بیون‌ری چی میخونه:
8 stories
Cinnamon Tea by Parelisa
Parelisa
  • WpView
    Reads 57,880
  • WpVote
    Votes 14,139
  • WpPart
    Parts 51
جولای 2016، نقطه زمانی پر تلاطمی برای بیون بکهیون هجده ساله ای بود که عشق سوزانی رو نسبت به پارک چانیول، راننده شخصیش حس میکرد. عشقی که در پیچ و تاب پاپیتال ها رشد کرد و عطر و بوی شکوفه های تابستونی گرفت! رد و بدل شدن نگاه های شیطنت آمیز از آینه ی جلویی ماشین و گونه های گلگون، بوسه های یواشکی و پنچر شدن های مصلحتی برای وقت گذروندن باهم. بکهیون برای زندگی کردن با معشوقه ی مخفیش باید با چالش های زیادی رو به رو میشد؛ اگرچه به سادگی عاشق راننده ی تمام وقتش شد اما اتفاقاتی که بعد از اون افتادن به هیچ وجه ساده نبود، اتفاقاتی به تندی و پیچیدگی عطر دارچین. •Season one: Completed. •Season two: Ongoing... •Characters: Chanyeol, Baekhyun •Genre: Romance, Slice of life, Smut •Author: Parelisa •Channel: @SnowflakeFic #1 Exofanfic
Oxytocin Hormone  by babiebambi
babiebambi
  • WpView
    Reads 9,704
  • WpVote
    Votes 2,082
  • WpPart
    Parts 18
Oxytocin hormone ▸ ᴄᴘʟ: ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ ₊ ᴋᴀɪsᴏᴏ ₊ ʜᴜɴʜᴀɴ ژانـر ⃪ رمنس ، فلاف ، زندگی روزمره ، 🔞 قسمتی از فیک: _عاشقم نیستی؟ رولبهاش زمزمه کرد و بک حس کرد لبهاش زیر نفس گرمش الانه که ذوب شه . سرشو به دیوار پشت سرش فشار داد و نگاهش بین چشماش حرکت کرد . آب دهنشو قورت داد _نه! دست چان دوباره روی قلبش قرار گرفت. _صدای قلبت چی میگه پس؟ با همون پوزخند روی لبهاش گفت. نگاه بک یک لحظه سمت پایین رفت و باز به چشماش خیره شد. طبق عادتش باز زبونشو رو لبش کشید که کاش نمیکشید. چون فاک! فاصله لبهاشون اونقدر زیاد نبود که وقتی زبونشو میاره بیرون نوک زبونش به لب چان برخورد نکنه. یکی انگار تو سرش شروع کرد به طبل زدن و حرکت موج یه گرمای شدید رو سمت قلبش حس کرد . سعی کرد خودشو از تک و تا نیندازه و جوابشو محکم بده. _میگه عشق وجود نداره، ولی "هورمون اکسی توسین" همیشه ترشح میشه! ▸ #OxytocinHormone💉 - ᴡʀɪᴛᴇʀ ɪᴅ : @TWeeTY_jm ⸽ᚑ🐣༢⸽
papercuts by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 22,570
  • WpVote
    Votes 7,086
  • WpPart
    Parts 49
عشق اتفاق می افته. جونگین با تمام وجود بهش باور داشت و اصلا اهمیت نمیداد عاشق یه افسر پلیس شده در حالی که خودش هنوز دبیرستان رو هم تمام نکرده. افسر دو یه پلیس وظیفه شناس و محترمه که توی گروه تحقیقات و آمار مرکزی مشغول به کاره. عشق اتفاقه همونطور که مرگ.
