parnian4444's Reading List
21 stories
mo dao zu shi: (بی همتا)جذابیتی بی بدیل by exokai78
exokai78
  • WpView
    Reads 19,454
  • WpVote
    Votes 3,568
  • WpPart
    Parts 42
وی‌یینگ تازه متوجه چهره ی بیمار لان ژان شد. رنگش پریده بود و خسته به نظر می‌آمد. «با خودت چیکار کردی؟ من چند روز مرده بودم تو چرا به این روز افتادی؟» لان ژان بالاخره به حرف آمد و گفت:چرا انقدر دیر؟ چهره ی وی‌یینگ سردتر از قبل شد. «من دیگه نمی خواستم این زندگی و ادامه بدم. تو مجبورم کردی برگردم.» قسمتی از پارت ۳۱ اول از همه این بگم رمان استاد تعالیم شیطانیه با کمی تفاوت در شخصیت ها و روند داستان اصلی👌 علامت 🔞 نمیزارم که الکی خواننده جذب کنم😂😂اشتباه نکنین این داستان اسمات نیست. از این رمان توقع نداشته باشید که هر پارتش یه صحنه پورن داشته باشه. چون نداره❌ هدف من نوشتن یه رمان مثل نسخه ی اصلی بود هرچند می دونم زیاد موفق نبودم. این اولین رمان من تو واتپده امیدوارم بقیه خوششون بیاد.
ะ𝗪𝗵𝗲𝗻 𝗪𝗲 𝗪𝗲𝗿𝗲 𝗪𝗮𝗹𝗹𝗳𝗹𝗼𝘄𝗲𝗿𝘀⥽ by ukiyostory
ukiyostory
  • WpView
    Reads 4,059
  • WpVote
    Votes 741
  • WpPart
    Parts 5
─نام فیکشنะ𝗪𝗵𝗲𝗻 𝗪𝗲 𝗪𝗲𝗿𝗲 𝗪𝗮𝗹𝗹𝗳𝗹𝗼𝘄𝗲𝗿࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امگاورس، اسمات، فلاف ─نویسنده: ʏɪɴ_ᴄʜɪ ─مترجم: ꜱᴇʙᴀꜱᴛɪᴀɴ ─وضعیت:Full ─شیائو ژان درست روز تولد سی سالگیش با قدرتی از خواب بیدار شد که هیچوقت تقاضا نکرده بود و حالا هم نمی‌خواست. هرچند شاید با یهویی نزدیک شدنـش به وانگ ییبو، کراش و همکار چندین ساله‌اش، این نفرین تبدیل به یه نعمت می‌شد! وانگ ییبو دستـش رو سمت شیائو ژان دراز کرد و بی صبرانه با تیله‌های تیره رنگ، نگاه عمیق و نافـذی بهش انداخت. شیائو ژان مطمئن بود اگه همین حالا دستـش رو نگیره دچار حمله‌ی قلبی میشه. یه فیک فوق‌العاده جذاب دیگه از نویسنده‌ی داستان "نصف سود، نصف ضرر"🔥✨ ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
نفرین شیرین ( ورژن ییژان ) by desmondtini123
desmondtini123
  • WpView
    Reads 5,450
  • WpVote
    Votes 823
  • WpPart
    Parts 17
#yizhan #vampire #werewolf #hard #supernatural #ییژان #خون_آشامی #گرگینه #خشن #ماورایی
𝐎𝐇!𝐌𝐲 𝐀𝐠𝐞𝐧𝐭 by ukiyostory
ukiyostory
  • WpView
    Reads 10,735
  • WpVote
    Votes 2,073
  • WpPart
    Parts 12
