«کیم تهیونگ، کارآموز تازه‌واردِ نیروهای ویژه روسیه در جایی قدم گذاشت که هر دیوار بوی درد می‌داد و هر تابلو نشانی از بقا بود. در دل جنگل‌های خفه و یخ‌زده، جایی که حتی نفس کشیدن مجازات داشت او نمی‌دانست چطور در میان انضباطِ آهنین و فرمان‌های بی‌رحمانه، دلش را به مردی باخته بودکه تمام ترسش از او بود، سرهنگ جئون .» "-چرا اشکات داغ‌تر از خونِ منن قلب؟" "-چون دارم می‌سوزم از نگفتنِ چیزایی که باید فریاد می‌زدم،از نداشتنِ تو، وقتی هنوز اینجایی" 𝑪𝒂𝒑𝒂𝒍𝒍 : 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗'𝐒𝐨𝐩𝐞 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑺𝒑𝒆𝒄𝒊𝒂𝒍 𝑭𝒐𝒓𝒄𝒆𝒔 _𝑺𝒎𝒂𝒕_𝑨𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 _... 💢کپی و انتشار این فیک ، حتی بازگردانی آن به هر طریق ممنوع میباشد !

جئون جونگ‌کوک و بهترین دوستش کیم تهیونگ، ستاره‌های موسیقی راکن و بعد از پشت‌سر گذاشتن فراز و نشیب‌های زیادی، بالاخره موفق شدن تا به رویاهاشون نزدیک بشن. اما شاید حقیقت اینه که رسیدن به هر رویایی، یک تاوانی داره. تاوانِ بعضی از رویاها هم دلتنگیه. یک دلتنگیِ عمیق و امیدوار... - الان انتظار چی رو داری؟ + این‌که بگی اون‌شب هیچی اتفاقی نبوده! - فراموشش کن لعنتی! من و تو فقط یک‌شب رو با همدیگه گذروندیم؛ این دلیل نمی‌شه که بخوام بقیه‌ی عمرم رو باهات باشم‌. ⇶Genre: Romance, Smut, Angst ⇶Author: Xookoo ⇶Couple: Vers

"عشق اون... با خون نوشته می‌شه" هر قتل، تکه‌ای از دل نوشته‌اش برای جونگ‌کوک بود ویکتور با هر جسد، نامه‌ ی عاشقانه‌ای از گوشت و استخوان می‌ساخت اما ششمین قربانی... قرار بود شاهکارش باشه چرا جونگ‌کوک داره ردپای خودش رو در صحنه‌های جنایت پیدا می‌کنه؟

خلاصه: زندگی جونگکوک بعد امدن اون مرد، به دو قسمت تقسیم شد...قبل اون مرد و بعد ان... جونگکوک هفده ساله شدیدا مخالف ازدواج مادرش با مردی به نام کیم تهیونگ بود که از شانس بدش، اون مرد نه تنها همسر مادرش شد بلکه سرپرستی جونگکوک رو هم به عهده اش گرفت __________________________ جیمین به دلیل اشتباهی که در گذشته مرتکب شده بود هیونگش رو از دست داده بود ولی اون همچنان امید داشت که به روزای خوب گذشته برگردند توجه داشته باشید که این فیک پ..د..و..ف..ی..ل، م..ح..ا..ر..م و این چرت و پرتا نیست فقط فاصله سنی بین کاپل تهکوک یکم زیاده چون ژانرش پدر خوانده هست برای همین اگر فاصله سنی کم بود غیر واقعی بنظر میرسید(هر چند که من سعی کردم سنش رو پایین بیارم جوری که سن تهیونگ از سن مادر جونگکوک کوچیکتر شده) تهیونگ جونگکوک رو بزرگ نکرده و از بچگی هم عاشقش نشده و رابطشون بعد هجده سالگی کوک عمیق تر خواهد شد! توضیحات: این فیک قبلا با نام پدر خوانده یا پدر خوانده من، با ویوی چند ده کا ح.ذ.ف شد و من یک بار هم تلاش کردم اپ کنم ولی متاسفانه اکانتم از دسترسم خارج شد و الان تصمیم گرفتم با اکانت خودم و با تغییر نام فیک مجددا از اول اپ کنم! نام جدید فیک، تنش بین ما هست! توجه: در این فیک کاراکتر جونگکوک و جی کی کاملا از هم جدا هستند

