لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!

+آقای پین، یا بچه‌ی بوگندوتو از جلوی در خونه‌ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.

[COMPLETED] *لیام من میترسم... تو عاشق کدومشونی؟ اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟ یا... اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟ +اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟

An exclusive excerpt from the first and only official book from ZAYN, available worldwide November 1st. Global superstar ZAYN shares a photographic journey of his life since leaving One Direction. ZAYN opens up with this collection of thoughts, inspiration, and never-before-seen personal photographs. After five years of massive success with One Direction, ZAYN launched his career as a solo artist with Mind of Mine, becoming one of the most successful artists in the world. Now, for the first time ever, ZAYN is going to tell and show all in this intimate and raw scrapbook of his life. Never-before-released photos give readers insight to ZAYN, no-holds-barred. Gorgeously designed with hundreds of full-color photographs and ZAYN's notes, drawings, song lyrics, and personal stories, the book captures ZAYN's most private moments and his candid feelings on fame, success, music, and life. The next chapter of ZAYN's evolution into global superstar, told by the artist who is living it. Pre-order ZAYN: http://zayn.at/book

سکوت... گاهی سکوت میتونه بلندترین فریاد باشه... حتی میتونه زیباترین صدایِ غیرِ قابلِ شنیدن باشه... سکوت کردن های اون شیرین بودن... بخصوص وقتی تو چشمام زل میزد و زیباترین لبخند دنیارو با لبهاش بهم نشون میداد... من از توی چشماش حرفاشو میخوندم... قلب اون صادق بود ، برای همین سکوت میکرد چون میدونست من عشقمون رو تو سکوتش هم میتونستم بشنوم... ولی... بعد از اون اتفاق سکوت اون مثل همیشه نبود... سکوتش شیرین نبود... سکوتش تلخ بود! و هرچی بیشتر سکوت میکرد زهرِ سکوتش بیشتر توی وجودم فرو میرفت... اون سکوت کرده بود... سکوتی که برای من از مرگ هم بدتر بود... اون سکوت ، با بقیه ی سکوت هاش فرق داشت... سکوتی که دیگه ، بخاطر پاک بودن قلبش نبود... سکوتی که دیگه ، بخاطر اشکار بودن احساساتش توی چشماش نبود... سکوتی که دیگه ، بخاطر نگاه کردن به چشم های من نبود... اون سکوتِ همیشگیِ لوییِ من نبود... 'سکوتت صدای ترسناکی بود که من تنها فرد محکوم به تحملش بودم' سکوت اون... سکوت تو ◖𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒔𝒊𝒍𝒆𝒏𝒄𝒆◗

[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....