شیشه ماشینو دادم پایین و با تعجب به دختر مو مشکی ، با چشمای کشیده گربه مانندش که با ارامش به کمک شیشه ماشین من رژ لب قرمزشو ترمیم میکرد خیره شدم! با دیدن من چهره خندانش رنگ تعجب گرفت و از اینکه یکی داخل ماشین بوده کمی خجالت کشید و با تیله های قهوه ای سوختش به من خیره شد و انگار جرقه های برق از بدنش گذشته باشه معذرت خواهی کرد و سریع از من دور شد! پوفی زیر لب گفتم و از ماشین پیاده شدم و کت و شلوارمو مرتب کردم و به سمت بزرگترین و معتبر ترین دانشگاه سئول قدم برداشتم ... شروع داستان عاشقانه بین استاد و دانشجو، استاد مغروری که حاضر نیست عشقشو به دانشجویی که شیفتشه بیان کنه، در پی این عشق چه اتفاقاتی قراره بیفته؟ بلاخره استاد حاضر به بیان عشقش میشه؟

بریده ای از متن: لی لییی به جنییی کاری نداشته باش ، تو دشمنیت با منه با اون چیکار داری؟؟؟ جنییی به چشماش نگاه نکنن .. جنییی به چشماش خیره نشو حالت خوبه؟؟ جنی تو چت شده؟؟ جنی ! جنییی به خودت بیا منم لیسا ، جنییی چشماتو باز کنن من لیساعم .. شمشیر رو بزار کنار ! تو که نمیخوای عشق زندگیتو بکشی؟؟ جنییی حواست هست چی میگم ، گوش میکنییی؟؟ لی لی دستامو باز کننن !! ما دوتا خواهریممم ، مگه چیکارت کرده بودم؟؟ هاااا؟؟ جنییی این منم لیسااا به خودت بیااا چشماتو باز کن ... جنی لطفاً #Jenlisa _ #Chealisa

⚜﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🔱💫𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜⚜ ⚜فیکشن: هتل کالیفرنیا ⚜ژانر: فلاف، رمنس، درام، اسمات ⚜کاپل: چانبک، کایسو ⚜وضعیت: کامل شده ⚜﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🔱💫𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜⚜ بیون بکهیون، پسر رئیس هتل کالیفرنیا، به همراه کیونگسو، منشی شخصی پدرش، به لس آنجلس میرن تا مدیریت هتل رو به دست بگیرن و اونجا درگیر ماجراهایی با سرآشپز سه ستاره پارک چانیول و آشپز ارشد کیم جونگین میشن. ماجراهایی از نوع دعوای عاشقانه!