᛬ ꒰ 𝐙𝐨𝐦𝐛𝐢𝐞 ꒱ ࿐
Zombie ; Noren , DoTae [ Romance, Time Travel, Angst , School Life ] ❞ خیلی وقته به خودم توی آینه نگاه نکردم ! میترسم نگاه کنم و با یه زامبی رو به رو شم ❝
Zombie ; Noren , DoTae [ Romance, Time Travel, Angst , School Life ] ❞ خیلی وقته به خودم توی آینه نگاه نکردم ! میترسم نگاه کنم و با یه زامبی رو به رو شم ❝
CRIMINAL Couple: dotae سلام امیدوارم حالتون خوب باشه این اولین فیکیه تو واتپد آپلودش میکنم و امیدوارم مورد پسند قرار بگیره و فلاپ نشه~
بعد از گذشت شش سال از یک فاجعه انسانی که نسل بشر رو به مرز انقراض کشوند و بقاء اون هارو با چالش سختی روبرو کرد، گروهی از بازماندگانی که در تلاش برای زنده موندن، مجبور به کوچ شدن تا جای امنی روی زمین پیدا کنن، خودشون رو در آستانه تصمیم برای نجات جهان پیدا کردن... فاجعه ای که از ژاپن سر بلند کرد و با گسترش احاطه اهریمن...
" من باید برای اینکه تو پیدام کنی، گمت میکردم... " 🖇 ؛ جایی که جهیون یک شب با امگا ی معطر به لاوندر ـش ایستاده بود . - ژانر: امگاورس ، رومنس ، اسمات ، درام ּ 🔗 Persian translation Written by ; v_primaleon Translated by NCT fictions 🥇#1 in #jaeyong #ten #jungwoo #انسیتی 🥈#2 in #wayv #xiaojun #yangyang #تیونگ �...
> She had 2 choices leading to different lives. What did she choose? What was her destiny? IG username: @saranghyourself
یوتا پسر خانواده ی ثروتمند خانواده ی نا که زندگی کاملا معمولی داره! اما شبی می رسه که مثل همیشه نیست و با درخواست عجیب پدرش راجب جاسوسی از کمپانی رقیبشون مواجه می شه! و در پاسخ به مخالفتش، از راز بزرگی پرده برداری می شه که یوتا رو مجبور به اطاعت از پدرش می کنه. اما نقشه ها هیچوقت بی نقص اجرا نمی شن! هیچوقت!