نوشته‌های‌من:
60 stories
He was an angel |S⁰¹ 🕯️ او یک فرشته بود | فصل اول by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 46
  • WpVote
    Votes 15
  • WpPart
    Parts 2
📌وضعیت: درحال نوشتن...✒️🕯️🖤📚 ⏳آغاز: ۲۶ نوامبر ۲۰۲۵ ⌛پایان: --- ⏰بازنویسی: --- ⚠️ هشدار پیش از شروع این داستان فقط یک قصه نیست؛ یک سفر احساسی‌ست و دو فصل دارد. فصل اول پایان شادی ندارد و آرامتان نمی‌گذارد- قرار است قلب‌تان را بشکند و یادتان بیاورد که گاهی از دست دادن، بخشی از زندگی است. اما اگر تا آخر بمانید... فصل دوم درست وقتی می‌رسد که فکر می‌کنید دیگر توان ادامه ندارید- و پایان خوبش مرهم تمام زخم‌های فصل اول خواهد بود. 🕯️🕯️🕯️ فصل اول: گاهی فرشته‌ها در آسمان نیستند. گاهی میان ما قدم می‌زنند... در ازدحام خیابان‌ها، پشت سکوت شب‌ها، میان آدم‌هایی که دوست‌شان داریم... اما ما نمی‌شناسیم‌شان - چون بال ندارند. نه هاله‌ای دورشان هست، نه نور از چهره‌اشان می‌تابد. با این‌حال... گاهی یک چیز در وجودشان فریاد می‌زند که آن‌ها از جنس این دنیا نیستند: چشم‌هایی که پاکی‌شان را نمی‌شود پنهان کرد، نگاهی که حتی تاریکی را نمی‌ترساند، لبخندی که انگار خودش التیام و آرامش است... همین‌ها کافی‌ست تا بفهمیم... او یک فرشته است. و درست همین‌گونه بود - درست او... یک فرشته بود. شیائوژان، فرشته‌ی این داستان. فرشته‌ای که میان آدم‌ها زندگی می‌کرد... و هیچ‌کس نمی‌دانست قرار است سرنوشت چطور بال‌هایش را بشکند
″سربازی سرنوشت ساز″ by moonriver85
moonriver85
  • WpView
    Reads 68
  • WpVote
    Votes 32
  • WpPart
    Parts 10
برات معجزه میکنہ✨ خدایـے که صبوری‌هاتو دیدھ🥺♥️...!. وقتی که خاطرات زندگی گذشته‌ات، سرنوشتت رو عوض میکنه!. داستان چهار دوست که درست در موقعی که فکر میکنند زندگی براشون تموم شده، خدا راهی پیش پاشون باز میکنه... با قلم مشترک، ایده پردازی و شخصیت سازی: S_M_H #هپی‌اند
ܭߊ‌ܢ̣وܢܚی‌ܢ̣ܣ‌ܝ̇ߺߊ‌ܩ‌ܝ̇‌ܝ̇ߺܥ‌‌ܭَی by moonriver85
moonriver85
  • WpView
    Reads 45
  • WpVote
    Votes 23
  • WpPart
    Parts 7
زندگی.. یه واژه ی ساده اما پر معنا‌.‌. زندگی،برای یکسری میتونه به قشنگی بهشت و به شیرینی عسل باشه.. ولی برای یکسری دیگه می‌تونه به زشتی جهنم و تلخی قهوه باشه! چیزی که دردناکه اینه که اکثرا آدم های ظالم و خطا کار یه زندگی شیرین و زیبا دارند... و این توانایی رو دارند که زندگی دیگران رو زشت و تلخ کنند.. این آدم ها بدترین موجودات روی کره ی زمین هستند و باید تا وقتی که زنده هستند،عذاب بکشند.. دقیقا همونطور که من عذاب کشیدم،حتی بدتر!
