Ziam
19 stories
 a life under the sea[Z.M] by 10Andromada
10Andromada
  • WpView
    Reads 4,986
  • WpVote
    Votes 1,100
  • WpPart
    Parts 12
{Completed} و داد زد: باور کنین من زنده نیستم ! #1 in sadstory
FOG2 {ziam} -COMPLETED- by justlilian
justlilian
  • WpView
    Reads 50,699
  • WpVote
    Votes 8,712
  • WpPart
    Parts 54
-لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه اتفاق مزخرفی قراره بیفته... فقط قراره کنترلش کنم... با اینکه میدونم ترس از خدا{FearOfGod} رو تازه تو خودم پیدا کردم و... همه ی این چیزا به خاطر لیامه،همه ی اینا... -قبل از خوندن این فصل، حتما فصل قبل رو بخونید-
Phantom|Ziam|..COMPLETED.. by PurPlescorPioo
PurPlescorPioo
  • WpView
    Reads 58,129
  • WpVote
    Votes 12,780
  • WpPart
    Parts 44
°•°یه جایی دور از این خونه،این شهر،این آدم ها،دنیای دیگه‌ای وجود داره.دنیایی که شب،روز رو ملاقات میکنه و خورشید،دلباخته‌ی ماه میشه°•° Cover by: @deborah_me
The Wedding Date [ Persian Translation ] by themaniro
themaniro
  • WpView
    Reads 56,885
  • WpVote
    Votes 10,543
  • WpPart
    Parts 33
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که مامانش انتخاب کرده به یه قرار بره. اون شب یه اتفاقی می افته. اتفاقی که باعث میشه لیام پین رو استخدام کنه تا به عنوان قرار در عروسی برادرش حضور داشته باشه. چیزی که در نهایت، تبدیل به بهترین تصمیمی میشه که تا حالا توی عمرش گرفته. • [ ترجمه فارسی ] [کمپلتد]
Driver  by loulouTomlinson91
loulouTomlinson91
  • WpView
    Reads 19,259
  • WpVote
    Votes 4,947
  • WpPart
    Parts 23
#larry💚💙 #ziam💛❤ ❌COMPLET❌ ژانر :اجتماعی خونه ی من تو خیابون پنجم ویلسونه , همون خونه خرابه هایی که به سختی چند طبقه رو روی هم تحمل میکنن گاهی قبل اینکه سوار ماشین بشم و برم سر کارم به ترک های ریز و درشتش نگاه میکنم و با خودم میگم :اگه تو اینجوری شدی , پس چه بلایی سر من اومده ?
Give me love (new) by yasi_palik
yasi_palik
  • WpView
    Reads 535
  • WpVote
    Votes 63
  • WpPart
    Parts 2
رویاها همیشه قشنگن همیشه یاد آور و خواستنِ چیزهایی هستن که دوستشون داریم، اما مال ما نیستن و ممکنه هیچوقتم نشن. آدمای رویا پرداز همیشه دنیاشون از بقیه جداست، همیشه رنگارنگ و قشنگه، چون با افکار و احساسات خودشون ساخته شدن؛ پر از چیزای خواستنی. همیشه چیزهایی که حسرت به دست آوردنشونو دارن تو مغزشون قدم برمیداره درسته زجر آوره، اما فکر کردن بهش همیشه لبخند رو روی لباشون میشونه و انگار همونجا اُتراق میکنه. درست مثل من؛ خیال های من پر از توعه، تو و همیشه تو! عطر تلخی که همیشه میزنی و با بوی سیگارت مخلوط میشن و بیش از حد جذابت میکنن! راه رفتنت، صدای پاشنه ی کوتاه کفشات، تصویر حرکت دادن انگشتای ظریف دستت که با جوهر تتوهات نقاشی شدن.... من به تک تک اجزای بدنت و تمام چیزایی که مال توان حسودی میکنم، حتی به پاکت سیگارت. چون همیشه تو جیبته و همیشه بوی تنتو حس میکنه، همه جا همراهته و تک تک اون نخ های سفید رنگ سیگار بین لب هات قرار میگیرن، هوایی که از شش ها و بین لب ها و دهنت رد شده رو حس میکنن...:) من حتی به بالشتتم حسادت میکنم. همیشه هروقت که خسته میشی سرتو روش میذاری. پارچه ی بالشت موهات که مثل تار ابریشمن رو حس میکنن، حتی پوست نرم و خاستنیِ صورتتو. من یه خیال بافِ معمولی نیستم، از نوع احمشقم! احمق بودن به این معنی ن
Black River {Ziam} by justlilian
justlilian
  • WpView
    Reads 4,827
  • WpVote
    Votes 991
  • WpPart
    Parts 23
[On hold] « زوزهٔ وحشتناك باد رو شنید. جلوی اشك هاش رو گرفت. چقدر ترسناك بود که مردن یك نفر براش اهمیت داشت....! » Warnings⚠️: Violence, Cannibalism
mask off (Book2)(ziam) by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 29,653
  • WpVote
    Votes 5,473
  • WpPart
    Parts 36
کسی که تو واقعا هستی چیزیه که من هیچوقت نفهمیدم
Like Peter Pan (Ziam Mayne) by senadorra
senadorra
  • WpView
    Reads 41,344
  • WpVote
    Votes 5,004
  • WpPart
    Parts 22
[ COMPLETED ] زرد و قرمز باهم گره میخورن، ولی اینجا توی یه جهان دیگه... All deserved rights to the rightful owner of the original fanfiction.
terrorist | Z.M -  RPF by Marry____
Marry____
  • WpView
    Reads 14,921
  • WpVote
    Votes 2,667
  • WpPart
    Parts 34
با احترام به "لیام جیمز پین" که همیشه یاد خودش و لبخندش تو قلبمون زنده میمونه. ' تروریست ' شاید این موضوع ، مسئله ی خاصی نباشه اگه‌ شما تنها عضو مسلمان یک بوی بند شناخته شده و جوون نباشید . اما این موضوع مسئله ی مهمی میشه اگه شما تنها عضو یک بوی بند شناخته شده و جوون باشید . - فن فیکشن زیام مین نویسنده : ____Marry@ آغاز : بهار ۱۳۹۶