💙محبوب های در حال اپ💙
200 stories
🚫The killer officer🚫 by hunho_lnd
hunho_lnd
  • WpView
    Reads 6,248
  • WpVote
    Votes 1,490
  • WpPart
    Parts 16
جونمیون افسر روانسنجی که با لمس اجسام و افراد میتونه خاطرات اونارو ببینه چی میشه اگه با شخصی برخورد کنه و نتونه به خاطراتش نفوذ کنه؟؟ اسم: افسر قاتل /𝙏𝙝𝙚 𝙆𝙞𝙡𝙡𝙚𝙧 𝙊𝙛𝙛𝙞𝙘𝙚𝙧 کاپل ها:هونهو شیوهان ژانرها:جنایی/ عاشقانه/فانتزی / طنز/ نویسنده: |𝙠𝙞𝙡𝙡𝙚𝙧| وضعیت: درحال اپ
FORGOTTEN  by mhisaleez
mhisaleez
  • WpView
    Reads 41,539
  • WpVote
    Votes 8,514
  • WpPart
    Parts 44
"Completed" (دو پارت آخر اضافه شده) پرونده‌ی داستان عاشقانه‌ای که در سال 1950 در انگلیس ساخته شد، با متهم شدن اوه سهون به قتل کیم سوهو بسته شد. اما اون‌ها در هشتاد سال بعد دوباره متولد شدن. در حالی که سهون اینبار عضو یک سازمان جاسوسی بود و بخاطر نفوذ به خونه‌ی یکی از قربانی‌هاش مجبور به ازدواج با پسر ارشد خانواده‌ی کیم، سوهو شد و نمی‌دونست سوهو همون معشوقه‌ی به قتل رسیده‌ی هشتاد سال پیششه. coυple: нυɴнo ɢeɴre: roмαɴce, тнrιller
What the Hell are you? by B_Moo0on
B_Moo0on
  • WpView
    Reads 54,904
  • WpVote
    Votes 11,911
  • WpPart
    Parts 60
کاپل اصلی:چانبک، بکسو، بکهان، ویکوک/کوکوی کاپل فرعی: سکرت(5 تا کاپل) ژانر فصل : اکشن، معمایی، جنایی،مافیایی، رمنس، فلاف، علمی_تخیلی، اسمات ... خلاصه: (فصل 1) دکتر بیون بکهیون، نابغه ی علم ژنتیک و مخترع بزرگ، برای اولین بار دستگاهی رو اختراع می کنه که می تونه از روی هر موجود زنده ای کپی کنه. اولین نمونه ی انسانی این آزمایش هم خودشه. حالا چی می شه وقتی که به جای بیون بکهیون، دو کپی دیگه به اسم های؛ بیون بک و بیون هیون هم وجود داشته باشن؟ سه بکهیون با شکل و ظاهری یکسان اما اخلاق هایی کاملا متفاوت!!!! (فصل2) : دکتر بیون بکهیون اون کسی نیست که همه فکر می کنن. تهیونگ این موضوع رو زمانی می فهمه که یه جعبه ی مشکوک به دست دکتر می رسه. حقایقی از گذشته بر ملا می شه و حال و آینده رو تحت تاثیر خودش قرار می ده. سرانجام دکتر بیون با دو قل دیگرش یکی بک و هیون به کجا قراره برسه؟
🩸red embrace🩸 by nehanexoll
nehanexoll
  • WpView
    Reads 223,468
  • WpVote
    Votes 54,289
  • WpPart
    Parts 89
آغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد قد بلند مرموز شد. چی میشه اگه بکهیون بفهمه تمام این مدت رو بازیچه بوده؟ پارک چانیول پلیس نفوذی بود که کل زندگیش رو از بکهیون، نفرت داشت؟
Take You Home (Persian ver.) by eatmybyun
eatmybyun
  • WpView
    Reads 1,332
  • WpVote
    Votes 237
  • WpPart
    Parts 6
بکهیون تا "بينقص بودن" خیلي فاصله داشت. سرنوشتش طوري رقم خورده بود که عینِ پدربزرگ و پدرش یه جنایتکار باشه. دلش میخواست از این سرنوشت شوم فرار کنه، ولی انگار همهی درا به روش بسته شده بود. به عشق تو نگاه اول اعتقاد داشت ولی ترس از دست دادن هم داشت. ترس اینکه، دست به هرچی میزد نابود میشد و عین خاكِ سیگار فرو میریخت. ولي شاید تو چشماي چانیول، میتونست یه قهرمان باشه. کسي که بدون اهمیت دادن به زندگي فاکداپي که داشت، میتونست یه دوست پسر عادي باشه، چیزي که بکهیون هیچوقت نبود. اونا از دنیاهاي کاملا متفاوتي بودن، ولي یه چیزي اونارو از اولین روز زندگیشون بهم متصل میکرد، سرنوشت؟ شاید. - - اجازهی کامل از نویسنده برای ترجمه و پابلیش فنفیک گرفته شده است. read @/baekilui 's fictions on her archive of our own.
