Couples: ویکوک/کوکوی، اجازه بده داستان روابط رو بهت نشون بده Genre: جنایی، کاراگاهی، عاشقانه -- خلاصه:هشت ماه از کشف اولین جسد مربوط به پرونده ی قتل های سریالی معروف به "قصاب" گذشته بود و تیم جرایم خشن ویژه ایستگاه پلیس منطقه ی جونگ بو جز مدارکی محدود و بی ارزش چیزی توی دستش نداشت. مقامات بالاتر از درز اخبار قتل ها به بیرون و ایجاد هرج و مرج بین مردم میترسیدن و رئیس پلیس منطقه به دستور بازپرس قضایی از هیچ کاری برای لاپوشانی اخبار دریغ نمیکرد. اما رفته رفته با افزایش تعداد قربانی ها، کنترل شرایط سخت تر و سخت تر میشد تا این که یکی از دوربین های مداربسته ی هتلی واقع در بخش جنوبی جونگ بو تصویری ناواضح و کلی از قاتل احتمالی پرونده ثبت کرد. یک زن با موهای بلند خرمایی رنگ و پراهن مخمل قرمز که به کمک ماسک و عینک افتابی به خوبی هویتش رو پنهان کرده بود.از اون لحظه به بعد پرونده ی "قصاب" به اسم دیگه ای شناخته شد."مخمل سرخ"! -- ⚠️ WARNING: فیک شامل خشونت زیاد و بی پرده میباشد.

↳Alexithymia ↰ اتمام ↢ " ناتوانی در درک و بیان احساسات " ↢ " نمیبخشمت ↢ به خاطره تمام خنده هایی که از لبهام گرفت ↢ ولی میبخشمت ↢ به خاطره عشقی که در قلبم حک کردی " ↢ تهیونگ پسری که از بیماری آلکسی تایمیا رنج می بره و چی می شه اگه یک روز با یک رمان به نام " عشق " مواجه بشه ؟؟ عشق براش چه معنی می تونه داشته باشه ؟

اسم ≈ میله های سرد ژانر ≈ پلیسی و ... کاپل ≈ کوکوی ... وضعیت ≈ فصل اول کامل... نویسنده ≈ symra 💥این فیک صحنه هایی مثل تجاوز ، شکنجه و ... داره.💥 •••••••••••••• جونگ کوک جوون ترین رئیس مافیاس که هیچ پلیسی نه جرئت و نه توان دستگیر کردنشو داره... اما از بین تمام این آدما های به اصطلاح پلیس یکی هست به نام کیم تهیونگ که هیچکس جدیش نمیگره.. چی میشه اگر کیم تهیونگ این کار غیر ممکن رو انجام بده؟!.. چی میشه تهیونگ خودشو تو سلول انفرادی ، پشت میله ها ، در حال سواری روی جونگکوک پیدا کنه؟!... ••••••••••••• جونگکوک محکم با یک دست مچ دو دست کیم رو بالا گرفت ، جوری که تهیونگ حس کرد مچ دستش در حال شکستنه... اه پر خَشی از دهنش بیرون اومد و کوک رو وحشی تر از قبل کرد..به فاصله سینه های عضله ای پسر نگاه کرد..جایی که بیشتر تر از هر جا دوست داشت..بدون اطلاع دادن ، ناگهان لبشو به نیپل سینه راستش رسوند و مک محکمی زد... جیغی از روی حرکت ناگهانی کوک زد..این عجیب بود.. اگر تهیونگ توی حالت عادی بود یا از خشم یا اضطراب حتی به تحریک شدن هم فکر نمی‌کرد..ولی الان بعد از سال ها خودداری ، یکی از مخوف ترین خلافکارا ناگهانی جلوش سبز شده و توی خونه خودش در حال تجاوز کردن بهش بود... •••••••••••••• #teakook #kookv #vkook #symra

