Russian Roulette [L.S]
خدا لبات رو ساخته برای بوسیدن و چشمات رو برای پرستیدن، دستات رو برای گرفتن و سرت رو برای بغل کردن...
خدا لبات رو ساخته برای بوسیدن و چشمات رو برای پرستیدن، دستات رو برای گرفتن و سرت رو برای بغل کردن...
غریبهام با هویتی که از آن منه و نیست. راهی برای نجات پیدا نمیکنم. هیچ چیز رو بخاطر نمیارم. چیزی برای فکر کردن ندارم. حتی به یاد نمیارم این درد از کجا نشات میگیره. هیچ چیز رو به یاد نمیارم.
جایی که لویی یه کارگر با حقوق پایینه، اما نمیذاره که درآمد ماهیانه ی کمش جلوی اون رو برای خریدن کاپ کیک های گرون قیمت مورد علاقه ی هری بگیره. ________ -پس یادم تو را فراموش. .Larry Stylinson.
آدم ها کی میخوان بفهمن بزرگترین دشمنشون ذهنشونه؟ ❌شامل مقدار زیادی سلف هارم، حیوان آزاری و قتل =)❌ SHORT STORY Highest ranking : #2 in shortstory
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ...
لویی تاملینسون ، بازیگر معروف، باید وارد رابطه فیک با هری استایلز ،خواننده ی مشهور ، میشد. چی میشه اگه اون احساسات واقعی به خواننده ی جذاب پیدا کنه ؟ منیجمنتشون قبول میکنه ؟ رابطشون اونقدر قوی هست که تو سختی ها بجنگن ؟
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
[Completed] Larry Stylinson فقط مرگ میتونه دو نفر رو از دست یه رابطهی تاکسیک خلاص کنه. داستان کوتاه یک قسمتی
"یکم صبر داشته باش، همهچیز تغییر میکنه..." "همهچیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شدهی change my mind. نوشته شده در اول فوریهی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.