💜💜
14 stories
House Of Cards  by Bangtan_trans
Bangtan_trans
  • WpView
    Reads 537,500
  • WpVote
    Votes 47,078
  • WpPart
    Parts 44
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
BTS OneShot by bunnylovertae
bunnylovertae
  • WpView
    Reads 192,192
  • WpVote
    Votes 14,474
  • WpPart
    Parts 27
این یه بوک از تمام کاپل های بی تی اسه ولی از ویکوک بیشتر مینویسم. ووت و ایناش برام مهم نیست خیلی اگه دوست داشتید ووت بدید این از لطف خودتونه=) اگه خواستید هم کاپل بگید درخواستی بنویسم براتون☆ با احتیاط خودتون بخونید صحنه های اسمات زیاد داره تقریبا. +18
dad by thisismooni
thisismooni
  • WpView
    Reads 449
  • WpVote
    Votes 67
  • WpPart
    Parts 1
سلام ادمین مونی ام قراره کلی وان شات های درخواستی و خفن داشته باشیم :) ژانر هم اسمات 🙄🤷🏻‍♀️❤️💦 یادتون نره که با زدن روی اون ستاره کنار میتونین شبم رو پر از ستاره کنید ✨
DEVIL EYES by iam_panpan
iam_panpan
  • WpView
    Reads 213
  • WpVote
    Votes 23
  • WpPart
    Parts 1
...oneshot... خطر! هیچوقت تنهایی توی یه جنگل تاریک و سرد قدم نزنید. حتی اگر دختر کوچولویی ملتمسانه ازتون کمک خواست! اگر جونتون رو دوست دارید، به این توصیه توجه کنید. :)
THE FIRST SHOT by izarQWX
izarQWX
  • WpView
    Reads 8,835
  • WpVote
    Votes 746
  • WpPart
    Parts 5
در طول مسیر برگشت به خونه توی بغل جیمین بودم و سرمو به سینش تکیه داده بودم به این فکر میکردم که بهش بگم یا نه ؟! به خونه که رسیدیم از ماشین پباده شدم ، جیمینم اینکارو کرد، باهاش بای بای کردم و به سمت در خونه رفتم اما هنوز درگیر بودم که بالاخره برگشتم و گفتم : جیمینا ! سوالی نگام کرد که دوباره رفتم نزدیکش و‌گفتم : راستش میخاستم بگم بابت امروز خیلی ممنونم و اینکه .... _ اینکه .. با انگشتام بازی کردمو و اب دهنمو قورت دادم گفتم : و اینکه میخام بهت بگم .. من قبلا وقتی مست بودم بهت گفتم اما الان که هوشیارم میخام بگم ... من ... عاشقتم ! #jimin #girl&boy #oneshot #smut
Piano Life || Yoonmin √ by saharlee
saharlee
  • WpView
    Reads 33,187
  • WpVote
    Votes 5,145
  • WpPart
    Parts 14
یه پیانو... عشق اول و دنیای یه نفره همون پیانو... میشه منبع آرامش یه نفر دیگه! یعنی... همین پیانو... میتونه قلب این دو زجر کشیده رو ... درمان کنه... به هم پیوند بده؟؟؟ اگه بتونه... اون موقع است که شاید جنبه های خوب زندگی رو هم ببینن! زندگی ای که با پیانو شروع بشه... چه زندگی ای میشه! Best ranking #1 piano
moon in the galaxy { Completed } by bluemindnotes
bluemindnotes
  • WpView
    Reads 77,798
  • WpVote
    Votes 13,280
  • WpPart
    Parts 46
