Mia_1kim's Reading List
195 stories
Prince| KOOKV by Emmary_kim22
Emmary_kim22
  • WpView
    Reads 21,114
  • WpVote
    Votes 2,275
  • WpPart
    Parts 33
_میخوای منو بکشی درسته؟ اصلا تو دلیلی برای اون رفتار های مسخره ای که توی دفترت نوشتی داری؟ یا فقط یه سادیسمی هستی که از کشتن آدما لذت میبره؟ جونگ‌کوک سری تکون داد و صورت خیس از اشک پسر رو با دست هاش قاب گرفت. پیشونیش رو به پیشونی پسر چسبوند و گفت: _تو... تو تمامِ منی تهیونگ؛ چطور تونستی همچین فکری بکنی؟ من عاشقت نیستم بلکه تو رو میپرستم پرنسس. و تو با خودت فکر کردی که من میتونم بکشمت؟ _____________________________ تهیونگ دانشجوی پزشکی که تمام زندگیش رو وقف پیدا کردن برادر گم شده‌اش کرده اما یک شب با قرار گرفتن عده ای مشکوک سر راهش و پیشنهاد رئیس اونها، زندگیش از این رو به اون رو میشه و ..... _____________________________ سلام بچه ها Emma هستم نویسنده اصلی فیکشن پرنس. لطفا داستان های من رو از اکانت خودم دنبال کنید♡ 🚫Do not Copy 🚫 🌈تایم آپ🌈 روز های فرد
Shadows of Obsession (Shadow Duet #1) by Nikole_Daniels
Nikole_Daniels
  • WpView
    Reads 2,559,910
  • WpVote
    Votes 41,718
  • WpPart
    Parts 34
𝐀 𝐬𝐭𝐚𝐧𝐝-𝐚𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐜𝐨𝐥𝐥𝐞𝐠𝐞 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆: 𝐓𝐇𝐈𝐒 𝐈𝐒 𝐀 𝐃𝐀𝐑𝐊 𝐑𝐎𝐌𝐀𝐍𝐂𝐄 𝐒𝐓𝐎𝐑𝐘 𝟏𝟖+ Aurellia never thought in a million years that a simple house party could turn into total madness. Drunkenness blacked out her mind completely. When she wakes up, she's sitting in the back seat of a car with an unknown guy staring at her in the rearview mirror, and the door is locked. It turned out to be the brother of her best friend. A total psychopath who lurks in the shadows with every step and every breath that she takes after he has seen her at the party. Now, he won't leave her be, even if she begs him on her knees. ALL RIGHTS ARE MINE. IF YOU TRY TO COPY, I'LL TAKE LEGAL ACTION. Rankings: #1 in Crazy (sep 2025) #1 in Psychopath (sep 2025) #1 in Bestfriendsbrother (sep 2025) #1 in Morallygray (sep 2025) #1 in Smutish (oct 2025)
PURE║VKOOK by sufiland
sufiland
  • WpView
    Reads 228,966
  • WpVote
    Votes 20,202
  • WpPart
    Parts 39
«جئون‌جونگکوک برای نجات پدرش دست به انجام هر کاری زد ، حتی امضاء کردن قرارداد بردگی خودش...» ❈نام‌اثر: |پــاکـــ| ❈کاپل: ویکوک ❈ژانر: روانشناسی / دارای صحنه‌های ناقض حقوق انسانی +18 / انگست / پایان‌خوش ❈وضعیت: [پایان‌یافته]✓ •رفتار تمام شخصیت‌ها ریشه‌ی روانشناسی دارد. درصوتی که قادر نیستید با این ژانر ارتباط برقرار کنید لطفاً مطالعه نفرمایید. •این داستان تنها درجهت سرگرمی نوشته شده و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی افراد ندارد ؛ لطفا جوگیر و تعصبی نشوید. •تمام حقوق این کتاب متعلق به نویسنده می‌باشد لطفا از انتشار آن در سایر پلتفرم‌ها و ایده‌ برداری از محتوا خودداری فرمایید.
My Fake Boyfriend by ToTheExtreme95
ToTheExtreme95
  • WpView
    Reads 99,806,754
  • WpVote
    Votes 3,013,746
  • WpPart
    Parts 136
When Alexis agrees to help the school's player, she must guard the secret that could unravel everything - even as unexpected feelings complicate the game. *** What happens when Alexis Dawson, the 'resident loser' of Redwood High, agrees to help the school's notorious player, Aaron Walker? How can she stop herself from falling for him? It isn't all love and romance - Alexis has a secret of her own. Join them on a journey of jealousy, betrayal, trust, friendship, and love. A little favour just got a whole lot more complicated. *** He was so close, his breath hit my lips. His eyes darted from my eyes to my lips. I stared intently, awaiting his next move. His lips fell near my ear. "Shut up and kiss me" He whispered roughly. A chill shot up my spine. I pulled back, staring at his eyes and leaned in...
