ویمین
5 stories
find you  by btsfrjimin
btsfrjimin
  • WpView
    Reads 119,600
  • WpVote
    Votes 13,911
  • WpPart
    Parts 40
+:چرا باید گیر این آدم های بی رحم بیفتم پسری که مجبور میشه بجای پدرش بدهی بپردازه اونم به بزرگ ترین باند مافیای شهر... 🔞 (کامل شده ) ژانر : اسمات ،کمی طنز ، عاشقانه، مافیا ، جنایی کاپل اصلی : ویمین
Black Swan ��∥ Vmin [Completed] by Dreamer_cupcake
Dreamer_cupcake
  • WpView
    Reads 17,522
  • WpVote
    Votes 3,224
  • WpPart
    Parts 20
من اون شب به خودم و اون قوی سیاه قول دادم. قسم خوردم، که فرشتمو به همه ی آرزوهاش برسونم. و اون روحشو به من بخشید، بالهاشو به من هدیه کرد، که تا آخر عمر، تا جایی که مرگ مارو از هم جدا کنه، مواظبش باشم. " ∷∷∷∷∷ سر پسر کوچکتر که روی شونه هاش به خوبی جاخوش کرده بود رو آروم بوسید. ماه طلایی از این فاصله خیلی دست یافتنی به نظر میرسید، انگار اگه میپرید و دستهاشو باز میکرد، میتونست به چنگش بیاره و میدونست که بعدش با تمام وجود و عشق اونو به پسر کناریش هدیه میکنه، هرچیزی رو میده تا اون خنده بزرگ شیرینشو دوباره و دوباره ببینه. "امشب ستاره ها خیلی نزدیک مان، بی نهایت درخشان و زیبا، انگار هرکدومشون دارن باهام حرف میزنن، میخوای بدونی دارن چی میگن جیمین؟ " پسر کوچکتر پوست نرم دست بزرگتر رو لمس کرد و انگشت هاشونو بین هم قفل کرد "چی میگن تهیونگ؟ " لبهاشو به گوش پسر چسبوند و زمزمه کرد "دارن میگن باید براش آماده باشیم، دارن میگن بالاخره نوبت ماهم میرسه" .... Cover by: Infectedfantasy Vmin/short story
Mistake[vmin] by teamarya
teamarya
  • WpView
    Reads 808
  • WpVote
    Votes 154
  • WpPart
    Parts 3
Couple = vmin _sope_namjin Genre=romence_instagram_cheat_soft_fun ~گوشیش لرزید برش داشت شماره ناشناس بود ~ _جواب بدم...؟ _نهههه ندم شاید هکر باشه:/ _یا ممکنه دوستم باشه..؟! _شاید تکالیفو بخواد:/ _نکنه کارش واجب باشه.... _اوم سلام ... ساده به نظر میاد ولی کی گفته شروع همه چی سخته :)
Wicked for your voice || Vmin √ by saharlee
saharlee
  • WpView
    Reads 62,079
  • WpVote
    Votes 8,079
  • WpPart
    Parts 30
عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشکیت همیشه یه برق شیطنت بود و من خیلی زود فهمیدم که این شرارتی بود که ناخواسته همه رو درگیرش کردی. « شرارتی برای صدای تو » Best rank #1 bangtan #1 namjin #1 yoonkook #1 fiction #1 vhope
Remedy by mahdie_td
mahdie_td
  • WpView
    Reads 34,355
  • WpVote
    Votes 5,388
  • WpPart
    Parts 39
يه وقتايي براي اين كه بتوني ادامه بدي بايد يه سري از خاطراتتو دفن كني،هرچند دوست داشتني،هر چند شيرين...🥀 Vmin/minV Kookv Jimin x girl