💚Destiel or Mensen💙
8 historias
Destiny (Destiel) por Rojhanm
Destiny (Destiel)
Rojhanm
  • LECTURAS 819
  • Votos 96
  • Partes 7
کستیل کالینز، دین وینچستر، مگ مستر‌ و تیمی پارکر چهار دانش آموز هاگوارتز هستند که ناخودآگاه سرنوشتشون اونا رو به جاهای تاریک، ترسناک و البته جادوی سیاه میکشونه... به نظرتون سرنوشتشون چه چیزای براشون رقم زده... آیا همشون میتونن دوم بیارند؟ آیا میتونن باهاش بجنگن و تغییرش بدن یا ناامید میشن و کم میارن؟ آیا اونها تغییر میکنند و از راهشون کج میشن و به همدیگه خیانت میکنند؟ دوستیشون تا کجای سرنوشت پابرجاست؟ اگه میخواین جواب سوالها رو بدونید با من همراه باشید...
A Turn Of The Earth  por IntoTheDrowningDeep
A Turn Of The Earth
IntoTheDrowningDeep
  • LECTURAS 14,613
  • Votos 2,065
  • Partes 18
Story by mishcollin available on ao3 Art by jackiedeeart on Instagram دین همون هیولاکُش 22 ساله ی همیشگی ایه که مادرشو از دست داده تا زمانی که توی یکی از شب های سپتامبر یه بارونی پوش غریبه به شیشه ی ماشینش می خوره و ادعا میکنه که یه فرشته است که اونو از آینده می شناسه و الان در حال فراره. یا... این داستان درباره ی کستیله که توی تایم لاین دین گیر کرده و دین از این موضوع متنفره تا زمانیکه به خودش میاد و میبینه دیگه متنفر نیست :))))
The dark side of me[cockles] por theregalo
The dark side of me[cockles]
theregalo
  • LECTURAS 3,772
  • Votos 480
  • Partes 10
"نیمه تاریک من" میشا با صدای لرزونی گفت:"اینکه بخوای از دست خود واقعیت فرار کنی خیلی سخته، از دست صداهای توی سرت، احساساتی که توی رگهات جریان داره. کی میدونه راه درست چه راهیه؟چی سفیده چی سیاه؟واسه من همه چی فقط خاکستریه." جنسن دستشو روی گونه‌ی میشا گذاشت و به چشماش زل زد:"پس خودتو ازاد کن میشا، بزار توعه واقعی زندگی کنه، همشونو بکش و خودتو نجات بده." __________________ alternative universe ایده گرفته از سریال hannibal
Angel Of The Lord por larriam_imagine
Angel Of The Lord
larriam_imagine
  • LECTURAS 3,361
  • Votos 389
  • Partes 12
همم..خلاصه ای نمینویسم..چون به نظرم خلاصه همه چیو لو میده..پس با ما همراه باشید:)
with love,gun[cockles] por mewrySH
with love,gun[cockles]
mewrySH
  • LECTURAS 33,038
  • Votos 4,809
  • Partes 49
[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown
The Boundaries por _Jaydean
The Boundaries
_Jaydean
  • LECTURAS 2,330
  • Votos 342
  • Partes 19
عصر آن روز احساس میکردم از دنیایی با مرز و محدوده های نامرئی خارج شده ام، شاید وقتی با غم از کسی فاصله میگیری این حس را تجربه میکنی...