خلاصه داستان | 𝐔𝐏𝐎𝐋𝐔 خواب‌هام... واقعی‌تر از بیداری‌ان. توی خواب، حس می‌کنم کسی کنارمه. کسی که اسمش رو نمی‌دونم، ولی نفس‌هاش آشنان. چرا وقتی بیدار می‌شم، دلم برایش تنگ می‌شه؟ مگه آدم می‌تونه عاشق کسی بشه که فقط توی رویاست؟ نه قراری بوده، نه آشنایی. فقط یه خواب تکراری، فقط یه چهره‌ی ثابت... و یه حسی که داره کم‌کم از مرز رویا عبور می‌کنه... --- ژانر: عاشقانه، روان‌شناختی، رازآلود، درام، اکشن،جنایی نویسنده: Elin نام فیک: 𝐔𝐏𝐎𝐋𝐔 --- #tekook #vkook #bts #wattpad #teakook #armybts #army #تهکوک #ویکوک #یونمین #نامجین #جیکوک #tekook

_ولی من لایق خداحافظی بهتری بودم. +هیچکس خداحافظی نمیکنه مگر اینکه دوباره بخواد ببینتت ، بدون خداحافظی رفتم چون دیگه هیچوقت نمیخواستم تا آخر عمرم ببینمت. 🎀[درحال ادیت]🎀 زمان اپ : هروقت به شرط برسه. حاوی اسمات🔞 هپی اند🔥 نویسنده:سامینا🫀

تهیونگ قراره کشیش بشه و انجیلش همیشه باهاشه. اما بزودی با یک مافیای شرور آشنا میشه که زندگیش رو جهنم میکنه.

╌ رُز ╌ تــــمام شـــده. داستان سربازِ حکومتی‌ ظالم رو روایت می‌کنه که عاشق سردسته‌ی شورشی‌ها شده. این عشق محاله و ممکنه منجر به مرگ اون بشه. از طرفی پسر شورشی تلاش می‌کنه تا انتقام خانواده‌ی مرده‌اش رو از پادشاه بگیره. پسر مجبور می‌شه با تمام تنفرش نسبت به سرباز، همراه اون به سفری سرنوشت ساز بره... ⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋ ژانر: ماجراجویی، فانتزی، غم‌انگیز. کاپل:کوکوی.(کاپل فرعی ندارد.) ✩فیکشن کوتاه( پنج پارتی )✩

نام فیک: بی‌سوگند نام انگلیسی: Oathless روزهای آپ: یکشنبه و چهارشنبه‌ها زوج اصلی: Taekook کاپل دوم: secret ژانر: مافیا، عاشقانه، دارک، درام، slowburn، angst لحن: شاعرانه و عمیق، با روایت محاوره روزهای آپ: یکشنبه و چهارشنبه‌ها خلاصه: در دنیایی که "وفاداری" یه شوخیه، و عشق خطرناک‌ترین خیانته... دو پسر از دو خاندان قدرت، با گذشته‌ای از دود، خون و سوگندهایی که هیچ‌وقت خورده نشدن. این فقط یه قصه نیست. یه گناهه که آرام‌آرام جون می‌گیره... #taekook #btsfanfic #mafiaau #taekookmafiaau #boyxboy #forbiddenlove #darkromance #slowburn #angst #kpopfanfic #yaoifanfic #oathless #BeSoogand #taekookff #btsfic #kdramaenergy