G like Gamer
16 stories
"Uncle Guardians in Charge"[Ongoing] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 1,944
  • WpVote
    Votes 505
  • WpPart
    Parts 16
•¬کاپل: کایسو •¬ژانر: رمنس | اسمات | فلاف | زندگی روزمره خلاصه: جونگین توی نگاه اول عاشق اون لبای بوسیدنی شده بود و خب بوسیده بودشون این تقصیر جونگین نبود که عشق تو نگاه اول اونجوری سراغش اومده بود فقط قرار نبود اون کسی که بوسیده بود و فکر میکرد دختره، پسر از آب دربیاد و از شانس گل گلی جونگین که بعد یسال گشتن دنبال اونی که قلبشو دزدیده بود بفهمه اون برادر نامزد برادرشه و خب جونگین فقط میخواست مطمئن بشه که بازم همون احساس رو داره و اون عشقه برای همین برای بار دوم وقتی برای اولین بار رفته بود عروس برادرش رو ببینه و اون صاحب لبا رو دیده بود با وجود پنیک کردنش اونا رو بوسیده بود و بجاش مشت محکمی نوش جان کرده بود. خب بعد ازون بود که همه چی بهم ریخت و هرجا اون پسر بود جونگین مطمئن میشد اونجا نباشه اما سرنوشت انگار ازین کارشون خوشش نیومده بود که به بدترین شکل ممکن تصمیم گرفت اونا رو کنار هم نگه داره بعد از تصادف یهویی برادرش و همسر عزیزش حالا جونگین و کیونگسو با غم و مسئولیتی بزرگ باید کنارهم میموندن تا بتونن وصیت اونا رو اجرا کنن وصیتی که ازشون خواسته بود اون دوتاباهم تنها وارت باقی مونده خانواده کیم، ساندول شیرین رو بزرگ کنن و کی میدونست چه اتفاقاتی سر راهشون بود؟ ═ ∘♡༉∘ ═ #mohadeseh_Gamer
... by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 1,378
  • WpVote
    Votes 303
  • WpPart
    Parts 22
" My Little Prince  "[S3 Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 23,173
  • WpVote
    Votes 4,702
  • WpPart
    Parts 79
•¬کاپل: چانبک | شیوچن | سکای | کریسهو | کایسو | هونهان •¬ژانر: تاریخی | جادویی | فانتزی | رازآلود •¬خلاصه: این آغاز یک پایان بود برای سرزمین دلفورهسب وقتی ولیعهد چانیول برای نجات جانش مجبور شد سرزمین و حکومتش را رها کند و به سرزمین همسایه پناه ببرد. و این پایان یک آغاز بود وقتی ولیعهد جونگده به جرم توطئه ی مادرش از حکومت خلع شد و به شمالی ترین نقطه ی کشورش تبعید شد تا سدی بر سر بانو بویانگ نباشد. و هردوی این سرنوشت در نقطه ی صفر مرزی وقتی دو ولیعهد جوان باهم ملاقات کردند گره خورد و افسانه ی خاک خورده ی جادوهای هر دو سرزمین اشکار شد. ═ ∘♡༉∘ ═ #Gamer
" Vampire in Trap "[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 1,166
  • WpVote
    Votes 149
  • WpPart
    Parts 9
•¬کاپل: چانبک | کایسو | هونهان •¬ژانر: جادویی | فانتزی | رازآلود •¬خلاصه: این آغاز یک پایان بود برای بکهیون که از قبیله اش دل کند و برای ماجراجویی و پیدا کردن سرنوشتش راهی سفر شد تا پا روی تمام هنجارهای قبیله اش بگذارد. بکهیونی که تمام سرزمینی که در آن زندگی میکرد «آلبیون» چیزی بیشتر از اقلیم ناکستاف نمیشناخت. جایی که بزرگ شده بود و جایی که قد کشیده بود و جایی که تنها دوستی که داشت را از دست داده