Sad
6 stories
「Dear Jimini 」ᴘᴇʀ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛɪᴏɴ' by MinDowney
MinDowney
  • WpView
    Reads 41,533
  • WpVote
    Votes 7,693
  • WpPart
    Parts 13
[ Completed ] «برنمیگردی، جیمینی؟» 𝖯𝖾𝗋𝗌𝗂𝖺𝗇 𝖳𝗋𝖺𝗇𝗌𝗅𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇 Couple : YoonMin☽︎ Genre : Romance, Drama, angst Writer : @Rumaisha08
「Dear Yoongi 」ᴘᴇʀ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛɪᴏɴ' by MinDowney
MinDowney
  • WpView
    Reads 30,343
  • WpVote
    Votes 6,994
  • WpPart
    Parts 15
[ completed ] «متاسفم، من خیلی خودخواهم.» ≺ ادامه ی "Dear jiminie" ≻ 𝖯𝖾𝗋𝗌𝗂𝖺𝗇 𝖳𝗋𝖺𝗇𝗌𝗅𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇 Couple : YoonMin Genre : Romance, Drama, angst Writer : @Rumaisha08
Bloom of the innocent Flower by JazzEdward
JazzEdward
  • WpView
    Reads 112,446
  • WpVote
    Votes 20,524
  • WpPart
    Parts 105
زندگي هميشه طرف شما نيست نه حتي خانواده اتون يا دوست ها هيچكس،توي اون لحظه نميبينه كه شما داريد از چه چيزي گذر ميكنيد وقتي كه ترس ها بر شما غلبه ميكنند و عشق ميميرد يك قول،ميشكند و خاكستر يك رز همچنان روي زمين باقي مي ماند يك بوسه سهم هر فرد شده اما جدايي نزديك است ....................... كاپل اصلي : يونمين كاپل فرعي : طي داستان مشخص ميشود ....................... ©️to the owner of the fan art! I don't own it
Occult [Yoonmin]~Completed by Moonellle
Moonellle
  • WpView
    Reads 55,349
  • WpVote
    Votes 11,309
  • WpPart
    Parts 37
جيمين براى نجات جون مادرش، مجبور ميشه به جادو روى بياره؛ ولى نميدونه كه استفاده از جادوى سياه آثار مخربى روى زندگيش ميذاره... #2 in BtsFanfic
Fantoccini [ Yoonmin ]~Completed by Moonellle
Moonellle
  • WpView
    Reads 34,705
  • WpVote
    Votes 6,260
  • WpPart
    Parts 23
از طناب هاى عشقش آويزان بود و تاب ميخورد. او طناب هاى زندگى پسر را در دست گرفته بود و با هر حركت، او را به لرزه مى انداخت...بسان يك عروسك خيمه شب بازى. #3 in Yoonmin
BARCODE [VKOOK/YOONMIN] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 238,741
  • WpVote
    Votes 33,267
  • WpPart
    Parts 53
‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره ... پشت گردنشان~ سرنوشت نحسشان را رقم می زد، پر رنگ تر از دیروز. ایدی تلگرام: @kimsevil