─نام فیکشن: ࿐࿔⚡️Oh!My Agent⚡️࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: انگست، کمدی، رومنس ─نویسنده: Taes_gal ─مترجم: Avy 🌿🍓 ─وضعیت: FULL ─ژان پرسید "واقعا عاشقمی؟ شده واسه یک بار هم قلبت رو لرزونده باشم؟حتی چند ثانیه؟" و قطره اشکی روی گونه‌ی برجسته اس به پایین غلتید. ییبو با لحن سرد و محکمـی جواب داد"نه!" "تظاهر به عشـقت فقط جزئی از مأموریتت بود؟منم تو زندگیت فقط یه بخش از انجام مأموریتت بودم؟" "آره" و این جواب ییبو برای شکستن قلب ژان کافی بود. ➖وانگ ییبو مأمور ویژه ی نیروی پلیس که اغلب اوقات به عنوان پلیس مخفـی مأموریت هاش رو به انجام می رسونه. آیا عشـقش به شیائو ژان واقعا بخشـی از مـأموریتـش بوده؟ اصلا هیچ احساسی به ژان داشت؟ شیائو ژان یه پسـر لوسی که تو پر قو بزرگ شده و بخاطر عشـق ییبو تبدیل به یه آدم دیگه شده میتونـه این حقـیقت رو بپذیره؟آیا ژان از عشقی که به ییبو داره دست میکشه؟➖ مرد با نگاه ترسناک و پوزخند شرورانه ای روی صورتـش گفت"اگه میخوای نجاتـش بدی،جون خودتـو فدا کن" ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
I'M YOUR ALPHA by lili_y20
lili_y20
  • WpView
    Reads 137,150
  • WpVote
    Votes 21,808
  • WpPart
    Parts 44
هر امگایی آرزوشه جفتش رو ملاقات کنه. یه جفت قوی که مراقب امگا و توله‌هاشونه. احتمالا یه آلفا جذاب و قدرتمند. اما چی می‌شه اگه جفت امگای داستان ما اونی نباشه انتظارش رو داشته؟! کاپل: ییژان ژانر: درام، فانتزی، امگاورس، اسمات ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 بخشی از داستان: [+باید بفهمه متعلق به کیه و اینجا براش بهترین جاست... باید مطیع بشه... _ولی اون مطیع تو نمی‌شه..‌. اون جفت داره پیوند خورده خودت که بهتر می‌دونی..‌. با این کارا فقط عذابش می‌دی... گرگش همین الانم به خاطر وضع جسمی‌ش و اتفاقاتی که براش افتاده از نظر روحی آسیب دیده... اذیتش نکن... +کافیه گفتم که نگران نباش..‌. من مطیعش می‌کنم...]
𝘐 𝘏𝘢𝘵𝘦 𝘠𝘰𝘶 by ukiyostory
ukiyostory
  • WpView
    Reads 34,734
  • WpVote
    Votes 6,733
  • WpPart
    Parts 39
─نام فیکشن:࿐🥀I Hate You🥀࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: امپرگ، اسمات، ازدواج تعیین شده ─نویسنده: ɪɴꜰɪɴɪᴛʏʟᴍ44 ─مترجم: Hani🍓💫 ─روز آپ: شنبه ─وانگ ییبو بدنام ترین و بی رحم ترین پسر دانشگاه و شیائو ژان یه پسر شاد و سرزنده و آروم! وانگ ییبو نه تحمل شیائو ژان رو داره و نه دلش میخواد حتی یک بار هم که شده اسمش رو از زبونش بشنوه! توی این دنیا از هیچکـس و هیچ چیز به اندازهی پسری به نام شیائو ژان و لبخند درخشانش متنفر نیست. شیائو ژان هیچوقت دلیل این تنفر رو نفهمید. بارها سعی کرد تا باهاش حرف بزنه اما هربار رفتار سرد وانگ ییبو باعث وحشتـش میشد. واقعا احساسی که وانگ ییبو داره تنفـر محضه یا یه تئوری دیگه پشت این نفرت هست که هیچکس حتی شیائو ژان هم خبر نداره؟ ➥All rights reserved to the original author and we are just translator of this work and permission to translating has already got.
