stormanderson100's Reading List
7 stories
aizen Male reader x hotel Transylvania by Kojingl
Kojingl
  • WpView
    Reads 94,645
  • WpVote
    Votes 1,164
  • WpPart
    Parts 19
Story of strong soul reaper in hotel Transylvania
Arisen From The Ashes [WayV]  by Kiitsune_YUKI
Kiitsune_YUKI
  • WpView
    Reads 5,242
  • WpVote
    Votes 924
  • WpPart
    Parts 15
بعد از گذشت شش سال از یک فاجعه انسانی که نسل بشر رو به مرز انقراض کشوند و بقاء اون هارو با چالش سختی روبرو کرد، گروهی از بازماندگانی که در تلاش برای زنده موندن، مجبور به کوچ شدن تا جای امنی روی زمین پیدا کنن، خودشون رو در آستانه تصمیم برای نجات جهان پیدا کردن... فاجعه ای که از ژاپن سر بلند کرد و با گسترش احاطه اهریمن روی زمین، زندگی رو از انسان های بیشماری گرفت و شب رو به کابوسی تمام نشدنی بدل کرد. لوکاس بعنوان رهبری که مسئولیت مراقبت و حفظ جون گروهی از مردمش رو به عهد داشت، مجبور بود اونها رو به چین، تنها سرزمین باقی مونده، برسونه... درحالیکه زمان رو به اتمام بود، ایثار، اتحاد و اعتماد، تنها دست آویز اونها برای نجاتشون بود... آیا انسانیت زندگی رو از چنگال اهریمن پس میگیره، یا ناچار به تسلیم میشه؟... >> این کتاب نتیجه همکاری من و @winkey6104 هست. اولین کتاب مشترکمون. <<
داستان های کوتاه  by paras2_m
paras2_m
  • WpView
    Reads 373
  • WpVote
    Votes 89
  • WpPart
    Parts 2
داستان‌های کوتاهی به قلم من. _داستان‌های قبلی بعد از ویرایش دوباره گذاشته می‌شود. "کپی ممنوع"
Blinding Lights by xpariax
xpariax
  • WpView
    Reads 394
  • WpVote
    Votes 45
  • WpPart
    Parts 5
21 تیر ماه بود، یا روزی در همان حوالی و گرما. زندگی‌ام برعکس شد و همه چیز فرو ریخت. و چهارده سال بعد خودم را پیدا کردم، با موهای کوتاه، عینک گرد، یک لیوان چایی در دست. بیست و هفت ساله و زندگی نکرده. و من حتی طعم کوچکترین شیطنت و خوشحالی را نچشیده بودم. و این ذره ذره خوردم می‌کرد.
Bitter coffee by kookiedoOob
kookiedoOob
  • WpView
    Reads 335
  • WpVote
    Votes 31
  • WpPart
    Parts 9
عه سلام ... عاره من همون ادم شادما هنوزم همونما منتها چشم ما ادما خطا زیاد داره .... حالا مهم نی.. من میخام بنویسم ... کوتاه پارت پارت...از سادیم گرفته تا مازوخیسم....ماحرای یه رابطه یا یه درد یا عشق .... فرقی نداره میخام یه مجموعه بنویسم از دلنوشته های قدیمیم گرفته تا نوشته های مخ مریضم .... من فقط میخام بنویسم و اثلن برام مهم نیست کسی بخونه .... شاید حتی خوشحال بشم کسی نخونه و نفهمه چقدر دروغگوی خوبیم عه راستی شماهم هرچی دارین بفرستین برام میزامشون تو این مجموعه به قلم ذهن مریضم☺
مکالمه ی ناتمام by SallyGypsy
SallyGypsy
  • WpView
    Reads 43
  • WpVote
    Votes 2
  • WpPart
    Parts 1
داستان یه اعدامی شب قبل از اجرای حکم
the wolf by tinamzad
tinamzad
  • WpView
    Reads 2,970
  • WpVote
    Votes 793
  • WpPart
    Parts 35
تو کشتیش.. تو باعث مرگش شدی .. تو باعث شدی بمیره.. کلمات ، جملات آزار دهنده بود سرش را گرفت و نشست بر روی زمین داد زد!! تفنگ را بر روی شقیقه اش گذاشت.. دستانش می‌لرزید ، که با صدای بلندی،خون زمین را پوشاند .. او دیگر دستانش نمیلرزید!! ~~ •• -بخشی از داستان