Jaehyung
9 stories
Sinful Rose " jaeyong " by mty127
mty127
  • WpView
    Reads 2,404
  • WpVote
    Votes 700
  • WpPart
    Parts 13
NCT(: ❥︎𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗃𝖺𝖾𝗒𝗈𝗇𝗀_yuwin_........ ❥︎𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: ....:) پسر بچه ای که با قتل عزیزانش تبدیل به یک قاتل حرفه ای شد ... جوری که دیگر فرق بین معشوق و دشمن ، عشق و نفرت را نمی‌دانست! دنیایش با مرگ افراد بی گناه و گناهکار پر شده بود. پس عشق چی؟! . . . شاید در میان غصه های زندگی اش یک نفر باشد تا آرامش کند ...... رز گناهکار ")? وضعیت : متوقف فعلا البته
 𝐃𝐚𝐫𝐤 𝐋𝐨𝐯𝐞 by baconcity_
baconcity_
  • WpView
    Reads 6,173
  • WpVote
    Votes 879
  • WpPart
    Parts 19
🖤 𝑪𝒐𝒖𝒑 : "Jaeyong" 🖤 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : Romance (Smut) , Tragedy NC : +18 🔞 جهیون اسطوره‌ای بود که همه میپرستیدن و این قاعده از تیونگ احساساتی مستثنی نبود اما کی از واقعیت خبر داشت؟ ❗❗❗❗❗❗❗ احتمالا صحنه‌های دلخراش یا ناراحت کننده توش باشه اگه فکر‌ میکنین ممکنه با روحیاتتون سازگار نباشه نخونین چون علاقه‌ای ندارم هربار تکرارش کنم ...
Insomnia / بی‌خوابی  by _naltties
_naltties
  • WpView
    Reads 7,428
  • WpVote
    Votes 1,733
  • WpPart
    Parts 27
Couple(s): JaeYong Character(s): - Genres: Romance, Angst Summary: و زمانی که تنها پسر خانواده‌ی با اصالت جونز، درگیر عشق به خدمتکار خودش میشه... ⚠️ Contains so much more angst than you think.
Lavender [Jaeyong] | complete by Mah_fictions
Mah_fictions
  • WpView
    Reads 16,442
  • WpVote
    Votes 4,021
  • WpPart
    Parts 41
" من باید برای اینکه تو پیدام کنی، گمت میکردم... " 🖇 ؛ جایی که جهیون یک شب با امگا ی معطر به لاوندر ـش ایستاده بود . - ژانر: امگاورس ، رومنس ، اسمات ، درام ּ 🔗 Persian translation Written by ; v_primaleon Translated by NCT fictions 🥇#1 in #jaeyong #ten #jungwoo #انسیتی 🥈#2 in #wayv #xiaojun #yangyang #تیونگ 🥉#3 in #taeyong #nctdream #yuta #jaemin #renjun #4 in #jeno #jaehyun #nct127 #6 in nomin #haechan #8 in #mark #24 in #nct
Whispers of my destiny by saranghyourself
saranghyourself
  • WpView
    Reads 477
  • WpVote
    Votes 40
  • WpPart
    Parts 8
<<Vampire AU>> She had 2 choices leading to different lives. What did she choose? What was her destiny? IG username: @saranghyourself
Dating After Sex | J.JH X L.TY (HIATUS) by Addictionism
Addictionism
  • WpView
    Reads 33,482
  • WpVote
    Votes 1,267
  • WpPart
    Parts 26
🇸 🇺 🇵 🇪 🇷 🇭 🇪 🇷 🇴  🇦 🇺  🇬 🇦 🇳 🇬  🇦 🇺  ❝You know what guys, Taeyong almost 25 now and he still doesn't have a boyfriend.❞ My friend Chittaphon Leechiyapornkul or most popularly known as Ten said. ❝Ten's actually right,❞ my other friend Sicheng said. ❝Guys just wait, and besides this is my love life we're talking about.❞ I said, ❝But Taeyong when will you stay single, I mean your hot but your just wasting your looks and body being single.❞ Jungwoo said. ❝I'm actually interested in DAS right now.❞ I said. ❝What's DAS?❞ Doyoung said finally joining the conversation. ❝You know, Dating After Sex.❞ I answered while taking a sip of my tequila. ❝You do know you're a superhero right?❞ My little brother, Jeno said, ❝I know, my identity is highly classified but I think its time my real self finally had some fun.❞ I said as I lightly swirled my drink staring at it. Pʟᴇᴀsᴇ ᴅᴏɴᴛ ᴄᴏᴘʏ ᴍʏ ᴡᴏʀᴋ ᴇᴠᴇɴ ᴛʜᴏᴜɢʜ ɪᴛs ᴛᴇʀʀɪʙʟᴇ ᴀғ. ᴀɴʏᴡᴀʏ ᴇɴᴊᴏʏ ʀᴇᴀᴅɪɴɢ.
•DIAMOND•  by Imthefullmoon
Imthefullmoon
  • WpView
    Reads 22,116
  • WpVote
    Votes 3,826
  • WpPart
    Parts 29
به هنرنماييش روي بدن پسر چشم دوخت... مثل يك تابلوي نقاشي بود؛ نقاشيي از جنس درد...! قلمي از جنس شلاق و رنگي از جنس خون... ناله هاي دردناك پسر براش مثل يك سمفوني زيبا بود؛ اما طولي نكشيد، طولي نكشيد تا هر قطره اشك پسر براش مثل يك جام زهر بشه... مويه هاش تبديل به كابوس هاي شبانش و نفس كشيدنش، دليل نفسهاش بشه... main couple: jaeyong side couples: markhyuck, johnten, luwoo, yuwin, noren, xiaoyang genre: romance, angst, criminal
Snowman [JaeYong] [NCT]  by Kiitsune_YUKI
Kiitsune_YUKI
  • WpView
    Reads 3,793
  • WpVote
    Votes 461
  • WpPart
    Parts 3
زندگی هر کسی فراز و نشیب های خاص خودشو داره، ولی برخورد ما با اون مشکلات شخصیت واقعی مارو میسازه. اینکه کی بالاخره تصمیم بگیریم زخمامونو درمان کنیم و مسئولیت زندگیمونو به عهده بگیریم، به خودمون بستگی داره. اما فرشته ی نجاتمون همیشه مراقبه تا راه نجاتمونو جلوی پامون بذاره... این کادوی تولد من به مهشید عه. یکی از بهترین دوستای مجازیم که حالا با دیدنش از نزدیک، تبدیل شده به بهترین دوست واقعی ام. قرار بود فقط یه وانشات یا فوقش چند شاتی باشه. اما از لحظه ای که جه‌هیون و ته‌یونگِ داستان جون گرفتن، بهم گفتن که داستان بیشتری برای تعریف کردن دارن و بعنوان خالق دنیاشون، دادن این فرصت کمترین کاری بود که میتونستم براشون بکنم. "نمیدونم کار کدوم فرشته بود که مهر منو به دل تو انداخت. شاید فرشته نگهبانم بود. میخواست منو نجات بده و پای تورو به زندگیم کشوند"