نه مامان من افسرده نیستم.فقط یه جامعه گریز بالفطرم. لعنتی چرا مردم همه جا هستن؟ *فف نیست*

"اون نيمه تاريكمو ديد و بهم گفت سياه رنگ مورد علاقشه"

"میخوام مال تو باشم" سم همیشه عادت داشت که توی دفتر خاطراتش راجب احساساتش به دین بنویسه. یه روز رفت خونه و چیزی رو دید که هیچوقت نمیخاست. #Wincest #sam/dean پ.ن:این یه بوک کوتاه ترجمه شدس. نویسنده اصلی: @DarkAngelHeart556

"دستمو نگه دار" روبروی سنگ قبر زانو زد،تفنگ سرد رو گذاشت روی شقیقه‌اش،توی اون گرگ و میش همه چیز سرد تر و مرده تر بنظر میرسید.یه قطره اشک از چشمش سرازیر شد و زیر لب زمزمه کرد:بلخره دارم میام. و ماشه رو کشید. ______________ 🚫⚠️این داستان دارای صحنه های نامناسب مثل خودکشی،افسردگی و...است.

هری افسردست و لویی تلاش میکنه تا سرحالش کنه. Highest ranking: #1 in short story

جایی که لویی یه کارگر با حقوق پایینه، اما نمی‌ذاره که درآمد ماهیانه ی کمش جلوی اون رو برای خریدن کاپ کیک های گرون قیمت مورد علاقه ی هری بگیره. ________ -پس یادم تو را فراموش. .Larry Stylinson.

تا وقتی که بین رنگها غرق نشدی نمیتونی شرارت سفید رو ببینی... یا مظلومیت سیاه رو... آشوب آبی... و آرامش قرمز رو...

مووى لايريكس سابق:") . . . مجموعه اى از ديالوگ فيلم ها🎥🍃 جايى كه ميتونى حرف هاى دلتو از توى ديالوگ فيلم ها پيدا كنى:)))

چیزایی که جای زیادی رو تو سیاره ی ذهنمون اجاره کردن...🌙🏹🖤