The Alpha  by ooh_rihun
ooh_rihun
  • WpView
    Reads 35,444
  • WpVote
    Votes 7,301
  • WpPart
    Parts 22
،کاپل:چانبک، هونهان ، رمنس،فانتزی، اسمات +18، werewolf زمان آپ :سه شنبه ها دلش میخواست تنها باشه، دلش می‌خواست یه روزی ازین شهر دور بشه و برای خودش یه زندگی جدا داشته باشه، اما شرایط گله این اجازه رو بهش نمی داد، اون جانشین رئیس بود و تازمانی که نفس می‌کشید باید توی گله میموند، از طرفی هم نیمه ی دیگه روحش رو توی این شهر کوفتی پیدا کرده بود و حس می‌کرد باید اون پسر خواستنی با بوی توت فرنگی و نوتلا رو مال خودش کنه، ازین فکر لبخندی زد و درحالی که به سقف اتاقش خیره بود ، گفت _بالا خره پیدات کردم، 🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺🐺
lotus.lethal.pretty  by HellborEl
HellborEl
  • WpView
    Reads 6,994
  • WpVote
    Votes 1,696
  • WpPart
    Parts 12
❃ژانر: Romance.Angst.Dram.Smut ❃کاپل: کایهون ✯ چانبک نگاه پیرزن روی کاسه ی آب.‌‌.. جریان های آشفته رنگ و خون... کلمه ها بین بوی عود... عشق می بینم...درد می بینم...و ستاره...ی ستاره ی براق...
• Unit ⓻⓷⓵ by twomoons_story
twomoons_story
  • WpView
    Reads 1,252
  • WpVote
    Votes 206
  • WpPart
    Parts 8
• مینی فیک : واحد 731 •کاپل : سهبک • کایلو • شیوهان(فرند) • ژانْر : رومنس • تاریخی (جنگ جهانی دوم) • انگست • تراژدی • ترسناک ═════════════════════════ در تاریخ 1943 بکهیون وارد واحد 731 میشه، واحد 731 یک آوردگاه کار مثل هولوکاست یا آشویتس نیست که کار ،زندگیتو نجات بده اینجا همه زندایان مساوین و برای مرگ به اینجا آورده میشوند. واحد 731 واحدی برای آزمایش های غیرانسانی روی انسان هاست.چیزی که شیرو ایشی(پزشک و میکروب شناس ژاپنی) سعی در کشفش داره ،فهمیدن توانایی بدن در چگونگی حفظ بقاست. داستان حول محور یک ساختمون نو ساز در حومه شهر "هاربین" در چین به نام واحد 731 اتفاق می افته. وقتی پسری همراه با برادرش به اونجا میاد و دانشجوی پزشکی به نام سهون که سعی داره خلاف قوانین اون دو رو زنده نگه داره .همه اینها توسط لوهان و دوستش شیومین توی زیر زمین یک ساختمون سه طبقه در حالی که به یک شیشه پر از فرمالین و قلب یک پسربچه نگاه میکنند،بازگو میشه. داستان پر از شکنجه های واقعی هست که می‌تونه هم چندش آور هم ترسناک باشه ، پس اگه خوشتون نمیاد نخونیدش و گوشزد منو قبل اینکه دیر بشه ،یادتون نره.