•°○𝑆𝑈𝑅𝑉𝐼𝑉𝑂𝑅○°• by taranowum
taranowum
  • WpView
    Reads 14,777
  • WpVote
    Votes 4,293
  • WpPart
    Parts 42
"سهون نمی دونست وقتی دست اون بچه امگای ترسیده و بی پناه رو گرفته و از زیر آوار بیرون کشیده، چیزی بیشتر از انگشت هاشون اونها رو به هم متصل کرده" -حس میکنم تو سیندرلای منی... میبوسمت ولی تو وقتی شب از نیمه بگذره از دستم فرار میکنی... این الکل فقط دو ساعت مست نگهم میداره... مثل طلسم میذاره حس کنم حق دارم ببوسمت لو... اما وقتی از مستی دربیام این کالسکه‌ای که روش سواریم و مارو به سمت رویامون میبره به یک کدو تنبل تو خالی تبدیل میشه... این مستی که بپره تو ازم فرار می‌کنی لو... پس بذار تا وقتی شب به نیمه برسه ببوسمت! ▪︎Couple : Hunhan, Chanbaek, Kaisoo ▪︎Genre : Omegaverse, Slice of Life ▪︎Author : Jekyll
ginger | Chanbaek | Dadykink by mahta_a_kh
mahta_a_kh
  • WpView
    Reads 17,256
  • WpVote
    Votes 4,029
  • WpPart
    Parts 16
🤣🥳کمدی ترین فیکشن واتپد🥳🤣 فیکشــن: جــینجــر 🍠 ginger🧄 کاپــل: چــانبــک Chanbaek ژانـر: ددی کینــک🔞 ، فلــاف🍭 ، اسمــات💦 ، رمنــس❤️ ، کمــدی🎠 نویسنـده: مهتــا🌙 روز آپ: هر دوشنبه به صورت منظــم! ═════════════════════════ خــلاصــه: بیــون بکهیــون صاحــب غــذاخــوری کوچیــکیه که کســب و کارش بعد از باز شــدن رستــوران بزرگـی🛕💒 درســت مقــابل غذاخوریش کســاد شده! صاحــب رستــوران رقیــب، جــوانی به اســم پارک چانیــول که با گرایشــات جنســی🔞 متفــاوت از بکهیــون درخواســت میکنه تا در ازای اینکه بیبیــش🍑 بشه و زیــرش بخــوابه💦، کســب و کار خانوادگیــش رو نجــات بــده! آیا بکهیــون تخــس و لجبــاز🔥، آوارگــی رو به خوابیــدن زیر ددی یــول ترجیــح میده و مثل همیشــه با داد و فریــاد حقــش رو میگیره یا مثل یه پاپی کیــوت🐶 به آغــوش چــان پنــاه میبــره؟! ═══════════════════════ ❌هشدار:این فیک صرفا جهت خندوندن شما نوشته شده و من نیازی به نظرات بی رحمانتون ندارم پس لطفا فقط بخندین و لحظات شادی رو برای خودتون رقم بزنید❌ هیچ انتقادی در این مورد نمیپذیرم چون هشدار دادم
swish swish i'm a witch by sisufiction
sisufiction
  • WpView
    Reads 97,273
  • WpVote
    Votes 20,141
  • WpPart
    Parts 43
ژانر: رومنس، زندگی روزمره ، فلاف ،اسمات🔮🥇 کاپل : چانبک ، کایسو ، هونهان👬 🎃خلاصه : یه کشور ... یه شهر .... دو پسر .... زیر یه آسمون ... ولی توی دو محله کاملا متفاوت ‌. بکهیون پسر کوچکتر بیون یوجین ، رئیس یکی از بزرگترین شرکت های سرمایه گذاری کره به اسم لاسیلیا ، تمام زندگیش رو توی ناز و نعمت زندگی کرده و از زندگی چیزی به جز چطوری خرج کردن پول ، مست کردن توی پارتی ها و ساختن بهونه های مختلف واسه فرار کردن از دانشگاه و تنبیه های پدرش نمیدونه . کیونگسو ، پسرِ بزرگ لی یونا ، تمام زندگیش جون کنده تا بدهی هایی که تنها یادگار پدر عوضیش بودن رو به طلبکار های همیشه بی اعصابشون پرداخت کنه و مراقب خانواده کوچیکش که شامل مادرش ، شیطان کوچولوی خانواده یعنی خواهرش و دایی بیکار معتادش میشه باشه . هیچ کدوم فکر نمیکردن وضع زندگیشون قراره تغییر کنه ؛ و دقیقا اینجاست که داستان ما شروع میشه ! پس یه جورایی میشه گفت همه چیز با یه قلب درد نه چندان کوچیک شروع شد .
𝓛𝓾𝓬𝓲𝓭 𝓓𝓻𝓮𝓪𝓶 by chanluni
chanluni
  • WpView
    Reads 1,130
  • WpVote
    Votes 395
  • WpPart
    Parts 13
𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: Ulterior/Romance/SchoolLife/Smut 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮𝓼: HunHan chanBaek 𝓼𝓾𝓶𝓶𝓪𝓻𝔂: کنترل کردن خواب بنظر غیرممکن میاد.اما سهون کسی بود که میتونست رویاهاش رو کنترل کنه. ما بین زندگی رویایی که برای خودش ساخته بود، وارد رویای یکی دیگه شد که تمام معادلات زندگیش رو بهم ریخت. لوهان پسری بود که برای مدتی از کابوسهاش رنج میبرد. بخاطر حساسیت شدیدش نمیتونست هیچ دارویی مصرف کنه.اما ناگهان پسری قدم به کابوسهاش گذاشت که میتونست مشکلش رو حل کنه.اما چطور قرار بود این رو با اون،که ارشد مدرسشون بود درمیون بذاره،درحالی که حتی نمیتونست حرف بزنه؟