Melihan_xx's Reading List
34 stories
Trap by marionteasl
marionteasl
  • WpView
    Reads 32,537
  • WpVote
    Votes 4,782
  • WpPart
    Parts 34
[𝕄𝕪 𝔽𝕠𝕦𝕣𝕥𝕙 ℙ𝕣𝕚𝕠𝕣𝕚𝕥𝕪] by I_am_youko
I_am_youko
  • WpView
    Reads 10,910
  • WpVote
    Votes 2,099
  • WpPart
    Parts 10
تمام شده✓ کاپل: چانبک خلاصه‌ی داستان: بکهیون، مربی مهد کودکی که زندگی آروم ولی تنهایی داره. چی میشه اگه بخواد این تنهایی رو با یه پسر بلند قد پر کنه؟! ژانر: فلاف، روزمره، عاشقانه محدودیت سنی: 🔞
Cappuccino (کاپوچینو) by crocodile_fiction
crocodile_fiction
  • WpView
    Reads 12,635
  • WpVote
    Votes 3,689
  • WpPart
    Parts 10
✿ وضعیت : پایان یافته✔ ✿ ژانر : رومنس ، فانتزی ، انگست ✿ کاپل اصلی : چانبک ✿ خلاصه : - چان برای ادامه تحصیل به روسیه میره و درست در شب کریسمس ، هدیه ای عجیب میگیره.. یه کاپوچینو با آرم عجیبی که بهش وصله.. کاپوچینویی که به محض خوردنش ، پسری با موهای بلوند مقابلش ظاهر میشه.. آیا همه این ها واقعا یه توهم بودند؟ ✿ پایان : 2020.5.30
The Devil Wears Gucci by 7yearswithkyungsoo
7yearswithkyungsoo
  • WpView
    Reads 17,409
  • WpVote
    Votes 3,712
  • WpPart
    Parts 22
「 ꕥ」┊Author: jongnugget 「 ꕥ」┊Translator: Yasi🌸 「 ꕥ」┊Name: The Devil Wears GUCCI 「 ꕥ」┊Couple: Kaisoo 「 ꕥ」┊Genre: Comedy, Romance, Smut, Fashion au 「 ꕥ」┊Description: از نظر کیونگسو هرلباس گرونتر از ۵۰ دلار اوت کوتوغ به حساب میاومد ولی انگار همکارای جدیدش با این نظریه موافق نبودن. مخصوصاً رئیسش که انگار - یا نه؟ - تجسم همزمان کمال و شیطان بود.
🌸Gustavia Superba🌸 by PnyFanfic
PnyFanfic
  • WpView
    Reads 2,746
  • WpVote
    Votes 558
  • WpPart
    Parts 6
- خلاصه ↓↓ «من چانیولم، قراره کشیش بشم، تمام عمرم یه پسر پاک و معصوم بودم... و البته که هستم! البته اگه بتونم از پس بکهیون ، پسرِ خوش گذرونِ وزیرِ این کشور بربیام و به راه راست هدایتش کنم، همین طوری هم خواهم ماند!» -باشه مشکلی نیست، کشیش شو و منم میشم یه انسان ناپاک، وظیفه ی تو هم اینه که منو هدایت کنی، باید راهنماییم کنی و تا آخر عمر "کشیش من" بمونی یول، فقط من. ❥• Cᴏᴜᴘʟᴇ : ChanBaek , SeKai ❥• Gᴇɴʀᴇ : Romance , Comedy ❥• Aᴜᴛнᴇʀ: 𝐏𝐚𝐫𝐲𝐚࿐໋
Farfalla by ommas_98
ommas_98
  • WpView
    Reads 2,300
  • WpVote
    Votes 418
  • WpPart
    Parts 1
بکهیون یک آدم معمولیه،درواقع خودش این فکرو راجع به خودش داره و سعی میکنه همونطور رها زندگی کنه تا اینکه یک نفر اون رو پروانه صدا میزنه و فکرشو بهم میریزه..
ColdBreath🍂 [Completed] by MoonAeri9797
MoonAeri9797
  • WpView
    Reads 29,287
  • WpVote
    Votes 7,308
  • WpPart
    Parts 14
نفسِ سرد 🍁 ژانر: رمنس | انگست | فانتزی | ترسناک(مهیج) کاپل: چانبک♡ نویسنده: 🐾ماه‌بانو🐾 🍂🍂🍂 ◇خلاصه‌ای از داستان◇ شش ماهِ جهنمی از ناپدید شدن بکهیون گذشته و چانیولی که یه زمان به بدترین شکل ممکن عشقِ اون پسر با لبخند درخشان و زیباش رو پس زده بود، حالا برای پیدا کردنش کل کشور رو زیر و رو کرده بود. اما بکهیون جوری غیبش زده که انگار از اول هم وجود نداشته...
Messiah River by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 62,389
  • WpVote
    Votes 15,324
  • WpPart
    Parts 51
"هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا ده ساله، آرام و بدون درد؛ که با نظم و به‌ترتیب در نقاط مختلف رودخانه فرستاده شده‌اند. [CHANBAEK × KAIHUN] [Crime × Angst]
🌻Baby blue🌻[5shot♡Chanbaek] by byunhyunist
byunhyunist
  • WpView
    Reads 8,616
  • WpVote
    Votes 2,421
  • WpPart
    Parts 5
من، بیون بکهیون دانشجوی ارشد گیاهشناسی، به دستور استاد راهنمام مجبور شدم برای سفر اجباری سی‌روزه‌م یه همراه با خودم ببرم. همه چیز وقتی پیچیده شد که بلیت قطار و نامه‌ای که برای کراشم نوشته بودم و به اشتباه برای پارک چانیولِ جهنمی فرستادم! دانشجوی مو آبی بی‌شرفی که همه‌ی دانشگاه خبر داشتن که روم کراش داره جز خودم! 🐞#2 - exo 🐞#4 - exo 🐞#5 - exo 🐞#7 - chanbaek 🐞#8 - chanbaek 🐞#11 - chanbaek 🔷🔷🔷 🔹Couple: Chanbaek 🔹Genre: Romance, Smut, Fluf
𝓑𝓮𝓾𝓽𝓲𝓯𝓾𝓵𝓵  by SAMAHUN7
SAMAHUN7
  • WpView
    Reads 729
  • WpVote
    Votes 170
  • WpPart
    Parts 1
🌊 وان شات : زیبا 🌊 کاپل : چانبک 🌊 ژانر : رمنس ، اسمات ، +18 🔆 خلاصه : تعطیلات چند روزه توی جزیره ی ججو خوب پیش رفته بود مخصوصا که بکهیون تونست دوست پسر رویاهاشو اونجا پیدا کنه.. شخصیت شبیه به پاپیا بهش این اجازه رو میداد که درمورد گاز گرفتن اون بازوهای حجیمِ فرم گرفته و برنزه خیال پردازی کنه اما خب یه کارمایی روی ابر سیاه رنگ که زندگیشو پوشش میداد نشسته بود و با نیشخند بهش خیره شده بود درنتیجه همه چی قرار نبود اون طور که تصور میکرد پیش بره...!