CatFish by CLuz_614
CLuz_614
  • WpView
    Reads 20,293
  • WpVote
    Votes 5,320
  • WpPart
    Parts 17
🐟 " گربه ماهی " 🐠 🎥 کاپل: چانبک، سکای 🎥 ژانر‌: ددی‌کینک، رمنس، درام، فلاف، اسمات (+18) 📺 در حال انتشار ~ معرفی داستان: وقتی آقای‌ پارک بخاطر بکهیون شق میکرد و مجبور میشد قبل از خواب خودارضایی کنه تا به بیبی ضعیفش آسیب نزنه‌‌؛ فکرشم نمیکرد روزی برسه که اون پسر کوچولو نه تنها ارشدش رو ددی صدا بزنه بلکه جلوی پاش هم زانو بزنه و ازش برای ساک زدن دیکش اجازه بخواد. ~ برش هایی از داستان: * "باید بکنیش..! این هرزه ها توی تخت همه چیزو لو میدن." جونگین دستهاش رو مشت کرد: "شما تا الان به ازای تمام مقاله‌های پر سود این مجله با زنا خوابیدین رئیس؟!" سهون پشت میزش برگشت و روی صندلی نشست:"هرکدومشون که ارزش یه شب رو داشت.. چرا که نه؟" با یادآوری حقیقت چشمهاشو چرخوند: " اها، یادم نبود تو‌ گی هستی! اگر نمیتونی هرزه‌ها رو بکنی، پس خودت میتونی هرزه بقیه بشی چون بدن خوبی داری!" * * "آقای پارک، حالتون خوبه؟... میخواین براتـون آب بیارم؟" چانیول چند بار پلک زد تا چهرش رو بهتر ببینه. نمیتونست باور کنه اون عروسک شیرین، اینطور نگران بهش خیره شده. با صدای خش دار و گرفته ش لب زد: "این چیزا بهترم نمیکنه... میتونی لباتو بهم بدی؟" *
Elegy for the Fallen Stars by ThePiink
ThePiink
  • WpView
    Reads 12,754
  • WpVote
    Votes 2,631
  • WpPart
    Parts 8
⸺نام فیکشن : مرثیه‌ای برای ستارگان افول‌ کرده🥀🥃 ⸺کاپل‌ها : چانبک┊هونهو┊ویکوک ⸺ژانر : درام ┊رازآلود┊اسمات ┊رمنس ⸺نویسنده : پینک 🍕🌿 ⸺آیدی نویسنده در تلگرام : @Pinkish8 ⸺روزهای آپ : پنج‌شنبه ها پ.ن: تمام کاپل‌ها ورس هستند. ⸺خلاصه : 💰بیون بکهیون، مدیر فروشِ کمپانی لیتاردو، مردی با هزاران نقاب بود🎭؛ در قرنی که پول حرف اول رو میزد، بکهیون برای به دست آوردن اون اسکناس های رنگی حتی حاضر به ازدواج با دختری از طبقه‌ی سرمایه دار شده بود که فرزند ارشد موسس کمپانی لیتاردو بود☕️ اما در یک روز خاص همه چیز از کنترلش خارج شد؛ روزی که پارک چانیول دارنده‌ی کمپانی کوچک و تازه تاسیسِ مکس‌می رو ملاقات و بعد از سالها، تمایلات همجنس گرایانه اش دوباره سرباز کرد🔥 بیون بکهیون حالا تنها سودای وسوسه پارک چانیول برای برقراری یک رابطه کوتاه مدت رو داشت🍸 اما با به قتل رسیدن رئیسِ‌ کل کمپانی لیتاردو و باز شدن پای یک کاراگاه خصوصی🕵🏻‍♂ به زندگیشون، همه چیز دست‌خوش تغییر شد؛ اینبار بکهیون برای رسیدن به جایگاه ریاست کمپانی نیاز به یک قربانی داشت─