هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...

[COMPLETED] کستیل دور می شد... زخمی و غرق در خون، بدون توانی حتی برای ایستادن...

کستیل کوچیک ترین فرشته‌ای که آرزو داره به زمین بره و مخلوقات پدرش رو ببینه اما این ماجرای اصلی نیست. کستیل یه مأموریت داره، مأموریتی که میتونه زندگی خیلیا رو عوض بکنه... مأموریتی که می‌تونه یکی رو بکشه یا یکی رو متولد بکنه... ______________________________ Warning: MPREG Depression Violence ______________________________ Demon!dean. Angel!castiel. ~~ A destiel fanfiction by Rojhanm I hope you enjoy it;)

كستيل، فرشته سقوط كرده، فرشته اي كه مسئول سقوط تمام فرشته ها از بهشته الان انسانه. يه انسان معمولي با احساساتي كه براش نااشنان. دين ، دوست صميميش سعي ميكنه تو اين راه كمكش كنه و انسان بودن رو براش اسون كنه. اگه سريال رو ديده باشيد داستان از قسمت اخر فصل هشت شروع ميشه. يعني سقوط فرشته ها. ولي كلا مسيرش از داستان فصل نه جداس. پس اگه هنوز فصل نه به بعدو نديد اسپويل نميشه براتون ----------------------------- بچه ها اين داستان خيلي معروفيه. كلي بازديد داشته و چندتا هم جايزه گرفته. من كه با انگليسيش كلي حال كردم گفتم بذار ترجمش كنم تا بلكه بقيه هم حال كنن باهاش. شرمنده اگه مث انگليسيش نيس چون اين اولين كار ترجممه . بعدم بعضي جاهاش خيلي اسمات ميشد منم روم نميشد خيلي با جزييات ترجمه كنم. ديگه به بزرگي خودتون ببخشيد.

Dean and Cas have been dating for a while now, secretly, but what will happen when Cas' mom and Dean's dad gets married and they become stepbrothers?

خب خلاصه اين داستان اینه که يه تصادفى اتفاق میفته كه رانندش جنسن بوده و كسي كه بهش زده ميشاست .... (Cockles) كارم تو خلاصه كردن خوب نيست ولي واقعا داستانش قشنگه😂💙 Completed ✅😛

~Trigger Warning~ Castiel thought he was invisible. And he thought he liked it that way. Then he met Dean Winchester, the most visible boy in school. But Cas' world is spiralling out of control as he deals with his sexuality, his strict religious parents, his mental health and school bullies. And his friendship with the popular Dean could become dangerous. Will Dean help Cas before it's too late, will Cas help Dean understand his true feelings, and how with they overcome the obstacles that come with being a teenager in a cruel world. Contains themes of self harm, suicide and other mental health issues!

" همه یه روز ترکت می کنن. یا با خیانت، یا با مرگ و هر چیز دیگه ای.. دست خودشون نیست، احتمالا یکی از قوانین مزخرف دنیا و کارما باید باشه. تو جفت روحی من بودی و هستی، بعد از تموم تراژدی هامون هنوز به این باور دارم. اما مشکل اینه، مردم فکر می کنن جفت های روحی حضورشون کنار هم ابدیه، مقصر اونا نیستن، منم یه زمان جزوی از این مردم بودم.. " دین و کستیل زوج متاهلی هستن که زندگی شون ناخواسته به جدایی راه پیدا می کنه و باورهاشون رو به چالش می کشه.. عقایدشون دستخوش تغییر میشه، اون هم به بی رحمانه ترین حالت ممکن. Genre : Drama | Tragic Romance

Fresh out of rehab, Detective Qrow Branwen returns to the LAPD and is immediately assigned to a big case along with the FBI's New York division. Partnered up with FBI agent, Clover Ebi, they investigate a series of murders by serial killer, Tyrian Callows. Qrow doesn't do partners, not since his last one, Summer, died. And if having a partner isn't bad enough, why did he have to be paired with someone who is a TOTAL FLIRT?

Clover Ebi is dead, killed by Tyrian Callows. Qrow Branwen is arrested. All Qrow has left of his best friend (and lover) is a bloody good luck charm. But this isn't the end for these two love birds, as Qrow comes across a way to save the man he loved. *cover art not mine! characters not mine! characters belong to Rooster Teeth*