💚Destiel or Mensen💙
8 stories
Destiny (Destiel) by Rojhanm
Rojhanm
  • WpView
    Reads 874
  • WpVote
    Votes 96
  • WpPart
    Parts 7
کستیل کالینز، دین وینچستر، مگ مستر‌ و تیمی پارکر چهار دانش آموز هاگوارتز هستند که ناخودآگاه سرنوشتشون اونا رو به جاهای تاریک، ترسناک و البته جادوی سیاه میکشونه... به نظرتون سرنوشتشون چه چیزای براشون رقم زده... آیا همشون میتونن دوم بیارند؟ آیا میتونن باهاش بجنگن و تغییرش بدن یا ناامید میشن و کم میارن؟ آیا اونها تغییر میکنند و از راهشون کج میشن و به همدیگه خیانت میکنند؟ دوستیشون تا کجای سرنوشت پابرجاست؟ اگه میخواین جواب سوالها رو بدونید با من همراه باشید...
A Turn Of The Earth  by IntoTheDrowningDeep
IntoTheDrowningDeep
  • WpView
    Reads 17,446
  • WpVote
    Votes 2,223
  • WpPart
    Parts 18
Story by mishcollin available on ao3 Art by jackiedeeart on Instagram دین همون هیولاکُش 22 ساله ی همیشگی ایه که مادرشو از دست داده تا زمانی که توی یکی از شب های سپتامبر یه بارونی پوش غریبه به شیشه ی ماشینش می خوره و ادعا میکنه که یه فرشته است که اونو از آینده می شناسه و الان در حال فراره. یا... این داستان درباره ی کستیله که توی تایم لاین دین گیر کرده و دین از این موضوع متنفره تا زمانیکه به خودش میاد و میبینه دیگه متنفر نیست :))))
The dark side of me[cockles] by theregalo
theregalo
  • WpView
    Reads 3,967
  • WpVote
    Votes 481
  • WpPart
    Parts 10
"نیمه تاریک من" میشا با صدای لرزونی گفت:"اینکه بخوای از دست خود واقعیت فرار کنی خیلی سخته، از دست صداهای توی سرت، احساساتی که توی رگهات جریان داره. کی میدونه راه درست چه راهیه؟چی سفیده چی سیاه؟واسه من همه چی فقط خاکستریه." جنسن دستشو روی گونه‌ی میشا گذاشت و به چشماش زل زد:"پس خودتو ازاد کن میشا، بزار توعه واقعی زندگی کنه، همشونو بکش و خودتو نجات بده." __________________ alternative universe ایده گرفته از سریال hannibal
Angel Of The Lord by larriam_imagine
larriam_imagine
  • WpView
    Reads 3,635
  • WpVote
    Votes 399
  • WpPart
    Parts 12
همم..خلاصه ای نمینویسم..چون به نظرم خلاصه همه چیو لو میده..پس با ما همراه باشید:)
with love,gun[cockles] by mewrySH
mewrySH
  • WpView
    Reads 34,702
  • WpVote
    Votes 4,893
  • WpPart
    Parts 49
[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown
The Boundaries by _Jaydean
_Jaydean
  • WpView
    Reads 2,606
  • WpVote
    Votes 353
  • WpPart
    Parts 20
عصر آن روز احساس میکردم از دنیایی با مرز و محدوده های نامرئی خارج شده ام، شاید وقتی با غم از کسی فاصله میگیری این حس را تجربه میکنی...