SaadatOjaghi's Reading List
170 stories
38th parallel  by realwoona
realwoona
  • WpView
    Reads 14,522
  • WpVote
    Votes 3,093
  • WpPart
    Parts 29
⌊⚔ 38th parallel ⚔️⌉ ❌کامل شده❌ ↳⛓️Genres໑ ↲رمنس ~ درام~انگست(هپی‌اند) ↳⛓️Couples໑ ↲#کایسـو ~ #هونهان #چانبک #kaisoo #hunhan #chanbaek برشی از داستان: +مادرم بهم گفته بود،به ازای هر گل ماگنولیا که از درختش جدا میشه، یک زن میمیره آه عمیقی کشید و ادامه داد: +اما اگه این درست باشه...رو زمینِ اردوگاه باید فرشی از گل های ماگنولیا بوجود بیاد...زن های زیادی هرروز،بار ها و بار ها ،تو این اردوگاه میمیرن.من با جسد های متحرکشون رو به رو میشم .. میتونم صدای گریه و شیونِ روحشونو بشنوم.
𑁍᪥Spiraea𑁍᪥ by fujinsasha
fujinsasha
  • WpView
    Reads 133,793
  • WpVote
    Votes 25,334
  • WpPart
    Parts 53
بکهیون علی‌رغم سختی‌ها امگای خوشبختی بود. تو یه محله قدیمی و صمیمی به همراه برادر کوچیک‌ترش زندگی میکرد و توی زندگیش فقط دنبال یک چیز بود، آرامش. منتظر بود آلفایی که از نوجوونی به‌همدیگه علاقه داشتن بهش پیشنهاد بده تا جورچین خوشبختی ناچیزش، کامل بشه. ولی همه‌چیز شروع به دگرگونی کرد و به ویرانی رسید وقتی رفتار نامزدش عجیب شد و سروکله آلفایی با عطر سدار لبنانی تو زندگیش پیدا شد... . . ‌. اسم: اسپیریا᪥𑁍 کاپل‌ها: چانبک، هونهان، چانگمین&تهیانگ ژانر: امگاورس، رومنس، درام، مافیایی (محدودیت سنی +18🔞) نویسنده: #SASHA
⁦⚔️⁩The Condition Of Fight⁦⚔️⁩ |Completed| by LePurpleSwan
LePurpleSwan
  • WpView
    Reads 73,681
  • WpVote
    Votes 15,811
  • WpPart
    Parts 56
˙˚˙˚ teaser :🥀📝 بکهیون کاپیتان تیم پاسکال، از پارک چانیول که کاپیتان تیم توسکا و رقیبشه متنفره..... حالا چی میشه اگه مجبور بشن برای مسابقات جهانی تیم هاشون ادغام بشه؟ چجوری چان می تونه بک رو راضی کنه؟ بنظرتون می تونن با هم کنار بیان یا نه؟ ˙°˙° genre : 🥀🎬 Romance † Smut † Sport † Drama رمنس † اسمات † ورزشی † درام ˙°˙° couple : 🥀🎭 ChanBaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo چانبک • هونهان • کایسو • کریسهو وضعیت: پایان یافته.
➳ BLOODY CROWN 𖤝 #full by _Leviathan_Fiction_
_Leviathan_Fiction_
  • WpView
    Reads 21,350
  • WpVote
    Votes 4,843
  • WpPart
    Parts 27
⚜️ سالهای کودکی که میتونست با عشق کودکانه دو برادر بگذره با نفرت بر سر تاج و تخت سپری شد؛ یکی به امپراطوری میرسه و دیگری گردن زده میشه. زمانی که هردو به دنبال راهی برای سرنگون کردن دیگری هستن چی میشه اگه چانیول مچ رقیب سرسختش رو بگیره و بفهمه با مردها میخوابه!؟ "نگاهم به توعه! اشکهام و زخم هام همه به خاطر توعن! نفسم به تو بنده، قلب و روحم متعلق به توعه و این منو ازار میده." 🩸 ғιcтιoɴ: #Bloody_Crown #BC تاج خونین #Full s1 & s2 & after story ⚔️ coυple: chanbaek 🧧 ɢeɴre: historical - romance - angst - smut - incest 👑 ᴀᴜᴛʜᴏʀ: @yasibbh ⸼⊑ @Leviathan_A ⊒⸼
کارگردانDirector by pariaxo
pariaxo
  • WpView
    Reads 31,800
  • WpVote
    Votes 4,744
  • WpPart
    Parts 48
Couple:چانبک،سکای genre:روزمره ،اسمات Summary: کارگردان معروف هالیود اوه سهون به پارک چانیول بازیگر و ایدل تاپ کره پیشنهاد بازی در سریال جدید داد وچانیول به یک شرط این نقش رو قبول میکنه و اون شرط .....
