ℕ𝕖𝕦𝕝 𝕝𝕚𝕤𝕥
13 stories
ربان قرمز🎀The Red Ribbon🎀 by t2novel
t2novel
  • WpView
    Reads 10,412
  • WpVote
    Votes 964
  • WpPart
    Parts 17
بی ال🔞 #اسمات #وانگشیان #هپی_اندینگ این داستان الهام گرفته از فیلم (رام نشده/بی وقفهthe untamed ) و با ارجاع موضوعی به شخصیتهای مشابه و در ادامه ی رمان "استاد تعالیم شیطانی" از نویسنده ی چینی xiu tong xiang moبه تصمیم و قلم نویسنده t2 نوشته شده،برای کسانی که دلتنگ این شخصیتهای فیلمی و داستانی هستند و دوست دارند بازهم درباره ی آنها بخوانند و بدانند،که زندگی عاشقانه شان در نبود مخاطب چگونه در جریان است ,داستان از جایی شروع میشود که در ادامه ی موضوع رمان چینی(استاد تعالیم شیطانی).... لان جان و وی یینگ ازدواج کردند و در مقر ابر با هم زندگی یشان را میگذرانند
[look like a Rose] by luna_se
luna_se
  • WpView
    Reads 111,133
  • WpVote
    Votes 23,419
  • WpPart
    Parts 68
[ Completed ] هجده ساله شدن ارزوی من نبود ، اما زمان متوقف نمی شد و بالاخره روزی که ازش وحشت داشتم رسید . روز تولد هجده سالگی ام [فصل دوم : a flower in my heart]
" 𝕋𝕙𝕖 𝕍𝕠𝕚𝕔𝕖 𝕠𝕗 𝕥𝕙𝕖 𝕊𝕜𝕪 " (𝑺𝒐𝒖𝒌𝒐𝒌𝒖) by Ku_ro_Ne_ko
Ku_ro_Ne_ko
  • WpView
    Reads 437
  • WpVote
    Votes 43
  • WpPart
    Parts 2
💎 صدای آسمان 💎 sᴛᴏʀʏ ʙʏ: " M̷u̷g̷e̷n̷ " - " sᴍᴜᴛ " - " ᴀɴɢsᴛ " - " ᴅʀᴀᴍᴀ " - " ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ " - " نمی‌دونم از کی...ولی وقتی به خودم اومدم دیدم کاری باهام کرده که گوشام صدای آسمونو می‌شنون. صدای آسمون...تنها یادگاری ازش که نبودشو واسم پر میکرد... "
" 𝑅𝑒𝑑 𝑎𝑠 𝐵𝑙𝑜𝑜𝑑 " { ꜱᴏᴜᴋᴏᴋᴜ } by Ku_ro_Ne_ko
Ku_ro_Ne_ko
  • WpView
    Reads 308
  • WpVote
    Votes 37
  • WpPart
    Parts 1
♦ به قرمزی خون ♦ - Story by: " M̷u̷g̷e̷n̷ " - " ᴅᴀʀᴋ " - " ᴀɴɢsᴛ " - " ʜᴜʀsʜ " - " ʙʟᴏᴏᴅ ᴡᴀʀɴɪɴɢ " - « Anime: Bungou Stray Dogs » - تمام روز چشماش رو به سقف سفید اتاق تمام سفید می‌دوخت و مطمئن میشد همه جا روشن باشه. تاریکی... حتی اگه بخاطر بسته شدن پلکهاش هم باشه...اون رو صاف میکشوند وسط تمام اون لحظات کذایی...لحظاتی به رنگ قرمز...ولی نه گونه‌هایی که از حرارت بدنش داغ شده...به قرمزی رنگ خون... _ این وانشاتمو به شدت دوسش دارم پس امیدوارم شما دوسش داشته باشین و به بیبیم عشق بدین :) 💛
PSYCHO by sarwords
sarwords
  • WpView
    Reads 581
  • WpVote
    Votes 83
  • WpPart
    Parts 17
{←خلاصه→} + من اون رو می‌بینم، حتی همین دیشب با هم توی حیاط اینجا رقصیدیم میدونی بهم چی می‌گفت؟گفت یه روز از اینجا میریم و با هم زندگی می‌کنیم گفت میریم تو کلبه‌ای که بهم قول داده بود! - تهیونگ اون پسر فقط بخشی از خیالات توعه... + چرا باور نمی‌کنی؟چطور میتونم توی بغل خیالاتم بخواب برم و وقتی صبح چشم باز می‌کنم هنوز بین آغوشش باشم اون دلش نمیخواد که من اینجا باشم فقط باید منتظر بمونم تا روزی که شاهزادشو از اینجا ببره، با همون لباس شوالیه‌ای که تو تنش بیشتر از همیشه زیباش میکنه... ----- + زیر بارون خیسِ آب شدی، اینجا چیکار می‌کنی؟ - فقط اومدم دیدن کسی که دوستش دارم ولی اون هیچ حسی بهم نداره. + اینطور نیست... - دقیقا همینطوره که میگم، اونقدری که قلب من برای دیدن تو تپیدنش رو فراموش می‌کنه قلب تو بی جنبه نیست سرهنگ... { دیوونه‌ی اصلی بستری نیست دیوونه‌ی اصلی اون بیرون در حال قدم زدنه! } ←این داستان ژانر ترسناک، فانتزی یا ماورایی ندارد. ←ژانر: جنایی، معمایی، رمانتیک ←نویسنده: sar
SEE by sorila2002
sorila2002
  • WpView
    Reads 60,869
  • WpVote
    Votes 11,885
  • WpPart
    Parts 25
وقتي كه جيمين ميفهمه ميتونه روح هر موجوديو ببينه وقتي توي خونه ي جديدشون شوهر خواهرش توسط يك روح كشته ميشه و جيمين تنها كسيه كه اخطارهاي روح توي خونرو ميفهمه و مهم تر اينكه اون روح نسبت نزديكي باهاش داره و بايد مشكلش رو حل كنه تا بتونه به زندگيه بعديش بره و خب حل كردن مشكل شايد با كمك دوستش يونگي راحت بنظر بياد ولي نه تا وقتي كه جيمين براي روح مرده ها مثل يه نور اميد باشه كاپل:يونمين(اصلي)_ويكوك_چانبك ژانر:ترسناك_عاشقانه_ماجراجويي_مرموز_كمي طنز
Just friendship | Completed by jina_jina
jina_jina
  • WpView
    Reads 57,539
  • WpVote
    Votes 8,333
  • WpPart
    Parts 23
اینجور نبود که از قبل نقشه کشیده باشم. فقط اتفاق افتاد وحالا من نمیدونم چجوری باید این وضعیت رو کنترل کنم. خب شاید من آدم خوش گذرونی باشم اما... اما این باعث نمیشه بخوام با اون اینکارو کنم... کسی که تقریبا منو بزرگ کرده. باید جبرانش کنم هرجور شده، حتی اگه قلبم هزاران تیکه بشه... همه چیز از حدود یک ماه پیش شروع شد، یک روز خیلی خیلی عادی مثل روزهای دیگه... و کی فکرشو می‌کرد همچین اتفاقی قراره بیوفته... کاپل:تهجین ژانر:درام/اسمات
Occult [Yoonmin]~Completed by Moonellle
Moonellle
  • WpView
    Reads 55,017
  • WpVote
    Votes 11,269
  • WpPart
    Parts 37
جيمين براى نجات جون مادرش، مجبور ميشه به جادو روى بياره؛ ولى نميدونه كه استفاده از جادوى سياه آثار مخربى روى زندگيش ميذاره... #2 in BtsFanfic
Jimin by Ministories13
Ministories13
  • WpView
    Reads 34,327
  • WpVote
    Votes 5,218
  • WpPart
    Parts 12
💜فول شده💜 . . وقتی فرشته ها نقطه ضعفش میشن... وقتی آسیب دیده ترینشون میشه ملاحت تک تک ثانیه هاش... وقتی درد ها...استرس ها...و ترس های فرشته ی هفده سالش... مرد میکننش توو اوج شونزده سالگی... وقتی به تکاپو میندازنش...شجاع میکننش...که ببره این خط بدبختی رو از زندگی جیمین... جیمین...پسر‌ اروم و عجیب مدرسه اونقدر اروم مثل اومدن و رفتن شکوفه های زخمی درخت حیاط پشتی... عجیب...مثل اشک های قایمکی کلاس های ساعت ۴ بعدازظهر ... با معماها و ترس هایی پشت ساده ترین رفتاراش... که شده...فرشته ی زندگی جئون جونگکوک... اما...اگر ترس کل وجود جیمین رو گرفته باشه چی؟ . . ژانر: انگست•daddy issue•hurt jimin•رومنس•اسمات . . کاپل: کوکمین . . Mini stories