✍ ییبو امگایی که زمانی رویای رقص داشته ولی توی یه تصادف مجروح میشه و رویاش برای همیشه از دست میده. و حالا داره با هزینه های بیمارستان و زندگی دست و پنجه نرم می کنه. شیائو ژان آلفایی ثروتمند که باید به خواسته مادربزرگش سریع بچه دار بشه تا بتونه رئیس کمپانی بشه. چه اتفاقی می افته اگه ییبو برای پول قبول کنه رحمش رو اجاره...
شاهزاده ی گرانقدر به من افتخار یک رقص رو میدید امگای زیبا؟* با نگاه کردن به چشمان اون مرد چیزی ته دلش فرو ریخت و تنها چیزی که در ذهنش بود کلمه ی :جفت بود. اون مرد با موهای بلند و طلایی هوش از سر جونگین پروند.اون مرد واکنش خاصی نشون نداد پس در نتیجه پارچه ی توری ای که جلوی دیده شدن صورتش رو گرفته بود،به خوبی کار کرده...
خلاصه: این داستان در دنیا ی امگاورس اتفاق میفته ولی کمی فرق داره در این دنیا امگا ها تقریبا هم سطح آلفا ها هستن و مقام نسبتا برابری دارن و خب در داستان بیشتر توضیح خواهد شد دو خاندان قدرتمند یانگ و هوانگ(خب راستش این دو خانواده دقیقا برعکس هم هستن یکی صلح طلبه و به مردم کمک می کنه و دیگری خب مردم رو می کشه😐) کلا باهم...
چی میشه اگه جیمین و تهیونگ دوتا برادر موقع فرار از نامادریشون به یه دنیای دیگه برن؟ ژانر: امگاورس، اسمات، امپرگ، فانتزی، ماجراجویانه، کمدی کاپل ها: کوکمین، یونته، نامجین
نجات پیدا کردن از سیاهی مطلق و آغاز زندگیی جدید زیر سایه چند سلبریتی! زمانی که جیمین، امگای هفده ساله برای نجات خودش از دست خریدار و صاحب جدید و وحشیش، به خونه‌ای پناه می‌بره که هرگز فکر نمی‌کنه ممکنه وضعیت رو براش بدتر از قبل بکنه! زندگی کردن با یکی از معروف‌ترین گروه‌های کی‌پاپ و مخفی موندن از خبرنگارها، تا کی قرار...