maryampichlu's Reading List
90 stories
Human » Larry (Persian Translation) by mxbina_lol
Human » Larry (Persian Translation)
mxbina_lol
  • Reads 23,070
  • Votes 3,943
  • Parts 12
"من از بوسیدن هری خوشم میاد."
Fading || L.S | Complete by 1DFanFic_iran
Fading || L.S | Complete
1DFanFic_iran
  • Reads 15,768
  • Votes 2,182
  • Parts 17
لویی درباره ی زیبایی میدونه ، ترکیب رنگ ها و جنس های مختلف که حس ظرافت رو درون آدم ها بوجود میاره. اون این ترکیب رو هر روز تو لباسی که طراحی میکنه وقتی که داره تو دانشگاه فشن درس میخونه به وضوح میبینه ، برش لباس ها ، رنگ پارچه ها ، پیچیدگی طرح ها ، همه ی اینا کنار هم میان تا یه چیز زیبا ساخته شه. وقتی که دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال هاش رو به نمایش میزاره قبول کرد که مدل لویی بشه ، لویی فهمید که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه که لویی فقط به یه نفر نیاز داره تا بهش نشون بده چقدر زیباست. (Larry Stylinson AU) [Persian Translation]
Destroyers(LS) by tommo_iran
Destroyers(LS)
tommo_iran
  • Reads 6,160
  • Votes 1,082
  • Parts 9
پایان فصل اول: تقدیر..شانس.. یا هر چیزی که اسمش رو میگذاری، بزرگ‌ترین بهونه‌ی بشر در طول تاریخ برای دنبال نکردن آرزوهاشه.. حقیقت اینه که حتی کوچیکترین حرکاتت و زودگذرترین افکارت به زندگیت جهت میده.. تصادفی بودن چیزی نیست که با نظم حاکم در جهان همخونی داشته باشه..پس اگر واقعا دنبال چیزی باشی، شک نکن که سر راهت قرار داره...
Little spy [completed]  by cdfstyles
Little spy [completed]
cdfstyles
  • Reads 15,509
  • Votes 2,870
  • Parts 17
+وقتی فرود اومدین، تو فرودگاه یه راننده منتظرته... اسمش هری استایلزه. موهاش فره و رنگ چشماشم سبزه. میشناستت از چهره، اینارو گفتم که راحت پیداش کنی. میبرتت هتل -هری؟ چه اسم مسخره ای! [ L.S ]
iN tHe wOoDs L.S  by larring4ever
iN tHe wOoDs L.S
larring4ever
  • Reads 9,887
  • Votes 1,295
  • Parts 12
همه چى از اونجا شروع ميشه كه لويى اشتباهى وارد يه كافه ميشه.......... ولى خب كى ميدونست كه پشت در هاى اون كافه دقيقا چى ميگذره...؟؟؟؟
The Omega's Alpha (Persian Translation) by Larry_iran
The Omega's Alpha (Persian Translation)
Larry_iran
  • Reads 6,667
  • Votes 1,178
  • Parts 4
کتاب دوم - رازهای تاریک در سایه ها کمین کرده‌ند. [Persian Translation] Original story by: @shtyles
strong(persian translation) by larents_fanfics
strong(persian translation)
larents_fanfics
  • Reads 95,599
  • Votes 10,778
  • Parts 35
"ه-هری لطفا" گریه میکردم و دستامو به حالت دفاع جلو صورتم نگه داشتم.چشماش تیره شده بود مچ دستامو محکم گرفت به چسبوند به دیوار نفسش به صورتم میخورد و بوی گند الکل از دماغم بالا میرفت "خفه شو!" ناخونای کوتاهشو تو بازوم فرو کرد و از درد لرزیدم ولم کرد و به جاش یه مشت از موهامو گرفت..پرتم کرد رو زمین و از درد فریاد زدم اشک توی چشمام داشت جمع میشد و من محکم پلکامامو رو هم فشار دادم... "پاشو..." سریع چشمامو باز کردم و به زحمت روی پاهام وایسادم... تی-شرتمو گرفت تا منو به خودش نزدیک تر کنه و خم شد که همسطحم بشه چشاش مستقیم تو چشمای من خیره شده بودن و داشتن اتیششون میزدن حس کردم سرما از ستون مهره هام پایین رفت،لبمو از ترس گاز گرفتم "چند بار باید بهت بگم؟ تو.مال.منی"
Blood dance (L.S) by story_1d_larry
Blood dance (L.S)
story_1d_larry
  • Reads 24,612
  • Votes 3,139
  • Parts 18
_ خدای من،تو واقعا میتونی خطرناک باشی. +ممنون. _ برای چی؟ + مردم از شخصیت های خطرناک خوششون میاد. " BLOOD DANCE " "رقصِ خون" .
Still the one~L.S by gisustylinson
Still the one~L.S
gisustylinson
  • Reads 5,350
  • Votes 589
  • Parts 8
تو برای من، هنوز هم...همون آدمِ سابقی... وان‌شات‌های لری‌استایلینسون 6June2019
baby doll  |  Persion Ls by iris_91
baby doll | Persion Ls
iris_91
  • Reads 37,573
  • Votes 3,176
  • Parts 14
| Larry stylinson version | | Persion translation | ❌ Warning ❌ 🏳️‍🌈 BDSM & Kinky smut & manxboy 🏳️‍🌈