-yasna555's Reading List
6 stories
"the star of my heart"[cockles] by mewrySH
mewrySH
  • WpView
    Reads 52,710
  • WpVote
    Votes 5,835
  • WpPart
    Parts 33
خوب گوش هات رو باز كن و ببين بهت چي ميگم...ميدوني معني اين قرارداد چيه؟معنيش اينه كه من تو رو خريدم،من صاحب تو ام...حالا تو هم بهتره به حرف صاحبت ات گوش كني،چون كالينز،تو هنوز عصبانيت منو نديدي! ______________________________________ فن سريال سوپرنچرال هستيد يا نيستيد،اگه به كتاب هايي با محوريت پسر/پسر علاقه داريد ميتونيد بخونيد اين داستان رو =]
My Mad Hatter[LGBT] by endofthedarkness
endofthedarkness
  • WpView
    Reads 30,520
  • WpVote
    Votes 2,494
  • WpPart
    Parts 12
شاید همه چیز تغییر میکرد اگه نمیبوسیدمت ، اگه داخل چشمات غرق نمیشدم تو من رو دیوانه کردی ، دیوانه یِ کلاه دوزهِ تو!
mind of mine[girlxgirl] by justixxxn
justixxxn
  • WpView
    Reads 38,344
  • WpVote
    Votes 1,768
  • WpPart
    Parts 22
"هیچ چیز دردناک تر از زندگی کردن با خاطرات نیست ایزابلای عزیزم" -لارا
just hold on{lesbians} by aira_aa
aira_aa
  • WpView
    Reads 6,553
  • WpVote
    Votes 350
  • WpPart
    Parts 11
این داستان روایت زندگی دوتا دختر جوونه که بعد مدتها دوستی مجازی قراره برای دانشگاه باهم زندگی کنن ایرا و ایریس دوتا لزبینن که باهم توی فضای مجازی اشنا میشن و تصمیم میگیرن رویاها و ارزوهایی که برای باهم بودن دارن به حقیقت تبدیل کنن هیچ زندگی به خوبی خوشی پیش نمیره و داستانای بچگیمون که اخرش همیشه میگفتن((به خوبی خوشی با یکدیگر زندگی کردن)) کاملن دروغ و رویای بچگانست. خوشبختی واقعی ینی از مشکلات و سختیای زندگیت با کسی عبور کنی که حاضری چندین برابر این سختیارو بخاطرش تحمل کنی😄 امیدوارم خوشتون بیاد💜☂️...
My Ciggarate(Lgbt) by bLuE_Mn81
bLuE_Mn81
  • WpView
    Reads 52,241
  • WpVote
    Votes 4,601
  • WpPart
    Parts 35
-هرکسی تو زندگیش سیگار داره +من ندارم -چرا داری،سیگار چیزیه ک معتادشی،یه ادم،یه صدا،یه عطر یا یه عروسک شاید...ب هر حال،سیگار تو زندگی هر کسی هست،یه وقتایی بعد یه مدت میفهمی سیگارت چیه،مثلا وقتی عاشق میشی...خب سیگار من خود سیگاره! +میشه دیگه سیگار نکشی؟ -نمیتونم.چون سیگارمه! +جی...شاید من بتونم سیگارت بشم... -تو؟ نمیدونم چرا اما اشک از چشمام میریخت +اره...من بهش نزدیک تر شدم تو چشام نگا میکرد سیگارشو پرت کرد و گفت: -سیگار من باش... تو چشاش زول زدم،منتظر بودم فاصلمون داشت کمتر میشد و طولی نکشید که و لبای داغشو رو لبام احساس کردم...❤
In Your Eyes by _masiix
_masiix
  • WpView
    Reads 172,919
  • WpVote
    Votes 11,459
  • WpPart
    Parts 45
دستای تام نقطه به نقطه بدنمو لمس میکرد، نگاهی به لباسام که پایین تخت افتاده بودن انداختم و چشمام اشکی شدن،دستاشو گرفتم و گفتم: بس کن، من لزبینم!