𝑴𝒚 𝒓𝒆𝒂𝒅𝒊𝒏𝒈 𝒍𝒊𝒔𝒕✨
24 stories
◇My bodyguard◇ by -KIMAJ
-KIMAJ
  • WpView
    Reads 247,112
  • WpVote
    Votes 22,806
  • WpPart
    Parts 29
تهیونگ بچه پولداره هورنی و بیقیدی که دوست داره توسط بادیگارده جذابش که بهش پا نمیده به فاک بره چی میشه یه روز طاقتش تموم بشه و با یه تنپوشه حوله ای رویه تخت واسش شویه سکسی بره تا اغواش کنه ؟ مینی فیک (شاید فیک🍭) بادیگارد من ژانر : رومنس~کمی کمدی~اسمات~درتی~جنایی~شاید ددی کینگ؟ کاپل: کوکوی~یونمین~سکرت(تو فیک متوجه میشین**) #kimaj #kookv #my-bodyguard
✿∴BLOOM∴✿ by ariiellmina2
ariiellmina2
  • WpView
    Reads 215,107
  • WpVote
    Votes 32,992
  • WpPart
    Parts 25
#HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی که عاشقشه میشه :) ____________________ Name↬ #BLOOm ↳Genre↬ Fantasy, romence, Smut +18 ↳Couple↬ vkook .yonmin
Coffee & Cream [Vkook|Hunhan] by Milkshake9407
Milkshake9407
  • WpView
    Reads 14,548
  • WpVote
    Votes 2,836
  • WpPart
    Parts 27
{کامل شده} همیشه برام سوال بود چطور میتونی انقدر سرما رو تو چشمات حبس کنی اونم وقتی یه نفر فقط به خاطر اینکه هر روز ببینتت حاضر بود ایستاده با جاروش چرت بزنه اما با گذشت زمان همه چیز معنی دیگه‌ای پیدا کرد... ~~~~~ شاید اون کسی که گذاشت رفت من بودم،اما اون تو بودی که تنهاییتو ترجیح دادی..! #vkook ~~~~~ بیا برای ساختن کلماتی که باید برای احساساتمون بسازیم به هم زمان بدیم چطوره‌..؟ #hunhan ~~~~~ نام: قهوه و خامه ‌🍦☕ ژانر: رمنس|کمدی|روزمره 🐾 نویسنده: میلکشیک^^ 🍼 ~~~~~ Best Ranks: #9 in روزمره #2 in Humor #10 in SliceOfLife
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 767,137
  • WpVote
    Votes 98,209
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
  𝐃é𝐣à 𝐯𝐮  | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 395,295
  • WpVote
    Votes 60,249
  • WpPart
    Parts 35
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونه‌هاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد. چشم های هر دو نفر روی هم قفل شده بود. و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید... + پسر توی نقاشی؟ _ پسر توی رویا؟ [ فصل دوم بوک CURSED] کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
My birthday wish [Completed] by me_master_momo
me_master_momo
  • WpView
    Reads 358,433
  • WpVote
    Votes 59,059
  • WpPart
    Parts 79
تا حالا روز تولدتون، آرزو کردید؟ خب منم آرزو کردم ولی آرزوی من زندگیمو تغییر داد... من، جئون جانگ کوک، 21 ساله، بخاطر آرزوی احمقانم و تصمیمات احمقانه تره کیم نامجون، وارد سریال مورد علاقم، هوارانگ شدم! و منظورم هر وارد شدنی نیست... بله! من به داخل داستان پرت شدم! کاپل : ویکوک ژانر : عاشقانه، درام، اسمات، کمدی، تاریخی، کمی هم معمایی
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
TheLaughterFake
  • WpView
    Reads 201,063
  • WpVote
    Votes 25,647
  • WpPart
    Parts 24
نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨
🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱 by Sonya_vkooker
Sonya_vkooker
  • WpView
    Reads 1,481,596
  • WpVote
    Votes 212,767
  • WpPart
    Parts 159
[مزاحم سکسی] کیم تهیونگ..آیدل معروف و عضو بوی بند بزرگ بی تی اس...شبا چیکار میکنه؟🦋 درسته اون یه منحرفه.. جونگ کوک فن وفادار کیم تهیونگ که عاشقانه دوسش داره🌱✨ قرار نبود اینجوری عاشق بشن..قرار بود؟! *** Couple: Vkook - Yoonmin - Namjin *** Unknown:تو خیلی هورنی هستی..البته بگم که به تهیونگم خیانت نمیکنم..پس گمشو. *** وضعیت← تمام شده🍃
The angle of my heart [Completed] by sadrainydayfall
sadrainydayfall
  • WpView
    Reads 108,592
  • WpVote
    Votes 14,723
  • WpPart
    Parts 21
کاپل : kookv ژانر : smut . Romance. Daddy kink . Fantastic خلاصه : تهیونگ فرشته ی طبیعیت یهو یه ماموریت عجیب بهش میخوره اونم اینه که برای محافظت از جونگکوک به زمین بره .. اما تهیونگ میتونه مواظب جونگکوک خشن و افسرده ای باشه که تازه عشقش رو از دست داده ؟ آپ: تمام شده ... لینک چنل : @Taekook_area
Kookv fucking sperm [ Completed ] by alpha_kookv_writer
alpha_kookv_writer
  • WpView
    Reads 546,427
  • WpVote
    Votes 58,331
  • WpPart
    Parts 24
اسپرم لعنتی🍸 کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات _جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه وضعیت: پایان یافته