• Name : Leica 📷
• Couple : Vkook
• Writer : Ziwon
• Summary :
یک دوربین!
همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟
عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢
[زندگی توی ساعتشنی]
"اون گرگ سیاه کیه؟"
"جفتِ جیمین."
"جفت جیمین؟ و تواینجا ایستادی و هیچ کاری نمیکنی؟"
یونگی با عصبانیت جواب داد:"چیکار میتونم بکنم وقتی کشش گرگش به سمت جفتشه؟ فکر کردی برام آسونه که جیمین با چشمهای ملتمس بهم نگاه میکنه اما نمیتونه جلوی قدم هاش که به سمت اون میرن رو بگیره؟ آره ما عاشق همیم ولی عشق کافی نیست... هیچوقت نبوده."
" اشتباه میکنی، عشق کافیه... اون تنها روزنهی امید برای ادامه دادنه. فقط به کیم نگاه کن! بعد از 100 سال انتظار، حالا داره با یه لبخند روی لبهاش و دستی روی قلبش میمیره و هیچ اعتراضی نداره."
---------------------------------
کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین
ژانر:سوپرنچرال (خونآشام، امگاورس، جادوگر)، رمنس، انگست
میشه عاشق شی ولت کنه ؟؟؟
ولی بعد دوباره عاشق بشی ؟؟
این عشقه؟؟؟
اگه ولم کرد چی ؟؟
کاپل : ویکوک . سپ.سپمین . نامجین
ژانر : عاشقانه . مدرسه ای . زندگی روزمره
[ completed ]
|زیبایی سیاه|
کاپل: ویکوک~ یونمین~ نامجین
ژانر: درام | رمنس| انگست | اسمات
مرد برگشت و تمام روح جانگ کوک رفت.
چهره ای رو دید که تمام عمر ازش نفرت داشت.
مردی رو دید که نمیخواست هیچوقت دیگه باهاش روبرو بشه.
مردی رو دید که زندگیش رو نابود کرده بود.
مردی که اسمش هم براش نفرت انگیز بود...
کیم تهیونگ... پسردایی شرورش...
✖ قسمتی از داستان:
** اون فقط به اینکه تهیونگ رو ببوسه نیاز نداشت، اون میخواست این مرد رو بپرسته و توسط همین چشمها تحسین بشه
دلش میخواست بدونه مورد عشق این مرد قرار گرفتن چه لذتی میتونه داشته باشه...**
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خلاصه: تهیونگ که یک طراح موفق تو شرکت بزرگ Pcy هستش بیخیال شغل و زندگیش تو نیویورک میشه و به کره برمیگرده...و بنظر جونگکوک هیچ دلیلی نمیتونه برای کارش قانع کننده باشه، دلیلی که دیوانه وار میخواد ازش سر در بیاره حتی اگه به نفعش نباشه و چی میشه اگه سرانجام این کنجکاوی به عشق برسه؟
●مقدمه کلی داستان در پارت اول ●
"قهوه و خامه اسم قراردادی بود که من و لوهان با بوس کردن گونه های همدیگه تنظیم و امضاش کردیم..طبق مصوبه این قرار داد من و اون قرار گذاشتیم که بر علیه یه قهوه به نام کیم تهیونگ شورش کنیم..اما این شورش اصلا اونطوری که ما فکر میکردیم پیش نرفت..."
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
جونگکوک با چشمایی که برق شادی توشون بود بهش نگاه کرد
+با دستای خودم برات درستش کردم،میشه دوستش داشته باشی؟
-برای دوست داشتنش باید یه دلیل منطقی بهم بدی!
#vkook
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
+ داری چیکار میکنی؟
لوهان عطسه ای کرد و موهای فرفریش تکون بامزه ای خوردن
-دارم کتاباتو مرتب میکنم..مگه کتابارو دوس نداری؟
#hunhan
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
☕Café Series :
Book Two " Coffee & Cream "
Cover by @infectedfantasy
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📝نام : قهوه و خامه
📝ژانر : روزمره|رمنس|کمدی {درتی تاک}
📝کاپل ها : ویکوک | هونهان {هر دو اصلی}
📝نویسنده : Milkshake 🍼
📝 Start : 2020/07/06
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Best Ranks:
#3 in Humor
-تو هیچ وقت هوونگم نبودی مین یونگی تو همیشه اونی بودی که من دوست داشتم موقع گریه کردن سرمو بزارم رو شونش موقع خوشحالی بپرم بغلش و لباشو ببوسم تو یه چیز بیشتر از هوونگ بودی
کاپل:یونمین،ویکوک
ژانر:فلاف ،زندگی روزمره
وضعیت: کامل شده
«از ویدیوهای دوستپسر باتمت بیشتر آپلود کن لطفاً»
جایی که تهیونگ یه هنرمند «ایاسامآر»ئه و جونگکوک هر شب با ویدیوهاش خودارضایی میکنه.
[ولی چی میشه اگه تهیونگ یهروزی خیلی اتفاقی بره خونهٔ جونگکوک زندگی کنه؟ چی میشه اگه رازش آشکار بشه؟ سر غرورش چه بلایی میاد؟]
این داستان ترجمهٔ فنفیکی به همین نام از اکانت @peachyu_ هست و کپیرایت داستان متعلق به اونه ولی من ازش اجازه گرفتم که این داستان رو به فارسی ترجمه کنم و توی این پیج آپ کنم! نویسنده اجازهٔ ترجمه نمیداد ولی چون داستانهای زیادی رو به زبان فارسی توی واتپد دیده بود و از زبونمون خوشش میومد برای من استثنا قائل شد و پرمیشن داد که این داستان رو ترجمه کنم.
ممنون میشم با ووت کردن این داستان کمک کنید بیشتر خونده شه.
COVER BY: @nahidix☁
کیم تهیونگ معاون شرکت سهامی کیم هست که برای رئیس شدن حاظره هر کاری بکنه حتی ازدواج با پسر عمویی که قبلا عشقشو رد کرده
#عاشقنه
#ازدواجی
#طلاق
#تهیونگ
#جانگکوک
#تهکوک
#یونمین