Season 1 : Buttons And Lace Season 2 : Buttons And Hate • دکمه ها و نفرت 𝐂𝐨𝐮𝐩 : Jaeyong + ( Luwoo ) ❌این فیک فصل دوم دکمه ها و شلاقه!! ❌ ⚠️ : من قرضامو با دکمه‌هام پرداخت می‌کنم اما همچنین من اونارو بخشیدم. هرچقدر توی دام عشق جهیون میفتم بیشتر ازش میخوام کارهایی رو که دلم میخواد برام انجام بده. شام‌ها ، قرارها و شب‌های توی ساحل .. همه چیز یه قیمتی داره و به سرعت هر دکمه ای که براش کار کردم کم میشه. این کار برای همیشه ادامه پیدا میکنه و این دکمه ها کم و زیاد میشن؟ یا اینکه کسی کم میاره و دکمه هاش زودتر تموم میشه؟

🌱Couple(s): Jaeyong - Yumark 🌱Genre: romance, slice of life, smut یه داستان متفاوت درمورد چهارتا پسر با زندگی‌های متفاوت و افکار متفاوت. چه چیزی اونا رو به هم وصل میکنه؟ یا بهتره بگم، کدومشون قراره از این اتصال آسیب ببینن؟ روزای آپ: نامشخص (این اولین کار منه و همه چی به حمایت شما بستگی داره ^^)

Querencia(n): به مکانی گفته میشه که فرد توش احساس امنیت بکنه، یه جایی مثل خونه!

𝐂𝐨𝐮𝐩 : Jaeyong & Luwoo 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞 : Action ( Mafia ) , Romance , BDSM +18 بدهکار هستم ، از نوع گنده اش. پرداخت پول با پول یا لطف تسویه نمیشه. اون فقط یه چیز میخواد ؛ من... هر کاری یه پاداشی داره ، یه دکمه! وقتی من شیشه اشو با سیصد و شصت و پنج دکمه پر کنم، اجازه میده من برم ؛ اون بهم اجازه میده که از اینجا برم اما من باید تک تکش رو به دست بیارم. با تسلیم به تاریک‌ترین, وحشی‌ترین و زیباترین مردی که تا به حال شناخته ام. ---- ❌❌ این فیک توسط نویسنده ویلسون بازگردانی شده : @AKWillsoon درمورد صحنه های خشونت و اسمات به صورت باز و بی پروا صحبت شده اگه دوست ندارین نخونین🖤

Couple(s): JaeYong Character(s): Doyoung, Yuta, Johnny Genres: Romance, Angst Summary: خون، جریان زندگی‌ای که میتونه دو نفر رو هم عاشق، و هم از همدیگه سرشار از تنفر بکنه. ⚠️ This fiction contains school bullying.

fluff markhyuck cause why not? + softie mark , and hyuck who is a simp for him enemies to lovers? idk. * the cover is from pinterest so credits to the owner!

🦋; وقتی که تن نمی‌دونه چطوری باید به کون اعتراف کنه، پس درباره احساساتش نامه هایی می‌نویسه؛ اونم وقتی که کون هم داره دقیقا همین کار رو می‌کنه. ✎ 𝐀𝐥𝐥 𝐫𝐢𝐠𝐡𝐭𝐬 𝐠𝐨 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐨𝐫𝐢𝐠𝐢𝐧𝐚𝐥 𝐚𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: @𝐫𝐚𝐲𝐧𝐢𝐦𝐚𝐢

مثل اینه که... مرگت روی تو آخرین مرحله‌اش متوقف کرده باشن. قلبم نمی‌زنه و انعکاسی ندارم و گرم نمی‌شم. مرگ ازم بیزاره و زندگی از دستم در می‌ره. مجبورم به زور از زنده‌ها بدزدمش‌. #1 in Markhyuck #1 in Jungwoo #1 in Haechan #2 in NCT127

_نمیخوای از خودمون چیزی بپرسی؟ همش بقیه؟ سرم را بالا گرفتم و دیدم با همان نگاه جدیش دارد از سر شانه اش به من نگاه میکند. +ترسیدم... ترسیدم دوباره دل هر دومونو بشکنی جهیون! من از داعشی ها انقدر نترسیدم که از تو و سردی نگاهت ترسیدم! راست هم میگفتم، جهیون به همان اندازه که دل رحم و فداکار بود،ترسناک و بی رحم هم بود! دیدم که رنگ نگاهش با چه سرعتی عوض شد و مایه عصبانیت به خود گرفت. _کاش تو هم میفهمیدی تو دل من چی میگذره و خدا رو شکر که نمیدونی! منظورش را هیچ نفهمیدم، خواستم لب باز کنم و چیزی بپرسم که به سرعت از جا بلند شد. 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝐬: 𝐉𝐚𝐞𝐲𝐨𝐧𝐠 𝐣𝐣𝐩 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐰𝐚𝐫 𝐬𝐭𝐲𝐥𝐞, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞‌ توجه:این داستان در ادامه 《savior in the middle east》 نوشته شده و فصل دوم آن محسوب میشود، در صورت تمایل به مطالعه، لطفا ابتدا فصل اول را بخوانید! 𝐝𝐞𝐥𝐚𝐫𝐚𝐚𝐦