بود را پشت سرش رها کرد و پا به «شوری» گذاشت تا همه چیز را بهم بریزد و این اغاز یک پایان بود برای لوهان وقتی با تمام ترس بین بشکه های مشروب کشتی پناه گرفت تا از سرنوشت شوم و مرگ آلودش بگریزد. وقتی فکر میکرد همه چیز بدتر از قبل میشود متوجه شد کشتی ای که به ان پناه برده بود امن ترین جایی بود که در تمام آلبیون برایش میتوانست وجود داشته باشد. با تمام خدمه و کارکنان کشتی و ناخدایی که بیش از اندازه ستودنی بود لوهان بارها با خودش فکر کرد اینجا جایی بود که قلبا و جسما و روحا به آن تعلق داشت. و این اغاز یک پایان بود برای کیونگسو وقتی جادو در مظهر کیم جونگین پا به روستای دور افتاده آن ها گذاشت و کیونگسو بیشتر غرقش شد. هرچقدر ترسناک و هرچقدر منحوس باز مانعی نمیشد تا جلوی عطش کیونگسو برای بیشتر دانستن گرفته شود و چه کسی بهتر
" My Broken Rose "[S2 Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 15,364
  • WpVote
    Votes 2,616
  • WpPart
    Parts 35
•¬کاپل: کایسو | چانبک| کریسهو | شیوچن •¬ژانر: رمنس | انگست | جنایی | علمی | دارک •¬خلاصه: کیونگسو یک دانشجوی ساده ی موسیقی بود با زندگی ساده تر از خودش تا وقتی که کیم جونگین باهاش همخونه شد و تمام سادگی زندگی اش رو زیر و رو کرد و همه چیز برای کیونگسو پیچیده تر شد وقتی جونگین اون رو دوست پسر خودش دونست .کیونگسو تمام سادگی زندگی اش رو از دست داد و وارد بازی پیچیده ای شد که حتی برای عاشق جونگین بودن هم باید از شخص دیگه ای دستور میگرفت.کسی که حاکم بازی بود و اون شخص کیونگسو رو برای خودش میخواست ═ ∘♡༉∘ ═ #mohadeseh_Gamer
" That man came in the Rain "[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 1,654
  • WpVote
    Votes 351
  • WpPart
    Parts 9
•¬کاپل: کایسو | چانبک| کریسهو |هونهان •¬ژانر: رمنس | انگست | روانشناسی | درام | زندگی روزمره •¬خلاصه: جونگین پسر مشاور کیم ،به خاطر اخرین خواسته پدرش،به عمارت دو میره،درحالی که تمام عمرش از اون عمارت و اربابش به خاطر به هم زدن زندگی و خانواده اش متنفر بوده،جونگین درحالی به اون عمارت میره که پدرش رو با حرفاش به کشتن داد و قلبش سرشار از کینه و انتقامه، درست مثل زغال گداخته ای که کنار الکل قرارداده بشه،میخواد عمارت و اربابش رو به اتش بکشه،درحالی که نمیدونه چقدر میتونه همه چیز رو با رفتنش به اون عمارت پیچیده تر کنه،جونگین تمام وجودش از تنفر پر شده ولی اون واقعا چی درباره ی ارباب دو میدونه؟هیچی!جونگین هیچی درباره ی ارباب اون عمارت لعنتی نمیدونه، کی میدونه جونگین قراره عمارت رو به اتیش بکشه یا خودش رو؟ ═ ∘♡༉∘ ═ #mohadeseh_Gamer
" Hear My  Heart " [Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 225
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 1
•¬کاپل: کایسو | چانبک •¬ژانر: رمنس | درام افتر استوری داستان "Hear my voice" 💚قبل از خوندن داستان اصلی رو بخونید.🍵 این افتراستوری در ادامه ی اتفاقات داستان اصلی و اتفاقاتی که بعد از ساکن لندن شدن شخصیت ها پیش میاد، روایت میشه.