نام : moon in the galaxy (ماه در کهکشان) کاپل: کوکمین ، تهجین ژانر: رومنس ، درام، انگست،هپی اند ، +18 نویسنده : mind writer ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ اولین باری که دیدمت فکر می کردم یه پسر لوس و مغرور و پولداری... با ابرو های بالا رفته نگاهش کردم که خندید... -خب؟ +اما بعدش...نمی دونم شاید همون روزی که به جای پول، ازم قهوه خواستی، بنظرم متفاوت اومدی...راستش هیچوقت فکر نمی کردم یه روز باهات حرف بزنم...برم بیرون...بخندم...بستنی بخورم...تو همیشه باعث می شی من به خودم فکر کنم...به اینکه یه چیزی بخوام...به اینکه بخوام بخندم...بخوام شاد باشم...بیرون برم...خوش بگذرونم... حس می کردم دارم شیرین ترین جمله های دنیا رو می شنوم... چطور یه نفر می تونست انقدر شیرین باشه؟ +اولین بار که منو دیدی به چی فکر کردی؟ -این پسره اعصاب خوردن کن عجیب کیه؟ داشتم به قیافه ی شاکیش می خندیدم که با حرفی که زد خندم محو شد... +اون شب من همه چیز رو شنیدم... . . . [ فصل اول کامل شده] [فصل دوم کامل شده] [ افتر استوری کامل شده] Number 1 in #kookmin
ENEMYS: BOOK 1;(The Enemy Of My Enemy Is My Friend) by ff_bts_ff
ff_bts_ff
  • WpView
    Reads 22,912
  • WpVote
    Votes 2,050
  • WpPart
    Parts 17
سیاهی، تاریکی، شب،خون... داستان از جایی شروع شد که مادربزرگم فهمید من چیم، ولی اون نمیخواست قبول کنه، اون از این وضع ناراضی بود؛ پس منو کشت. اما من... موجودی بودم که نمیمردم فقط احساساتم رو کشتم چشم های واقعی ، فهمیدن، دروغ های واقعی خون، مرگ، خون، مرگ، خون، مرگ این چرخه تا اخر عمر همراهم بود داستانم را در روز بخوان و در شب منتطرم بمان؛ خون تو بوی خوبی میده. شخصیت اصلی دختر: رزا شخصیت اصلی پسر: تهیونگ
🍷|ᴛʰʳᵉᵉ sᵗʳᵃⁿᵍᵉʳˢ|• [vkookmin] by FictionaryNotes
FictionaryNotes
  • WpView
    Reads 192,822
  • WpVote
    Votes 19,359
  • WpPart
    Parts 30
"جئون جانگکوک رقصنده اختصاصی بار رو دید و محو زیبایی اون شد ..." "چی میشد اگ این رابطه سه نفره میشد..." "چی میشد اگ همزمان دو نفر عاشق یک نفر میشدند..." ᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥ آهستگی سمت مبل حرکت کرد و شروع کرد به حرف زدن +چطوره اون ناله ها و رقصهایی که معشوقت روت انجام داده روی من تمرین کنی چطوره؟ چشمای کوکی گرد شد و نفساش به شمارش افتاد اون ازش چی میخواست ن نکنه ک... ᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥ "من بدنتو اونقدر غرق عشق میکنم تا کاملا مست بشی" +با شنیدن این جمله تمام بدنش لرزش خفیفی گرفت _برو به جهنم لعنتی من به معشوقم خیانت نمیکنممم +به نفعته زیرم باشی جئون وگرنه معشوقت زنده نمیمونه ᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥᪥ •نام⸙ ͎.: #ThreeStrangers •ژانر⸙ ͎.: ددی کینک/تریسام/اسمات/جنایی •کاپل⸙ ͎.: ویکوکمین •نویسنده⸙ ͎.: #سحر •رده سنی⸙ ͎.: +۲۱ #کامل
𝐈𝐧𝐧𝐨𝐜𝐞𝐧𝐭 by extan__vmk
extan__vmk
  • WpView
    Reads 3,361
  • WpVote
    Votes 319
  • WpPart
    Parts 2
𝐆𝐄𝐍𝐑𝐄: 𝐀𝐍𝐆𝐒𝐓 🖤 𝐒𝐌𝐔𝐓 🔞 𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄: 𝐕𝐌𝐈𝐍𝐊𝐎𝐎𝐊 𝐓𝐖𝐎 𝐒𝐇𝐎𝐓⋆. ࿐