hoo121shhh's Reading List
33 stories
DUSK TILL DAWN  by blackbluemind
blackbluemind
  • WpView
    Reads 49,996
  • WpVote
    Votes 8,709
  • WpPart
    Parts 35
تو به من محکومی زین مالیک.. محکوم به اینکه از طلوع تا غروب کنارم باشی... . . . . . . این اولین فف منه امیدوارم دوستش داشته باشید :) خودم که کلا خنثی نسبت بهش. اگه نظری راجب روند داستان بود حتما کامنت بزارید عشقتون کشید vote بدید نخواستیدم عیب نداره🤷🏻‍♀️.. در هر صورت که اینجایید تا لذت ببرید ....
*  E x L * by subaru_originall
subaru_originall
  • WpView
    Reads 1,985
  • WpVote
    Votes 250
  • WpPart
    Parts 13
_اگه بهت خیانت کنم چی؟ +هیچی.. _واقعی که نمیگی..؟ +من بهت اعتماد کردم و حالا اگه تو بخوای بهم‌خیانت کنی.. چیکار میتونم بکنم.. ؟ _میتونی پیدام کنی و ازم انتقام بگیری.. +من هرگز از کسی که دوسش دارم انتقام نمیگیرم..
OVERFLOW by butilovedu
butilovedu
  • WpView
    Reads 506
  • WpVote
    Votes 118
  • WpPart
    Parts 10
یسری چیزها رو نمیشه برگردوند. یسری چیزها رو ، هر چقدر هم که تلاش کنی و در اوج خواستن و ضعف برای داشتن دوبارش تمنا کنی ، نمیتونی تغییر بدی. و این سرنوشت لیام بود.. سرنوشت؟ هه.. اون فقط یه تصمیم احمقانه و بدون فکر بود. با اینکه بهش هشدار داده شده بود ، باز هم مستِ زمزمه های شیطان درونش شد. کاش فقط یه فرصت دیگه داشت..
"In The Heat Of The Night"●|ziam|●-persain by sevda_oll
sevda_oll
  • WpView
    Reads 6,409
  • WpVote
    Votes 1,002
  • WpPart
    Parts 15
لیام نتونست بخاطر زین چیزی که هست رو تغییر بده اما اون تلاش میکرد تا شخصیتش رو تغییر بده اون از زین دفاع میکرد حتی به بهایه از دست دادن جونش و زین با عاشق شدن به لیام اجازه داده بود تا یه قاتل وارد زندگیش بشه و به یه هیولا اعتماد کرده بود اما چی میشد اگر واقعیت رو میفهمید؟ ایا انسان میتونه عاشق هیولایه کابوس هاش بشه؟ 🚫بر اساس "واقعیت"
Sweet Melody  by gemma_n
gemma_n
  • WpView
    Reads 3,657
  • WpVote
    Votes 632
  • WpPart
    Parts 10
همزاد، همراه،هم سرنوشت
Flower Crowns (Ziammayne) by Shahrzadmayne
Shahrzadmayne
  • WpView
    Reads 20,710
  • WpVote
    Votes 4,110
  • WpPart
    Parts 11
جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه، همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن، درست مثل اون پسر. Highest rank : 2 in short story 🧚🏿‍♀️ 'Persian Translation' Original story by @ziamstunes
Entertainer [Z.M] (mpreg) by Partow_kh
Partow_kh
  • WpView
    Reads 195,474
  • WpVote
    Votes 26,547
  • WpPart
    Parts 55
من عاشق شغلمم. وقتی دور میله می‌چرخم، این تویی که سرگرمم می‌کنی لیام!
28th Street Bakery (نانوایی خیابان ۲۸ ام) by zahrazardai8q
zahrazardai8q
  • WpView
    Reads 12,752
  • WpVote
    Votes 2,460
  • WpPart
    Parts 32
لویی این دفعه داد زد... _چرا ازم فرار میکنی؟ هری با صدای آرومی جواب داد: _میترسم...! با رنجش چشماش بهش خیره شد.. لویی: از من؟ هری: از عشق... .................................................................. اینجا نه خبر از قتل و گروگان گیری نه سلطنت و گرگ ها اینجا داستان آدم های معمولی و زندگی های روزمره کسایی که واسه خانوادشون، زندگی شون و آرزو هاشون و قلبشون میجنگن.... (هری پسر۲۰ ساله ای که توی نونوایی شهر کوچیک هولمز چپل کار میکنه و لویی ۲۷ ساله ای که یکی از بزرگترین سهام دارای لندن...) کاپل :لری_ اندکی زیام (+اسمات)