" BLUE MOON "[Uncomplete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 1,689
  • WpVote
    Votes 257
  • WpPart
    Parts 6
•¬کاپل: چانبک •¬ژانر: تخیلی | امگاورس | فانتزی | مدرسه ای •¬خلاصه: بکهیون جانشین پدرش بود، یک آٖٖلفای حقیقی، پسر بازیگوشی که توی بیشتر مدرسه شناخته شده و محبوب بود. حتی پسرخاله اش یشینگ هم به این موضوع که بکهیون جاذبه ی عجیبی برای جلب توجه بقیه داشت اعتراف کرده بود و معتقد بود این شانس بکهیون توی زندگیشه. بکهیون پسر سر به هوایی بود، توی روستای چودونگ که یکی از توابع استان جئونسانگام-دو محسوب میشد،زندگی میکرد. ادم های عادی، روزهای یکسان، زندگی همینقدر یکنواخت در روستایشان جریان داشت تا وقتی که امگایی به پدرش پناه اورد و ازش اجازه خواست برای مدتی توی روستاشون زندگی کنه، به خونه ی ارثی مادریش برگشته بود. همون خونه ی قدیمی بی استفاده ای که بکهیون هر روز برای رفتن به مدرسه از کنارش رد میشد و فکر میکرد این خرابه اصلا بدرد میخوره؟ و وقتی اون امگا به اصرار پدرش به مدرسه ی اونها اومد، این بکهیون بود که نمیتونست جلوی خودش رو بگیره تا بیشتر نشناستش،چیز عجیبی درباره ی امگای قبیله ی پارک وجود داشت که میخواست پیداش کنه و محض رضای هرکسی که میشناسید، اون بیون بکهیون بود! محال بود از انگیزه ی تازه و هیجان جدیدی که روبه روش تجربه میکرد، دست بکشه. ═ ∘♡༉∘ ═ #Gamer
We Share The Same Star [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 239
  • WpVote
    Votes 39
  • WpPart
    Parts 1
•¬کاپل:کایسو •¬‌ژانر: رمنس|انگست •¬‌خلاصه: ستاره های ما توی یک مدار قرار گرفته بود جونگین،من خوشحال بودم که بعنوان همراه زندگی تو انتخاب شده بودم،من مدت ها منتظرت بودم اما چرا همه چیز اینطور شد؟ چرا من به جایی رسیدم که خسته شدم؟ تو جوابش رو میدونی جونگینا؟ ═ ∘♡༉∘ ═ #Gamer 🌿
"CLAIMED" [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 13,272
  • WpVote
    Votes 2,280
  • WpPart
    Parts 56
اونجا بودی... وقتی که نیاز داشتم کسی پیشم نباشه تو بودی... درست روبهروی من... با نگاه پرنفوذت بهم خیره شده بودی... با اون موهای پلاتینیومی سفید، سخت دور از دسترس و سرد بنظر میومدی... چطوره نگم از لباس کشباف قرمز رنگ بستکبالت که تو رو جذاب تر نشون میداد و من... من... من جلوی همه اینها توان مقاومت نداشتم... نمیتونستم... حتی اگه میخواستم نمیتونستم در برابرت بایستم... من ضعیف تر از چیزی بودم که عطرت مقاومتم رو نشکنه این منصفانه نبود... درست وقتی اومدی که داغ بودم... هیت شده بودم و نیاز داشتم... همه تنم از حرارت میسوخت... تمام وجودم از عطش گُر گرفته بود... و این اصلا نشونه خوبی برای یه گرگ امگا نبود... و تو اونجا بودی... درست روبهروی من، ایستاده پر از غرور و راز من درست روبروی تو، افتاده از نیاز و عطش... همون اندازه ای که من از نیاز پر میشدم چشمای تو هم لبریز از شهوت میشد... اما تو نمیخواستی شروع کنی... میخواستی که من اونی باشم که برای خواستن التماس میکنه... با حرفات، با نگاهت، بیشتر از قبل طاقتمو طاق میکردی... میخواستی مقاومتمو بشکنی... واسه همین گفتی؟؟ "منو میخوای امگا؟" کاش هیچوقت اونجا نبودی... کاش هیچوقت این بازی رو شروع نکرده بودی کاش هیچوقت وارد زندگیت نمیشدم... کاش هیچوقت منو مطیع نمیکردی... نه اون روز... نه اون ساعت... نه