Crush Series #1
in which a boy was wrongly accused of being a pervert
started: 27 september 2020
ended: 31 december 2020
*first chapter is inspired by "say i love you"
most impressive ranking:
#1 in #hwanghyunjin on 23 oct 2020
#1 in #hyunjin on 30 oct 2020
#1 in#straykids on 03 nov 2020
#1 in #kpop on 07 nov 2020
#1 in #leeknow on 10 nov 2020
#1 in #seungmin on 10 nov 2020
#1 in #felix on 29 nov 2020
مینهو دانشجوی مهندسی کامپیوتر و صاحب یه چنل یوتیوب با سه میلیون دنبال کنندهاس، که در مورد بازیهای مختلف تحلیل آپلود میکنه و چان ceo یه شرکت رایانهایه، که حاضره در ازای یه ویدیوی مثبت در مورد بازی جدید شرکتش بیست و پنج هزار دلار به مینهو پرداخت کنه.
کاپل: چانهو/چانگلیکس
ژانر: انگست، زندگی روزمره، رمنس، علمی
روز آپ : یکبار در هفته، روز نامشخص
" همه زخمی میشن. ممکنه فکرش رو نکنی، ممکنه خیلی از گلت مراقبت کنی اما یه روز ببینی همه گلبرگهاش دارن میریزن. اینطور وقتا نترس. حتی اگه درد میکشی نترس و بفهم که همه زخمی میشن، حتی گل ها. حتی اگه ندونیم و نبینیم. "
-How To Garden: For Beginners
⤷Persian Translate
⤷Completed
⤷Records:
#1 minsung
#1 minho
#1 jisung
"خداوند انسان را با میل به همجنس بازی خلق نکرده است. کتاب مقدس به ما میگوید که بخاطر گناه است که شخصی همجنس باز میشود" با گفتن این جمله، موعظه رو به پایان رسوند و بدون مکث، به فضای تاریک پشت محراب رفت و به دیوار تکیه زد، تمام مدت بین حاضرین چشم چرخونده بود، اثری از حضور "اون مرد" نبود، از سر آسودگی دم عمیقی گرفت اما بازدمش رو با شنیدن صدای قدمهای محکم هر یکشنبه فراموش کرد! راهروی تاریک با سقف بلندش صدا رو به خوبی انعکاس میداد:«یه چیزی رو میدونی پدر لی؟!» کاملا به کشیش نزدیک شد، نوار سفید رنگ رو از بین یقهاش بیرون کشید و زمین انداخت :«پشیمونم که امروز اینجا منتظرت بودم، کاش علاوه بر شنیدن صدات چهرهات رو هم میدیدم!»
چونه کشیش رو گرفت و سرش رو انقدر سریع بالا آورد که صدای مهره گردنش شنیده شد:«چون دوست دارم بدونم بعد از اتفاقی که امروز قرار بیفته ، برای دوباره گفتن این موعظهها صورتت چه حالتی داره؟!»
کاپل: چانهو
ژانر: انگست، جنایی، رمنس
روز آپ : یکبار در هفته، روز نامشخص
ساعت حدود ۳ نصفه شب، کلیسا خالیِ خالی با چند تا شمع روشن و پسری که روی آخرین ردیف از صندلی، دور از همه ی روشنایی های اطراف مجسمه مسیح نشسته بود و ازش به خاطر تپش های قلبش عذرخواهی میکرد.
𝘈 𝘴𝘰𝘧𝘵 𝘩𝘺𝘶𝘯𝘪𝘯, 𝘮𝘪𝘯𝘴𝘶𝘯𝘨 𝘧𝘢𝘯𝘧𝘪𝘤🌊
So Minho was just having a nice walk towards his apartment. He didn't expect the whole situation to turn out into something like he's currently in.
-
Started: 042919
Completed: 053119
U N E D I T E D
• 𝘭𝘰𝘯𝘨𝘪𝘯𝘨,
: 𝘢 𝘧𝘦𝘦𝘭𝘪𝘯𝘨 𝘰𝘧 𝘸𝘢𝘯𝘵𝘪𝘯𝘨 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘰𝘳 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘰𝘯𝘦 𝘷𝘦𝘳𝘺 𝘮𝘶𝘤𝘩 - 𝘤𝘳𝘢𝘷𝘪𝘯𝘨.
where minho discovers a whole new side of hwang hyunjin, the popular student he used to really dislike.
[completed may, 2020.]