^_^
29 stories
My Turn! [VKOOK]  by ta_hyunm
ta_hyunm
  • WpView
    Reads 159,542
  • WpVote
    Votes 19,595
  • WpPart
    Parts 70
دوتا دوست مجازی که کم کم عاشق هم میشن با یه اتفاق کات میکنن و دیگه خبری از هم ندارن و زندگی یکی ازونا تباه میشه.. چی میشه اگه در آینده اونا عضو گروه معروف بی تی اس شن و بعد ازینکه دوباره به هم حس پیدا کردن بفهمن همون آدمان؟ _تو همونی؟تو همون عوضی هستی که یه شبه ولم کرد؟عاشقم کرد و ولم کرد؟ +ازت عضر میخوام _فقط خفه شو ........ ......... ........... .......... ....... ........ ........ ........ ........ ......... ......... ....... ......... ....... ........ ........ ....... ........ ....... ........ ..... +اینبار بیا واقعا کاپل شیم،بیا زندگیمونو باهم بسازین _اینبار نوبت منه بیب ........ ......... ........... .......... ....... ........ ........ ........ ........ ......... ......... ....... ......... ....... ........ ........ ....... ........ ....... ........ ..... -بایست کیه دخترم؟ +کیم تهیونگ..تو میشناسیش بابایی؟ ........ ......... ........... .......... ....... ........ ........ ........ ........ ......... ......... ....... ......... ....... ........ ........ ....... ........ ....... ........ ..... +عمو کوک..عمو کوک...میخواست یه کارایی کنه..یعنی میخواست...بهم تجاوز کنه با هق هق اینارو بهم میگفت..حس میکردم دارم آتیش میگیرم..کوک به این بچه پاک و معصوم؟باید هر بلایی سرش اورده سر خودش بیارم Start :7/1/2020 Cover by @rosavmp
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 95,081
  • WpVote
    Votes 15,728
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!
honey pie | Taekook  by meli19952000
meli19952000
  • WpView
    Reads 331,229
  • WpVote
    Votes 49,044
  • WpPart
    Parts 31
《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000
•𝐘𝐨𝐮𝐫𝐬 by souIprovider
souIprovider
  • WpView
    Reads 191,985
  • WpVote
    Votes 23,343
  • WpPart
    Parts 38
تهیونگ هیچوقت حاضر به بستن دهن جونگکوک نبود از دردی که می‌کشید تغذیه می‌کرد و لذت می‌برد پس دلیلی برای بستن دهنش نمی‌دید دوست داشت ذره‌ ذره خورد شدن جسم نحیف زیرشو با چشمای خودش ببینه و با گوش های خودش بشنوه عیبی نداشت اگه جونگکوک ازش نافرمانی می‌کرد اتفاقا خوشحالم می‌شد از اینکه بعدش قرار بود از اون بچه‌ی سرتق انتقام بگیره انتقام؟ نه اسمش انتقام نبود شاید تنبیه تنبیه از روی دوست داشتن و برای دوست داشته شدن...
Artwork | اَثَرِ هُنَری | Completed by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 134,263
  • WpVote
    Votes 19,476
  • WpPart
    Parts 25
- فقط خواستم بهت ثابت کنم، من توی رابطمون عاشق ترم! و تو ترسوتر ----------------------------------- + جونگکوووووک صدای جیغ های آزاردهنده ی تهیونگ وقتی که روی سکوی وسط سالن، برای اجرای مراسمِ فرقه، بسته شده بود، به گوشمون چنگ مینداخت! +کمکککککک و جونگکوک، که صورتشو پشت نقاب مخفی کرده بود، تا کسی اشک هایی که برای اون پسر میریزه رو نبینه! پشتِ صحنه ی دنیای پر زرق و برق کمپانی مدلینگی که تهیونگ، برای تست دادن به اونجا میره، تیره و تار تر از چیزیه که فکر میکنه! تهیونگ پسر جوانی که به خاطر علاقه ی شدید و البته صورت زیباش، قدم هاشو سمت مدل شدن برمیداره اما با طنابِ پوسیده ی عشق، واردِ چاه فرقه ی خطرناکی به اسم حلقه میشه... ----------------------------------- کاپل: کوکوی، سُپ ژانر: درام، رومنس، معمایی
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 773,828
  • WpVote
    Votes 98,744
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
Kim Taehyung Sucks || VKook by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 603,489
  • WpVote
    Votes 99,070
  • WpPart
    Parts 43
[ کیم تهیونگ مزخرفه ] پایان یافته ژانر : فان / درتی تاک / رمنس / تکست / اینستاگرام / امپرگ کاپل : اصلی - ویکوک ؛ فرعی - سپمین ، نامجین وقتی که‌ جونگکوک بی حواس نظرش رو درمورد یوتیوبر معروف کیم تهیونگ جلوی میلیون ها از فن هاش توی لایو یونگی میگه! Original story by @vvantae95 translated by @Nyctowx پ.ن. کار خیلی قدیمی‌ایه پس انتظار یک قلم بی نقص نداشته باشید.
Sweet Sense | حِسِ شیرین by callmeParvaz
callmeParvaz
  • WpView
    Reads 472,857
  • WpVote
    Votes 65,599
  • WpPart
    Parts 39
A Hybrid Story (Kookv) خواندن این فیکشن عواقبی نظیر بالا آوردن رنگین کمان و اکلیل و دچار شدن به مرض قند را به دنبال دارد. از این رو، از خوانندگان عزیز خواهشمندیم تمامی عواقب کار خود را به عهده بگیرند. لطفا با 'منطق' وارد نشوید. متشکرم. ---------------------------------- ◾ (در حال آپ) تایم آپ: نامشخص کاپل اصلی: کوکوی ساید کاپل: یونمین/نامجین ژانر: فانتزی، فلاف، کمدی، زندگی روزانه، +18❌
BTS OneShot by bunnylovertae
bunnylovertae
  • WpView
    Reads 192,202
  • WpVote
    Votes 14,474
  • WpPart
    Parts 27
این یه بوک از تمام کاپل های بی تی اسه ولی از ویکوک بیشتر مینویسم. ووت و ایناش برام مهم نیست خیلی اگه دوست داشتید ووت بدید این از لطف خودتونه=) اگه خواستید هم کاپل بگید درخواستی بنویسم براتون☆ با احتیاط خودتون بخونید صحنه های اسمات زیاد داره تقریبا. +18
City Of Dead [Vkook AU] by Vantegod_
Vantegod_
  • WpView
    Reads 162,235
  • WpVote
    Votes 26,338
  • WpPart
    Parts 13
"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"