Women's Army ⚔️ ارتـش زنـان by moonriver85
moonriver85
  • WpView
    Reads 78
  • WpVote
    Votes 50
  • WpPart
    Parts 17
داستانی به قلم مشترک با S.M.H 🌙✨ • • • قوی باش و ثابت کن که : [یک دختر هیچ وقت کم نمیاره♥️] ️
A gift from heaven💜هدیه‌ای از بهشت by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 351
  • WpVote
    Votes 101
  • WpPart
    Parts 11
وضعیت: متوقف شده🕯️💔📚 ⏳آغاز: ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۵ ⌛پایان: --- ⏰ بازنویسی: --- . . . 'اما ستاره ها بدون تاریکی نمیدرخشند..!✨️' روایتی از ییجان و جی۲ در عصر ویکتوریایی...🫀⏳🎩 #S_M_H #ییبو‌تاپ #جنسن‌تاپ #هپی‌اند
Prisoners of the castle 🏰 زندانیان قلعه by moonriver85
moonriver85
  • WpView
    Reads 94
  • WpVote
    Votes 54
  • WpPart
    Parts 17
‹ میگذرانیم جهانِ گذران را .... ›️ • هفت دوست، یک قلعه‌ی متروکه، و افسانه‌ای که می‌گوید دیوارهای کنگلو هنوز صدای ارواح گذشته را در خود نگه داشته‌اند. آنها برای هیجان و کنجکاوی قدم به تاریکی می‌گذارند... اما خیلی زود می‌فهمند که قلعه فقط سنگ و خاک نیست، چیزی آنجا بیدار است. ماجراجویی‌ای پر از ترس، راز و لحظه‌هایی که هرکس باید با شجاعت یا ضعف واقعی خودش روبه‌رو شود. • اثری با ایده پردازی، داستان سرایی و شخصیت سازی #S_M_H و به قلم مشترک با من...!. #هپی_اند #ایران_و_ایرانی
مرگ تدریجی یک رویا | The gradual death of a dream by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 326
  • WpVote
    Votes 25
  • WpPart
    Parts 13
The gradual death of a dream🍃 مرگ تدریجی یک رویا🍃 ••• سلام من S.M.H هستم. کسی که همیشه از چالش‌های زندگی در قالب ییجان و جی۲ می‌نوشت...اما امروز اومدم از چالش زندگی دو جوون ایرانی، دو پسر عاشق بگم و بنویسیم که در اینجا و با برخی از عقاید سنتی چطور رویاهاشون می‌میره... • این داستان سامیار آریایی و مهراد آریاییِ، داستان دو قلب عاشق اما اسیر بازی روزگار... کاراکتر نقش سامیار: david castañeda کاراکتر نقش مهراد: stephen amell خواهش میکنم کنارم باشید و اگه باز از ایران و جوون‌های ایرانی گفتم، باز کنارم بمونید...من باز هم از ییجان و جی۲ می‌نویسم پس کنارم بمونید💚
Traces of tears on the sky 🍁 رد اشک‌ها بر آسمان by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 106
  • WpVote
    Votes 13
  • WpPart
    Parts 1
📌وضعیت: پایان یافته💚📚 ⏳آغاز: ۲۹ مهٔ ۲۰۲۵ ⌛پایان: ۲۹ مهٔ ۲۰۲۶. ⏰ بازنویسی: --- |برگرفته از یک داستان واقعی| داستانی از مرز میان عشق و معجزه... وقتی مرگ سایه می‌زند روی سقف خانه‌ای پر از عشق، وقتی پزشکی با نگاه مات، حکمی بی‌برگشت می‌دهد، و وقتی امیدی جز اشک در چشم‌های عاشق نمی‌ماند... گاهی یک پرواز، یک اسم، و نوری در دل تاریک‌ترین آسمان، سرنوشت را دگرگون می‌کند... این داستان، قصه‌ی وانگ‌ییبو و شیائوژان است؛ دو قلب عاشق که در اوج فروپاشی، با نام امام رضا، دوباره جان گرفتند... و ایمان آوردند که بعضی عشق‌ها، نه تنها در برابر مرگ شکست نمی‌خورند، بلکه... از دل مرگ، معجزه زاده می‌کنند. #S_M_H وان‌شات...
I hate you but I love you | ازت متنفرم اما دوستت دارم by Supernatural313
Supernatural313
  • WpView
    Reads 3,748
  • WpVote
    Votes 971
  • WpPart
    Parts 19
📌وضعیت: پایان یافته💜📚 I hate you but I love you... روزی که اسمش رو در لیست متهمان دید، همه‌چیز در وجودش فرو ریخت. کسی که روزی عشقش بود، حالا در لباس نارنجی زندان، متهم به قتل نشسته بود... شیائو ژان، وکیلی نابغه، مردی که همیشه قانون برایش مقدس بود- حالا متهم است به قتل یکی از موکلانش، ساموئل ال جکسون، ثروتمندی که نامش لرزه به جان شهر می‌انداخت. اما پشت این قتل، رازی نهفته است... رازی که تنها ژان و وانگ‌ییبو از آن خبر دارند. وقتی عشقِ کهنه دوباره مقابلت می‌نشیند، وقتی میان وظیفه و احساس، قانون و وجدان، گرفتار می‌مانی- دیگر هیچ بازجویی ساده‌ای وجود ندارد. او گفته بود: «اون مرد لیاقت زنده بودن رو نداشت.» اما چرا؟ و حالا وانگ‌ییبو باید بفهمد، قاتلِ معشوق سابقش است... یا قربانیِ سیستمی که حقیقت را پنهان کرده. یک عشق ممنوعه. یک جنایت رازآلود. و دو قلب که هنوز هم، میان نفرت و عشق، به هم گره خورده‌اند. #رمان_ازت_متنفرم_اما_عاشقتم یه سر بزن پشیمون نمیشی❤️ #ییبوتاپ #هپی‌اند #S_M_H