neda1380's Reading List
195 stories
Łuŋa fºresŧ by SarahMp8
SarahMp8
  • WpView
    Reads 1,210
  • WpVote
    Votes 264
  • WpPart
    Parts 10
کابوس های تکراری، جنگل مه گرفته و صدای گرگی که از دور صداش می‌زد. جونگکوک نمی‌فهمید چرا، ولی هر بار که بیدار می‌شد، احساس تعلق داشت . به اون جنگل اون گرگ.. یه روز تصمیم گرفت به اون جنگل بره. با نقشه و مسیرهایی که از یه انجمن طبیعت‌گردی پیدا کرده بود، جایی که محلی‌ها می‌گفتن "گرگ‌ها هنوز اونجا حکومت می‌کنن." وقتی که پشیمون شده بود از اومدنش،تصمیم گرفت روی یه تکه سنگ بشینه تا نفسی بگیره، و همون موقع صدایی از لابه‌لای درخت‌ها شنید. صدایی آروم، سنگین، منظم. چشمش که افتاد به گرگی سیاه با چشم‌های طلایی، نفَسش بند اومد. نه به‌خاطر ترس، به‌خاطر همون حس آشنایی لعنتی که مدت‌ها تو خواب‌هاش میدید. «تو... منو می‌شناسی؟» گرگ عقب نرفت. فقط سرش رو کمی کج کرد. همون‌جا، وسط مه و سکوت، یه چیزی بینشون شروع شد . و اون لحظه، جونگکوک هنوز نمیدونست با دنبال‌کردن اون چشم‌ها، وارد دنیایی شد که دیگه راه برگشتی نداشت. NAME: luna forest CAPLE:VKOOK GANER:omegavers.ampreg.smut.drama.comedy
котёнок. by xoxopomeon
xoxopomeon
  • WpView
    Reads 10,285
  • WpVote
    Votes 1,319
  • WpPart
    Parts 20
از نظر همه، جونگکوک پسری ظریف و شکستنی بود. قابل پرستش و همیشه نازدار. و این واقعیتی بیش نبود. ولی کسی چه بدونه که این پسرک نازدار؛ دوستاش‌رو دیوونه، و پدرشون رو در آورده از این همه شیطونی؟ خب...شیطونی دردسر داره...؛مگه‌نه؟ 𝙲𝙾𝚄𝙿𝙻𝙴: 𝚅𝙺𝙾𝙾𝙺 𝙶𝙴𝙽𝚁𝙴: 𝚁𝙾𝙼𝙰𝙽𝙲𝙴, 𝙵𝙻𝚄𝙵𝙵, 𝙲𝚄𝚃𝙴, 𝙰𝙲𝚃𝙸𝙾𝙽«70٪» به امید اینکه یک نیمچه لبخند به لبهای نازت بیاره🌸🐈‍⬛✨️
𝐒𝐄𝐃𝐔𝐂𝐄 👠~Vkook by TemisBarany
TemisBarany
  • WpView
    Reads 2,998
  • WpVote
    Votes 630
  • WpPart
    Parts 20
مرد جلو رفت : [ گرگ کولی و چشم گرد‌م؟ من‌مرد خشن و سن بالاییم...حق نداری منو مورد قضاوت قرار بدی ؛من بهت احترام میزارم، بهت نزدیک نمیشدم تا خوی درونمُ کنترل کنم من برای تو آدم خطرنا‌کیم و بهت حق انتخاب میدم اگر شما منو رد کنی..من در جایگاهی نیستم که بخوام جفت چشم قشنگمُ رد کنم...] در درون آلفای خون خالص طناب و زنجیر از سلطه میگذشت که اگر خدایی نکرده امگای خوشگلش جواب رد داد اونها رو آماده کنه درحالی که امگا فقط قسمت های مزخرف حرفشُ می‌شنید: [ چرا تنهایی از جانب من تصمیم میگیری آقای خشنِ سن بالا؟ ] . . نام فیک : اغواش کن ژانر : عصر ویکتوریا، عاشقانه، کمی خشن،امگاورس،‌انگست ، کمی طنز تلخ.. کاپل : ویکوک ، سیکرت خلاصه : *** + شاهزاده چه حسی داری وقتی نگاهم به نگاهت قفله؟ _ حس ابر و دریا ، دور و دست نیافتنی _ قراره تو بغل شیطان شرق برقصی ، حالا چه حسی داری؟ + قراره بالا بیارم ! ............. شاهزاده ی امگایی که برای شاه شدن هر کاری میکنه و حالا قراره با منفور ترین شخصی که تو تاریخ هک میشه ملاقات کنه و زندگیش به بند نگاهش گره بخوره یه قاتل‌؟ یه بی‌رحم آدم‌خوار؟ باید باهاش کنار بیاد ...نه؟باید اونو عاشق خودش کنه " فریبش بده " writer : m,melika
「𝐖𝐨𝐮𝐥𝐝'𝐯𝐞, 𝐂𝐨𝐮𝐥𝐝'𝐯𝐞, 𝐒𝐡𝐨𝐮𝐥𝐝'𝐯𝐞 || 𝗩𝗸𝗼𝗼𝗸」 by EmilAmour
EmilAmour
  • WpView
    Reads 71,423