I wish you will like it

فلوت زن رنگارنگ هامیلین. لازم دونستم چند تا نکته رو بهتون بگم. 1. ایده ی اولیه ی این فیکشن از فیکشن BTS Outcast توی ذهن من جرقه زده. پس مواردی از قبیل اینکه فکر کنید بی اینکه نامی از اون فیکشن ببرم قصد دارم ازش سو استفاده کنم پذیرفته نیست. 2. این داستان شباهت ها با داستانی که اسم بردم به این معنی نیست که ایده ی خاص تری نداشتم. به این دلیل این شباهت ها رو قرار دادم که کسانی که از اون داستان لذت بردن بتونن یکبار دیگه فضایی شبیه بهش رو تجربه کنن. 3. وقتی داستان آپ میشده؛ بعد از هر قسمت یک نظر سنجی قرار میگیرفته که به خواننده ها این اجازه رو میداده که برای سرنوشت شخصیت ها تصمیماتی بگیره. 4. این داستان رو به دوستان تون معرفی کنید. #Piped_Piper_07 خیلی ممنون از توجه تون 🐰

چی میشه اگه داخل یه خونه عجیب گیر بیفتی و مجبور به انجام کارهایی بشی که حتی فکر بهشون هم غیر ممکن بود بازی ای که با احساساتت کار های عجیب کنه یه جور بازی که بیش از حد واقعیه بازی ای که میکشه جون میبخشه بازی ای که موجودات داخلش ماورای کابوس هات باشن بهتره تو اون بازی نری چون هیچ وقت از اون جا بیرون نمیای تا چیزی که play house میخواد رو بهش بدی قبلش این جمله مهم رو به شرکت کننده ها میگم هشدار!! مراقب باشید راه برگشتی نیست به بازی خانه وحشت خوش آمدید🚫 ژانر . هیجانی ، اسمات🔞 ، ترسناک ، عاشقانه کاپل اصلی . کوکوی کاپل های فرعی .یونمین ، چانبک،جنلیسا ،هونهان

داستان زندگی تهیونگ که در دفاع از خودش مرتکب قتل شده و جانکوک کسی که چیزی برای از دست دادن نداره، چطور با هم در یک راستا قرار میگیره °•°•°•°•°•°•°•°•°•° چاقو از دستهای لرزانش به زمین افتاد . نمیتونست نگاهش رو از چشمهای بازِ کسی که تا چند دقیقه ی قبل زنده بود، بگیره . کار تموم شده بود . تلاش کرده بود زخم رو با دستش مسدود کنه و جلوی خونریزی رو بگیره اما انگار چاقوی کوچیکش به یکی از رگهای اصلی برخورد کرده بود . °•°•°•°•°•°•°•°•°•° یوستیتیا نام الهه ی عدالت در یونان باستانه . الهه ای با چشمهای بسته که در دستی شمشیر و در دستی ترازو داره . این فیک داستان افرادی رو روایت میکنه که به دنبال برقراری عدالت هستند .

I love you like humbert's love my lolita مثل عشق هامبرت، عاشقتم ،لولیتای من تاریخ شروع. 1399/12/11

ژانر:کوکوی چی میشه اگه احساس های یه بچه چهار ساله رو نابود کنی کاری کنی که اون هیچ چیزی نتونه از پا درش بیاره ...اونو به یه هیولا تبدیل کنه که هیچکس جلو دارش نباشه از هرکجای جهان هر خلافکاری که اسمشو بشنوه از ترس نفس هاشون تو سینه هاشون حبس میشه اون هیولا کسی نیست به جز جئون جونگ کوک هیولای پنت هوس که معروفه به لوسیفر! البته لوسیفر فقط اسم یکی از شخصیت هاشه

تفنگو روی گونه ش فشار داد " خودت چی فکر میکنی ؟" کاپل : کوکوی ژانر : جنایی ، اکشن ، روانشناختی ، اسمات محدودیت سنی +18 [[ بعلت استفاده از خشونت ، کلمات رکیک ، موادمخدر و ... ]] وضعیت : پایان یافته ✔ [I don't own the cover !]