💛Ziam❤️
33 stories
The Wedding Date [ Persian Translation ] by themaniro
themaniro
  • WpView
    Reads 56,824
  • WpVote
    Votes 10,540
  • WpPart
    Parts 33
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که مامانش انتخاب کرده به یه قرار بره. اون شب یه اتفاقی می افته. اتفاقی که باعث میشه لیام پین رو استخدام کنه تا به عنوان قرار در عروسی برادرش حضور داشته باشه. چیزی که در نهایت، تبدیل به بهترین تصمیمی میشه که تا حالا توی عمرش گرفته. • [ ترجمه فارسی ] [کمپلتد]
Helium(ziam) by Yeganeehh
Yeganeehh
  • WpView
    Reads 87,853
  • WpVote
    Votes 14,627
  • WpPart
    Parts 41
تو پسرِ شیرینِ من توی روز های تلخم بودی من هم مردِ روشنِ تو توی روز های تاریکت
Yellow&red {Z.M}{completed}  by zahra_284
zahra_284
  • WpView
    Reads 132,917
  • WpVote
    Votes 14,185
  • WpPart
    Parts 73
Ziam Good story 🙂💛❤ زود قضاوت نکنید داستانو چون ماجرا داره! یه زندگی آروم از زیام که خب مشکلاتی هم سد راهشون میشه و اونجاست که باید برای موندن و جنگیدن یا جا زدن تصمیم بگیرن!
Stranger Love‌[Ziam Fanfiction] by Nazanin_0
Nazanin_0
  • WpView
    Reads 122,224
  • WpVote
    Votes 16,203
  • WpPart
    Parts 39
{completed} -من‌ از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمی‌ترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
little Devil by risa80
risa80
  • WpView
    Reads 91,970
  • WpVote
    Votes 16,799
  • WpPart
    Parts 70
لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!
Insomnia [Z.M] by Ritadepp
Ritadepp
  • WpView
    Reads 40,393
  • WpVote
    Votes 7,889
  • WpPart
    Parts 29
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED] by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 182,929
  • WpVote
    Votes 20,067
  • WpPart
    Parts 62
ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!
Bake-Neko by gray_koala
gray_koala
  • WpView
    Reads 20,763
  • WpVote
    Votes 5,445
  • WpPart
    Parts 40
[completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار می‌کرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم هایی که اشک توشون حلقه زده بود، سرش رو تکون داد. +خب اون کجاست؟ قطره اشک کوچیکی از چشم پسر چکه کرد که باعث شد قلب لیام بلرزه. -اون نیست، زین بیدار شد...ماما نبود.
Sea's whisper [L.S | Z.M] by Namelessaa
Namelessaa
  • WpView
    Reads 195,748
  • WpVote
    Votes 44,505
  • WpPart
    Parts 60
«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»
Accomplisher (Z.M) by hastiasa
hastiasa
  • WpView
    Reads 80,019
  • WpVote
    Votes 13,065
  • WpPart
    Parts 48
"من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]