  • WpVote
    Votes 7,135
  • WpPart
    Parts 19
「می‌خواستیم، می‌تونستیم، باید.」 پایان یافته. ژانر : رومنس / دراما / کمدی / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ هوپمین "من باید تو رو می‌دیدم نبات. وگرنه نمی‌تونستم بدون تو به زندگیم ادامه بدم." زندگی تهیونگ، خلبان معرکه‌ای که حسابی تو کارش ماهر و زبردسته با هدایت یه پرواز مهم برای همیشه زندگیش تغییر می‌کنه! چون رئیس شرکتش، جئون بزرگ تصمیم می‌گیره خلبان کیم رو برای شام به هتل دعوت کنه، درحالی‌که خوب میدونه پسرِ جئون، جونگکوک آتیش‌پاره، عامل اصلی تمام معرکه‌هاییه که بین شعله‌های آتیش می‌سوزن... *این داستان و شخصیت‌هایش، هیچ ربط و تاثیری روی زندگی واقعی اشخاص نمی‌گذارد. همه ساختگی بوده و ساخته‌ی ذهن نویسنده است. وضعیت : 「تمام شده┆۱۴۰۲/۱۱/۵」
Jaguar|vkook /kookv by kvkimjk
kvkimjk
  • WpView
    Reads 6,759
  • WpVote
    Votes 924
  • WpPart
    Parts 10
خلاصه داستان ؛ جئون‌جونگکوک و کیم تهیونگ دوتا از مسابقه دهنده های فرمول یک تیم جگوار‌سیاه ، بخاطر یک شایعه بزرگ که باعث محبوبیت بیشترشون بین مردم میشه ،تیمشون مجبورشون میکنه تا پایان مسابقات نقش یک کاپل عاشقو بازی کنن و خب چی میشه که این نقش بازی کردنا اون هارو بهم نزدیک کنه؟ برشی از داستان : -کیم کاری نکن که تبدیل به دوست پسر واقعیت بشم -از همون اول قصدم همین بود ✘ اتمام یافته
Insanity[جنون]   by deniz13851385
deniz13851385
  • WpView
    Reads 81,863
  • WpVote
    Votes 13,935
  • WpPart
    Parts 91
[پایان یافته] کاپل: VKOOK ژانر: امگاوورس_دارک رومنس_اسمات_انگست[کم] +18 زمان اپ: در هفته [خلاصه] جونگکوک تنها پسر پادشاه که زیبایی وقدرتش زبانزد همه بود. یک دو رگه خوناشام و گرگینس که کسی جز خودش و مادرش از این راز خبر نداره اون تمام عمرش رو برای به دست اوردن تخت پادشاهی تلاش کرد و گرگ امگای درونش رو همیشه سرکوب کرده تا هیچکس متوجه نشه اون یه دورگهس.. تهیونگ تنها گرگ آلفای مشکی با چشمای طلایی و قوی ترین الفا در قبیله ی گرگینه هاس کسی جرعت مخالفت یا توانایی مقابله با اون رو نداشت تا اینکه خوناشام ها بهش خیانت میکنن.و با تنها جادوی سیاهی که مال هزاران سال پیش بود قدرتش رو مهر و موم میکنن و سلطنت رو ازش میگیرن. تهیونگ بعد از ازدست دادن خانواده و قدرتش به همراه گرگینه ها به دل جنگلهای تاریکی فرو میره و کم کم فراموش میشه ولی در تاریکی .. ____________________________ +چی ازم میخای؟ _من سر همچیز رقابت میکنم جونگکوک بجز عشق اگه میخای طرف من باشی همیجا منو ببوس منم دنیارو برات به اتیش میکشم! ______________________________ + نمیتونم تاریکی زندگیت رو کم کنم ولی میتونم منم باهات وارد تاریکی بشم تا تنها نباشی... ____________________________________ +تو واقعا یه گنده بکی... تا حالا گرگی رو به بزرگی تو ندیدم تهیونگ لبهاش رو به گوش جونگکوک چسبوند و با زمزمه بغل گوش
ᖴOᖇGIᐯEᗰE by imnargesarmy13
imnargesarmy13
  • WpView
    Reads 10,598
  • WpVote
    Votes 1,169
  • WpPart
    Parts 64