 OK (Completed) by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 65,642
  • WpVote
    Votes 15,969
  • WpPart
    Parts 60
داستان یه امگا که به خاطر اشتباه و اجبار خانواده ی آلفای مورد علاقش همه فکر می کنن که کشته شده! امگا خودشو از خانوادش و آلفاش دور می کنه که بعد از چند سال برگرده و ازش انتقام بگیره... چون آلفا بهش گفته بود من نمی تونم تو رو جفت خودم بدونم چون تو نمی تونی بچه دار بشی! اما امگا با این حجم از غم یه شاه شد...شاه امگا ها! Omega King (OK) داستان امگایی که پادشاه شد... داستانی متفاوت... از اینکه خودت باشی خجالت نکش... در آن صورت قول سرزمینی را به تو خواهم داد که کسی تو را کمتر از یک پادشاه نخواهد شناخت. از یک مادر امگا به پسرش❤️ . . . . . ژانر: امگاورس، درام، عاشقانه، خانواده،اسمات شروع: ۳ تیر ۱۴۰۰ پایان: ۱۴ مهر ۱۴۰۰
[ Outcast Devil ]  by MMHPCY
MMHPCY
  • WpView
    Reads 7,145
  • WpVote
    Votes 1,723
  • WpPart
    Parts 16
🌟 شیطان مطرود 💰 کاپل: ییژان 🕯 ژانر: تخیلی، رمنس، اسمات 💰 نویسنده: نارسیس 🕯Channel: @exosuibians 👑 [ خلاصه داستان ] 👑 گاهی برای پشیمونی خیلی دیره. حداقل الان برای ژان دیره ... حالا که با زنجیر های فولادی که باعث سوختن پوستش میشدن اسیر ادمیزاد ها شده بود، بال های شب رنگش قطع شده بودن و زمین زیر پاش از خون سرخ شده بود، برای اینکه بگه ای کاش تسلیم نگاه وانگ ییبو نمیشد دیر بود .... درسته. پرنس جهنم احمقانه به پسری که از دنیای اون نبود اعتماد کرده بود و حالا داشت نتیجه کارش رو میدید. ییبو با نیشخند کریهی شلاق چرمی توی دستش رو تاب میداد و روی پوست برهنه شیطان زیبا مقابلش، رد های قرمز به جا میذاشت. این ییبو اصلا شبیه پسری که عاشقش شده بود، نبود ....
My Alpha, My Lord by lili_y20
lili_y20
  • WpView
    Reads 119,663
  • WpVote
    Votes 21,351
  • WpPart
    Parts 47
یه ولیعهد امگا که باید با پسرعموی آلفاش که تا حالا ندیدتش ازدواج کنه و پادشاهی رو بهش بده، این تنها راه زنده موندنشه...! ژانر: تاریخی، درام، امگاورس، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄 قسمتی از داستان: [لب‌هاش فقط یه نفس با ژان فاصله داشتن که متوقف شد و تو همون حالت آروم گفت: +ژان؟! ژان خجالت‌زده و مست از رفتار ملایم آلفاش گفت: _ب...بله..‌. سر... سرورم؟ +این لب‌ها... قبلا... لمس شدن؟! ژان متعجب و مبهوت گفت: _سر... سرورم... هی...هیچ..‌‌. کس... تا حالا... طوری که شما... لمسم می‌کنید... من رو... لمس... نکرده... با شنیدن این حرف، گرگ ییبو غرش سرشار از غروری کرد ‌که گرگ ژان رو خوشحال می‌کرد...]
Make Me Yours by lili_y20
lili_y20
  • WpView
    Reads 21,903
  • WpVote
    Votes 4,572
  • WpPart
    Parts 17
خلاصه: ژان از ۱۷ سالگی، بعد از فوت خانواده‌ش، به عنوان خدمتکار تو خونه خانواده وانگ، با حمایت پدر خانواده کار و زندگی می‌کنه..‌. حالا با گذشت پنج سال، ییبو تنها پسر آقای وانگ می‌تونه احساسات جدیدش رو بپذیره و با چهره واقعی پدرش کنار بیاد؟! ژانر: عاشقانه، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بین کاپل‌هاست و هیچ ارتباطی با واقعیت نداره!🙄