"Metanoia" [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 16,618
  • WpVote
    Votes 3,496
  • WpPart
    Parts 47
•¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان کرده بودن حرفی نمیزدن. شرایط برای آشپز و گارسونی که حتی از شنیدن بوی همدیگه نفرت داشتن و با وجود رئیسشون که از قضا یه آلفا بود به سختی کنار هم دووم می آوردن، وحشتناک تر بود. بکهیون سال ها بود که به زندگی بی دردسر انسان ها عادت کرده بود، اما هرگز به بتای رستوران محبوب و ساکتش که حالا تبدیل به جاذب دردسر شده بود عادت نداشت. اول که یک گرگ گند اخلاق عصبی رو به رستورانش کشوند، و حالا هم داشت جون میکند تا از یک خطر بزرگ بغل گوشش جون سالم به در ببره. کی فکرشو میکرد توی رستورانش یه حابل خفته داشته باشه؟! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
Yugen [Completed] by NeomaStory
NeomaStory
  • WpView
    Reads 26,223
  • WpVote
    Votes 5,445
  • WpPart
    Parts 16
•𝒴𝓊ℊℯ𝓃 یوگن کلمه ای ژاپنی به معنی احساس زیبایی رازآلود. مثل وقتی که به آسمون نگاه میکنی، و یهو ماه از پشت ابر بیرون میاد. یا پرسه زدن توی جنگل بدون فکر کردن به برگشتن. درست مثل وقتی که کسی رو دوست داری، ولی نمیدونی چرا اینقدر برات جذابه!! یوگن تعریف زنده بودن روحه~ ┈──── 🌒🌓🌔 ────┈ بکهیون با خودش گفته بود دیگه هیچوقت قرار نیست ببینمش.. بعد از اون شب پرحرارتی که با هم گذرونده بودن، دیگه هیچوقت قرار نبود اون مرد رو ببینه!! پس چیشد که الان اینجا، مقابلش ایستاده بود و زیر اون نگاه ذوب کننده‌ و چشم های درشتش، هیچ حرکتی نمیتونست انجام بده؟! • ᴡʀɪᴛᴇʀ | ɴᴇᴏᴍᴀ • ɢᴇɴʀᴇ | ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, ꜱʟɪᴄᴇ ᴏꜰ ʟɪꜰᴇ, ꜱᴍᴜᴛ • ᴄᴏᴜᴘʟᴇ | ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ, ꜱᴇᴋᴀɪ #Yugen
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸 by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 144,070
  • WpVote
    Votes 1,446
  • WpPart
    Parts 4
🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروانه‌ای با یه طرح نصفه ققنوس روی کمرش به دنیا اومد...طبق رسم هالونیا قرار بود به محض تولدش از بین خفاشی‌های سرزمینش "جفت حقیقیش" به آغوش بکشتش و آواز عاشقانه‌ای براش بخونه...اما بر عکس تمام پروانه‌ها هیچ آلفایی بزرگتری وجود نداشت که نشانش مکمل و نصفه دیگه "ققنوسش" باشه... اولین اُمگای پروانه‌ای بود که جفتی نداشت..‌.این شروع یه نحسی بود یا یه خوشبختی.... تکمیل شد...
༻Fᴀᴅᴇᴅ Fᴀɴᴛᴀsʏ by downtodust
downtodust
  • WpView
    Reads 27,502
  • WpVote
    Votes 5,815
  • WpPart
    Parts 72
پـــایـــــان یــــافـــتـــــــــــه فصــل ۱ : رویــایـ بی رنگـــ فصــل ۲ : آرزویـم همه تــــو فصــل ۳: آوانـــــگــــــارد درجه سنی R☠ اینتــــــرو فصــل ۱: از اینکه فردا صبح رد انگشتای بلند و خوش تراش چانیولو مثه یه چوکر دور گردنش ببینه لذت میبرد... حتی گاهی چند دقیقه جلوی آینه می ایستاد و از نگاه کردن به چوکر جدیدش دوباره داغ میشد. اینتــــــرو فصــل ۲: بکهیون قاتلیه که از بچگی برای کشتن آموز دیده. همیشه یه قاتل بی رحم بوده... همیشه... تا قبل ازینکه پارک رو ببینه و بعدش به یه قاتل عاشق تبدیل بشه. اینتــــــرو فصــل ۳: "قبل ازینکه کاملا بمیره... چند لحظه فریاد زدن و گریه کردن رو متوقف کرد و با چشم های وحشت زده بهم نگاه کرد‌. صورتش سفید میشد... لب های کبودشو تکون داد اما به جای کلمات فقط خون بیرون ریخت. وقتی که هنوز در مورد مردنش مطمئن نبودم، از گوشه چشمش یه قطره اشک روی ساعدم چکید و من بعدا روش سیگارمو خاموش کردم تا جاشو گم نکنم." تریگر وارنیـــنگ: صحنه‌ی‌قتل خونریزی خشونت غم‌انگیز اسلحه و ابزار قتل خشونت کلامی آخریـــــــــن وارن: این فیکشن شامل محتوای خشونت آمیز است و بر اساس واقعیت نوشته شده، واقعیت های ذهن نویسنده.