با بغض گفتم: +تو ازم معذرت خواستی....التماسم کردی که بمونم حالا میگی برم؟ درحالی که مست بود با چشمای خمار و پر اشکش بهش خیره شد: _من اون آدمی نیستم که تو ذهنت ساختی کوکی...من آدم خوبی نیستم +چرا نمیزاری کنارت باشم؟ _من آدم وحشتناکی ام کوک...آدما هرچقدر بهم نزدیکتر که میشن بیشتر متنفر میشن دستشو روی گونه های پسرک مقابلش گذاشت: _شاید همه دنیا از من متنفر باشن اما...تنها کسی که نظرش برام مهمه تویی اشکای کوک بی اختیار سرازیر شد: _نمیخوام از من متنفر باشی بدون هیچ اراده ای بغلش کرد و بوی تلخ جیمین رو به مشامش رسوند: +نیستم...من ازت متنفر نیستم...م..من هنوز نبخشیدمت،باید ..باید پیشت بمونم تا کاری کنی ببخشمت...من کسی رو به جز تو ندارم...هیچ کسی رو ندارم:) ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ✨ ᴍᴀꜰɪᴀ✨ ᴀɴᴄᴇꜱᴛᴏʀꜱ✨ ꜱᴍᴜᴛ✨ Capel:jikook,kookmin_namjin تعداد پارت:نامعلوم(ادامه دارد)
VAMP | Omega  by tara97jk
tara97jk
  • WpView
    Reads 69,738
  • WpVote
    Votes 9,124
  • WpPart
    Parts 56
Genre : "fantasy" "Romance" " Smut" "......" "Vampire" "werewolf " "Omegavers"... Cap :"Vkook""..." Up: "یکشنبه ها" "By Amador" *** #1🥇فانتزی *** تنها موجودات باقی مانده روی زمین، خوناشام ها و گرگینه ها هستن. خوناشام ها به قشر برتر تبدیل شده و از گرگینه ها برای آزمایشات و منافع شخصی خودشون به عنوان برده و موش آزمایشگاهی استفاده میکنن! در این بین، تنها امگای مرد موجود،جونگ کوک، به دست اونها افتاده ،از آزمایش جان سالم بدر می بره و به اولین نمونه موفق ومپ امگا یا دورگه خوناشام_گرگینه تبدیل میشه! درست وقتی که فکر میکنه تا آخر عمرش بازیچه خوناشام هاست، ولیعهد کیم با تزریق فرمون آلفا به خودش، اون رو نجات میده... *** +عوضی... برای یه پیرمرد خیلی هورنی هستی -یااااا...من کجام پیرمرده +تو حداقل دویست سالته ...دروغ میگم شوگر ددی؟ -یبار دیگه بهم بگو تا نالتو در بیارم! + تهدید در نظر بگیرمش؟
mandatory game:بازی اجباری  by wrighter720
wrighter720
  • WpView
    Reads 7,417
  • WpVote
    Votes 960
  • WpPart
    Parts 33
جئون جونگ کوک مردی مغرور که سر یه بدهی بسیار کلونی که به تهیونگ داره مجبور میشه یا به مدت یک سال بدنشو بهش بده یا پولشو تو پونزده روز پس بده ولی چی میشه اگه همون شب به بازی ای ده روزه دعوت شه ک پول توشه ولی اگه ببازی باید با یکی از مشتری های وی ای پی وان نایت داشته باشه تصمیم میگیره به بازی بره بی خبر از اینکه رئیس بازی خطرناک به صورت ناشناس خود تهیونگه... .................................. -ماسکت رو در بیار +میخوای چهرمو ببینی -آره مستر +رد میکنم -نکنه زشتی +اتفاقا برعکس
𝐁𝐚𝐫𝐞𝐝 𝐭𝐨 𝐘𝐨𝐮 {ⱽᵏ} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 43,444
  • WpVote
    Votes 6,860
  • WpPart
    Parts 19
جئون جونگ‌کوک، بعد از یه گذشته سخت و دردناک ، حالا برای شروع شغل جدیدش به منهتن نقل مکان کرده . جایی که قراره بزودی دستیار نامجون گریتی در بخش حسابداری باشه . یه زندگی ساده و بی دردسر، البته اگه اون آلفای مرموز و جذاب بهش اجازه میداد . ***************** Genre :: Omegaverse , smut , romance, 🩶 Couple :: Vkook , yoonmin, namjin 💀 ترجمه رمان " عریان برای تو " که سریع ترین رکورد فروش کتاب را در بریتانیا زد 🔥