Your eyes tell || VK || Completed by purrpleworld
purrpleworld
  • WpView
    Reads 1,055,200
  • WpVote
    Votes 79,451
  • WpPart
    Parts 47
+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, angst, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29
Vkook || Kissing You by mohadeseh8897
mohadeseh8897
  • WpView
    Reads 2,244
  • WpVote
    Votes 544
  • WpPart
    Parts 17
عشق مقدس است همچون نام مریم در انجیل! و من، به زنجیر کشیده شده در این بند گرفتارم در لای به لای تارهای مواج موهای تو غرق شده در قهوه ای تلخ چشمان تو و در عطش بوسیدن یاقوت های سرخ تو در حسرت دوستت دارم های تو مجنون و دیوانه همجنس خود... _________________ +خفه شو! +خفه شو عوضی! +بسه دیگه بسه! +من یه آشغال منحرف نیستم! یه روانی کثیف نیستم! یه هوس باز کریه نیستم! مریض نیستم! نجس نیستم! +من فقط دوست دارم لعنتی همین! میفهمی؟دوست دارم! +من..فقط...دوستت دارم.... __________________ تهیونگ پسریه که به خاطر گرایشش از خانواده طرد شده و جونگ کوک؟...میدونید..اون حالش خوب نیست... نام فیکشن : بوسیدن تو ژانر: رومنس_انگست_معمایی_درام کاپل : Vkook نویسنده : mohadeseh آپ: شنبه ها ساعت ۱۰ شب❌️
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV by yamiic3
yamiic3
  • WpView
    Reads 65,342
  • WpVote
    Votes 7,714
  • WpPart
    Parts 28
شاهزاده تهیونگ، بین دوراهی ازدواج با شخصی که نمی شناختش و جنگ، رفتن به جنگ رو انتخاب کرد. البته که با صد سرباز هیچ شانس پیروزی نداشت اما هیچ‌وقت انتظار نداشت اسیر بشه، توی قبیله ای که به خونش تشنه بودند! _شاهزاده بودم، اما حالا اسیر آغوش دشمنم شدم و بدتر از اون، داره خوشم میاد! چون من توی بستر مردی بیدار می‌شم که باید خونش رو می‌ریختم. اما اون من رو مثل معبودی پرستش می‌کنه؛ هر شب روی زانوهاش. غرورم شکسته، زنجیر ها به تنم، اما چیزی که بیشتر از همه عذابم میده؛ نرمی لبخندشه... لب هایی که قبل از بوسیدنم، من رو به ناله‌ای از جنس شهوت وادار می‌کنن. 👑 "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!" 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: omegavers, smut, Historical, DARK ROMANCE🏴
WEST COAST 18+ by spiritualhottie
spiritualhottie
  • WpView
    Reads 811,694
  • WpVote
    Votes 37,126
  • WpPart
    Parts 45
Recently moving to the west coast, Daniela Parker expected a shift when moving with her mother and brother to Los Angeles. Daniela didn't think she had anything to worry about since her brother is an A+ student, and she stayed out of people's business. But when a known gangster, Enrique González, put his eyes on her, she had trouble avoiding the charming brown-eyed man with a background of violence. *black female lead and latino male lead* #1 in the U.S 4/25/25
✧HOME✧ by timi_vkook
timi_vkook
  • WpView
    Reads 641,068
  • WpVote
    Votes 62,595
  • WpPart
    Parts 43
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
TENSION🍷(vkook) by seta8603
seta8603
  • WpView
    Reads 236,718
  • WpVote
    Votes 20,734
  • WpPart
    Parts 39
تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتونه کنار بیاد . اما تهیونگ نمیزاره جانگکوک بچشو ببینه مگر اینکه هربار .... ******* "میخوام بیام بچم رو ببینم ، بومیگیرم سیگارتو خاموش کن" دست زیر گلوم گذاشت "تو که قرار نیست دیگه ببینیش ! نگران نباش" مسخ شدم " یعنی چی ؟!" گلومو کمی فشار داد " یعنی دیگه به پامم بیوفتی ؛ نمیزارم دستت به دخترم برسه" خواستم چیزی بگم که ولم کردو پشت چشم های بهت زدم اتاقو ترک کرد . *** روند اپ : نامنظم ⭕️ فیک حول محور سال ۱۹۹۹_۲۰۰۲ میلادی میچرخه. Happy end ❗️ Gener: omegavers ، emotional ،romance ،Angst، drama Couple: vkook ،....... Setayesh* ❗️این اولین تجربه داستان نویسیمه و قطعا مشکلاتی داره‌ ولی ممنون که انتخوابش کردی