زيام / لي تاپ( دام) لو تاپ( دام)